تبیان، دستیار زندگی
یكی از وقایع مهمی كه در دوران حكومت قوام اتفاق افتاد ماجرای بلوای نان در تاریخ 17 آذر 1321 بود كه در حقیقت جنگ بین محمد رضا شاه و قوام بود . در این حادثه كه به نوعی زور آزمایی شاه در برابر قوام بود نتیجه ای جز غارت اموال مردم كوچه و بازار توسط اراذل و اوب
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقش اراذل و اوباش  در بلوای نان


یكی از وقایع مهمی كه در دوران حكومت قوام اتفاق افتاد ماجرای بلوای نان در تاریخ 17 آذر 1321 بود كه در حقیقت جنگ بین محمد رضا شاه و قوام بود . در این حادثه كه به نوعی زور آزمایی شاه در برابر قوام بود نتیجه ای جز غارت اموال مردم كوچه و بازار توسط اراذل و اوباش به بار نیاورد و نهایت كار با ایجاد حكومت نظامی و جو خفقان بدون هیچ گونه دستاوردی به پایان رسید .

بلوای نان

پس از استعفای سهیلی و انتصاب قوام به نخست وزیری ، وی پست وزارت جنگ را برای خود نگه داشت و به نمایندگان اعلام كرد كه آینده فرماندهی كل ارتش تابع وزارت جنگ خواهد بود ، نه شخص شاه . برای نخستین بار پس از شهریور 1320 ، غیرنظامیان می خواستند اداره ارتش را به دست گیرند . از طرف دیگر قوام روابط خود را با متفقین نیز بهتر كرد و كوشید كه شاه را تضعیف كند . به همین جهت مسوولیت امور مالی كشور را طبق لایحه ای به دكتر میلسپو اقتصاددان آمریكایی كه در اوایل دهه 1300 در ایران خدمت كرده بود ، سپرد. وی همچنین سلطنت طلبان را از وزارت جنگ بیرون ریخت و برای چاپ اسكناس های مورد نیاز متفقین ، كمیسیون فوق العاده تشكیل داد . نهایتاً كشمكش شاه - قوام منجر به وقایع 17 آذر 1321 شد ( آبراهامیان ، 1379 ، ص 225 ) .

در آن روز هریك از این دو می خواستند طرف مقابل را مغلوب كنند . اما وقتی كه این دو دسته مخالف ، روبروی هم قرار گرفتند . جمعیت های دیگر و به خصوص مردم كوچه و بازار هم كه از وضع موجود ناراضی بودند . به آنها ملحق شدند ، به طوری كه كنترل از دست دو طرف خارج شد و شورشی كه دست اراذل و اوباش غارت گر در آن به خوبی نمایان بود ، بر پا شد . در آن روز هركس هرچه می خواست ، می كرد و می گفت ؛ در نتیجه خرابی و خسارات های سنگینی به شهر ، ساختمان مجلس و حتی خانه نخست وزیر وارد آمد كه اگر حكومت نظامی اعلام نشده بود ، چه بسا متفقین دخالت نموده و مشكلات چند برابر می شد.

بدون شك اگر این واقعه رخ نداده بود ، این دو نمی توانستند به حكومت خود ادامه دهند و در حقیقت دو ماه و هفت روز زمامداری قوام بعد از این واقعه را باید عكس العمل آن پیش آمد شوم دانست ( مكی ، 1370 ، ص 348 )

هرچه بود نهایتاً قوام و شاه موقتاً سازش كردند و قرار گذاشتند كه از افشای حقایق خودداری ورزند ، در عوض قوام در نخست وزیری بماند و برادران مسعودی ( اغتشاش گران دربار ) از زندان آزاد شده و خود عباس مسعودی نیز از تعقیب مصون بماند ( جامی ، 1371 ، ص 172 ) .

یكی دیگر از شاهدان عینی واقعه می گوید اراذل و اوباش پس از آن از مجلس بیرون آمدند ، در خیابان های شاه آباد ، استانبول ، لاله زار و سپه مغازه ها را چپاول می كردند . بدون واكنش نیروی انتظامی عده ای اموال غارت شده را به خانه می بردند

و اینك شرح ماجرا و اقدامات شینع اراذل و اوباش بسیج شده توسط شاه و قوام بویژه از زبان افرادی كه در این حادثه شركت داشتند :

روز سه شنبه 17 آذر 1321 عده ای از دانش آموزان و دانشجویان در اعتراض به فقر و گرسنگی ، بیماری و كمبود مایحتاج اولیه زندگی از جمله نان ، با صفوفی منظم به طرف مجلس رهسپار شدند تا درد های خود را با نمایندگان در میان گذارند . ( مكی ، 1370 ، ص 331 ) . این بلوا ،  به دستور شاه و به دست عباس مسعودی  ( مدیر روزنامه اطلاعات ) ، علیه قوام راه افتاد و بهانه آن جیره بندی نان و نایابی مواد اولیه زندگی بود .

بلوای نان

تظاهرات از ساعت ده صبح شروع شد . حدود دو هزار نفر از دانشجویان و دانش آموزان ، جلو مجلس تجمع كرده و علی هاشمیان و چند نفر دیگر از آنها سخنرانی نموده و خواستار بركناری قوام شدند . مردم متفرقه نیز به تدریج داخل محصلین می شدند و صحبت ها و نطق ها ، برحسب تمایلات اشخاص متفرقه تغییر می كرد . به خوبی معلوم بود كه محصلین هدف مشخصی ندارند ، ابتدا اعتراض آنان به وضع خراب نان و سختی و معیشت بود . كم كم جنبه تعرض به وكلا پیدا كردند و با ورود اشخاص متفرقه ، علیه دولت شعار می دادند . این نقشه طوری طرح ریزی شده بود كه نتیجه آن جلوگیری از تشكیل مجلس ، یا تحت تاثیر قرار دادن نمایندگان در اخذ تصمیم آن روز نسبت به دولت باشد . ولی از ظهر به بعد رشته از دست طرح كنندگان نقشه به در رفت و یك عده چند هزار نفری جوان احساساتی و بدون برنامه به داخل مجلس آمده ، با هر نغمه ای همساز شدند ، به هر صدایی مرده باد زنده باد گفتند و رفته رفته اجتماع مردم متفرقه ، اشخاص بیكاره و ماجرا جو رشته نظم و ترتیب محصلین را برهم زد .

اوضاع زمانی بحرانی شد كه افسران ارتش اعلام كردند شاه هرگز اجازه نمی دهد سربازان به طرف مردم تیراندازی كنند . به همین جهت راهپیمایان به سوی ساختمان مجلس حمله كردند و حتی دو نماینده را مورد ضرب و شتم قرار دادند . در این موقع ازدحام بیشتر و عناصر مشكوك و اراذل و اوباش در بین مردم زیاد دیده می شد . به طوری كه اجازه سخنرانی به افراد نمی دادند ( آبراهامیان ، 1379 ، ص 225 ) . یك عده از افراد افسار گسیخته درهای تالار مجلس را شكستند و وارد تالار و جایگاه عمومی شدند . آنگاه چند نفر پشت تریبون رفته و علیه دولت قوام شروع به نطق كردند . جمعی هم اتاق های تشكیل جلسات را شكسته و میز و صندلی ها و حتی تابلوهای نفیس را از دیوار كنده و از هم دریدند . در این بین چند ماجرا جو و فرصت طلب عباس مسعودی را ، شاید به خاطر وابستگی اش به دربار ، به باد كتك گرفتند .

در پی هرج و مرجی كه به وجود آمد ، اوباش نیز وارد شدند و هركس با هر كس دشمنی داشت ، در فكر بازار آشفته بود ، دكان ها به غارت رفت ، به عابرین و مردم بی گناه حمله شد و غیره ( نجمی ، 1368 ، ص 12 ) .

خلاصه اینكه وقایع این روز و نقش گسترده اراذل و اوباش بسیج شده در این روز ، برای این بود كه این مختصر آزادی را كه پس از سقوط رضا شاه در ایران به وجود آمده بود در نطفه خفه كنند ، تا مردم بیدار نشوند

در خیابان ها به افراد متفاوت و حتی متضادی مانند دانش آموز ، ولگرد ، كارگر و كاسب و غیره برخوردیم ، پیش از ظهر ، تجارت خانه ها ی سعدی و مغازه های لاله زار و استانبول غارت شده بود ، ویترین ها و شیشه های شكسته و برخی اجناس خرد شده و پوشاك پاره ها ، همراه لحاف ها و كارتن های تبلیغاتی وسط خیابان ها دیده می شد .

تعدادی اراذل و اوباش دسته جمعی تحت رهبری یكی از باج گیران معروف محله قصاب خانه ، با چوب ، دشنه و شلاق با شعار مرگ بر قوام ، از فردوسی به خانه قوام می رفتند كه آنجا را غارت كرده و آتش زنند و حتی خود قوام را نیز بكشند . خواستیم از آنها عكس بگیریم كه مورد هجوم قرار گرفتیم و فرار كردیم . به هرحال این گروه قمه به دست هم در راه به خرابكاری ها شدت بخشیدند . كاری كه تا آن روز در تهران سابقه نداشت . به خوبی واضح بود كه دسته های اوباش از قبل تجهیز شده و طبق برنامه یك مرتبه از چند سو هجوم كرده اند . به دستور شاه ، نباید هیچ كاری به اوباش می داشتند . ( صفایی ، 1368 ، ص 87 )

یكی دیگر از شاهدان عینی واقعه می گوید اراذل و اوباش پس از آن از مجلس بیرون آمدند ، در خیابان های شاه آباد ، استانبول ، لاله زار و سپه مغازه ها را چپاول می كردند . بدون واكنش نیروی انتظامی عده ای اموال غارت شده را به خانه می بردند . ( نجمی ، 1368 ، ص 12 ) افرادی كه هنگام عصر به خیابان ها ریختند ، تیپشان با افراد صبح ( دانش آموزان و دانشجویان ) فرق داشت . آنها اغلب از مردمان جنوب شهر و كارگر ، كسبه ، دست فروش ، میدان دار و غیره بودند . ناگهان از گوشه های جنوب غرب میدان بهارستان ، عده ای در حدود صد تا صد و پنجاه نفر ، كه بعضی از آنها چوب و چماق به دست داشتند وارد میدان شدند و علیه قوام شعار می دادند . پس از هجوم به مجلس و مقاومت گارد مجلس ، در خیابان ها به غارت پرداختند .

بلوای نان

عداه ای از سربازان نظامی هم كه مامور نگهبانی از اموال مردم بودند به غارتگران می گفتند : " بگذارید هوا كه تاریك شد اثاثیه بیشتری ببرید ، نصف از ما نصف از شما ". به میدان حسن آباد كه رسیدم ، جمعیت اوباش و خراب كار را دیدم كه به طرف منزل قوام در حركتند ( نجمی ، 1370 ، ص 38 ) . در اواخر همان شب ناگهان حادثه غیرمنتظره ای اتفاق افتاد . گروهی از افراد شناخته نشده در حالی كه وارد دستجات تظاهركنندگان شده بودند ، فریاد برآوردند باید به خانه قوام رفت و آن را آتش زد ( همان ، ص 12 ) . این دسته چماق به دست بدون مقاومتی از سوی ماموران ، پس از هجوم به خانه قوام ، اشیاء گران قیمت خانه را غارت و سپس آنها را در آتش سوزانیدند ، كه استقامت و خونسردی قوام در این میان جالب توجه بود . كمونیست ها هم كه همیشه به دنبال آشفته بازار بودند ، برای به دست گیری كنترل پایتخت از هیچ گونه اقدامی دوری نمی كردند . حتی قرار گذاشته بودند كه در این روز ، مجلس را آتش زده و حكومت جدیدی پی ریزی كنند .

صبح روز 18 آذر كه سپهبد امیر احمدی از سوی قوام ، به سمت فرمانداری نظامی جدید تهران انتخاب گردید ، طبق دستور ، مامور شد كه با خشونت رگبار مسلسل و تانگ ها ، آرامش را به مردم تهران باز دهد . به همین جهت ، صبح روز بعد مردمی كه قصد تظاهرات دوباره و ورود به مجلس را داشتند مورد حمله آنها قرار گرفته و در خون غلتیدند ، لذا در ظهر 18 آذر كلیه آشوب ها فرو خوابید ( صفایی ، 1368 ، ص 87 ) .

خلاصه اینكه وقایع این روز و نقش گسترده اراذل و اوباش بسیج شده در این روز ، برای این بود كه این مختصر آزادی را كه پس از سقوط رضا شاه در ایران به وجود آمده بود در نطفه خفه كنند ، تا مردم بیدار نشوند ؛ چرا كه به زیان منافع متفقین بود . شاه و قوام با پا در میانی عناصر خارجی و داخلی سازش كردند كه پرونده را مختومه سازند و اوضاع به حالت عادی خود برگردد .

نهایت ماجرا آن شد كه حكومت نظامی اعلام شد و عصر همان روز روزنامه اطلاعات هم مانند تمام روزنامه ها توقیف گردید و 43 روز در توقیف ماند و قوام از این حادثه در جهت سركوبی مخالفین خود ، خوب استفاده كرد . ( مكی ، 1370 ، ص 335 ) . به این ترتیب در این نبرد قدرت ، قیافه حقیقی محمد رضا شاه از پشت پرده معصومیتی كه ریا كارانه به صورت زده بود پدیدار شد و سران ارتش كه پس از شهریور 1320 ، حیثیت خود را از دست داده بودند ، ضرب شستی به مردم نشان داده و بلافاصله وزارت جنگ و شهربانی به دست نظامی ها افتاد . ( جامی 1371 ، ص 173 ) .

علی جان مرادی جو

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان


فهرست منابع :

1 – آبراهامیان ، یرواند ( 1379 ) ، ایران بین دو انقلاب ، ترجمه احمد گل محمدی و دیگران ، چ5 ، تهران : نی.

2 – مكی ، حسین (1370 ) ، تاریخ بیست ساله ایران ، ج 8 ، چ 3 ، تهران : علمی .

3 – نجمی ، ناصر ( 1368 ) ، با مصدق و دكتر فاطمی ، تهران : معاصر .

4 – نجمی ، ناصر ( 1370 ) ، خاطرات سیاسی ، تهران : كلینی .

5 – جامی ( 1371 ) ، گذشته چراغ راه آینده است ، چ 2 ، تهران : نیلوفر .

6 – صفایی ، ابراهیم ( 1368 ) ، خاطره های تاریخی ، تهران : كتابسرا .