تبیان، دستیار زندگی
در مطالب گذشته به بحث افکار عمومی و شایعات پرداختیم در آخرین بخش از این بحث به نقش رهبران فکری و گروه های فشار اشاره می کنیم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رهبران فکری و گروه های فشار با افکار عمومی چه می کنند؟


در مطالب گذشته به بحث افکار عمومی و شایعات پرداختیم در آخرین بخش از این بحث به نقش رهبران فکری و گروه های فشار اشاره می کنیم

رهبران فکری

فکر،افکار عمومی

افکار و عقاید یک رهبر دینی و فکری که در قالب سخنرانی‌ها، پیامها و موضع‌گیری‌ها نمایان می‌شود، بر روی افکارعمومی بسیار مۆثر است و افکار تودة پیروان خود را جهت‌دهی می‌کند. به عنوان مثال موضع‌گیریها و سخنرانیهای مقام معظم رهبری در انتخابات ریاست جمهوری 88 و حوادث بعد از آن بسیار تأثیر‌گذار بود. مثلا اگر ایشان در حوادث بعد از انتخابات از لفظ «فتنه» استفاده نمی‌کردند و یا آن حوادث را تلاش برای «انقلاب مخملی» ارزیابی نمی‌کردند، الان افکارعمومی ایران نسبت به حوادث بعد از انتخابات دیدگاه دیگری داشت.این مثال، شاهد خوبی برای تأثیر‌گذاری رهبران فکری بر افکارعمومی می‌باشد.

رهبران فکری منحصر در رهبران مذهبی نیستند و می‌توان آنها را به دسته‌های گوناگون تقسیم کرد که عبارتنداز: گروهی، محلی، ملی، جهانی. که در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، هنری، اجتماعی، دینی  و... می‌توانند به میزان نفوذشان افراد دیگر را تحت تأثیر قرار دهند. با وجود اهمیتی که به نقش رسانه‌ها در شکل گیری افکارعمومی داده می‌شود، باید جایگاه قابل ملاحظه‌ای برای رهبران فکری در این زمینه قائل شد.

رهبران فکری بر اساس نظریه دو مرحله‌ای«پل لازار سفلد و همکارانش» اطلاعات خود را از طریق رادیو و روزنامه می‌گیرند و با تعبیر و تفسیر خود آنها را تعدیل می‌کنند و با زبانی منطبق با ویژگی‌های اطرافیان خود به آنها منتقل می‌سازند و بدین طریق پیوندی میان رسانه‌های جمعی و ارتباطات میان فردی در شکل‌گیری افکارعمومی شکل می‌گیرد.

رهبران فکری کسانی هستند که از موضوع‌های مختلف آگاهند و دیدگاه‌های آنها توسط دیگران جدی گرفته می‌شود. رهبران فکری در همه گروه‌ها وجود دارند آنان اغلب از لحاظ اجتماعی بسیار فعال‌اند و درون جامعه خود از ارتباطات قوی برخوردارند. علاوه بر آن رهبران فکری با نفوذ، از نظر موقعیت اجتماعی و تحصیلی، اندکی بالاتر از افراد تحت نفوذشان قرار دارند اما از لحاظ طبقه اجتماعی تقریبا با آنها هم سطح هستند.1

اما قبول یک پیام از مرحله آشنایی تا پذیرش کامل آن را می توان به وسیله یک منحنی نشان داد. در این منحنی نوآوران نخستین کسانی هستند که اندیشه یا فراورده تازه‌ای را می‌پذیرند. آنان نه مخترعند و نه لزوما اسلوب‌ساز، بلکه برعکس نوآوران تنها معرف یک اندیشه مشخص هستند. نفوذمندان دومین گروه پذیرش و مهمترین آنها به حساب می‌آیند. نقش نفوذمندان یا رهبران فکری در فرآیند پذیرش بسیار حساس و خطیر است زیرا نفوذمندان اندیشه مورد نظر را در میان جامعه مشروعیت می‌بخشند. زمانی که نفوذمندان اندیشه‌ایی را پذیرفتند دیگران را نیز در پذیرش پیام با خود همراه می‌کنند.

رهبران فکری بر اساس نظریه دو مرحله‌ای«پل لازار سفلد و همکارانش» اطلاعات خود را از طریق رادیو و روزنامه می‌گیرند و با تعبیر و تفسیر خود آنها را تعدیل می‌کنند و با زبانی منطبق با ویژگی‌های اطرافیان خود به آنها منتقل می‌سازند و بدین طریق پیوندی میان رسانه‌های جمعی و ارتباطات میان فردی در شکل‌گیری افکارعمومی شکل می‌گیرد

اگر پیامی مقبول نفوذمند نباشد آن پیام در فرآیند پذیرش عقیم می‌ماند.چنانکه در منحنی پذیرش برلسون و استاینر (1946) آمده است هر چه پیام‌ها بیشتر به سوی نفوذمندان به جای نفوذگیران هدایت شود تأثیر آنان بیشتر خواهد بود. و همچنین از نظر این دو دانشمند پیام‌های شفاهی یا به قولی لفظی از منبعی معتمد و نزدیک نوعا مۆثرتر از پیام‌های رسانه‌هاست. سومین گروه پذیرش در منحنی یاد شده اکثریت مقدم هستند. آنان اشارات و فرامین اجتماع خود را در واقع از نفوذمند کسب می‌کنند.

در حالی که اکثریت مۆخر که نیمه دوم طبقه وسیع و گسترده اکثریت را تشکیل می‌دهند بیشترین پیام‌ها را از طریق اکثریت مقدم که بیشتر با آن در حشر و نشر است می‌گیرد. واپس ماندگان در واقع کم تحرک‌ترین افرادی هستند که سرانجام به دنبال اکثریت مقدم و دیگر افراد هرچند با تأخیر راه می‌افتند اما سرانجام پیام را می‌پذیرند. در حالیکه جان سختان هرگز تسلیم اندیشه نو نمی‌شوند و در عمل منطبق با اندیشه‌ای کهن‌تر رفتار می‌کنند. 2

4-گروه‌های فشار: 27

گروه‌های فشار در شکل‌گیری افکارعمومی از اهمیت خاصی برخوردارند.اتحادیه‌های بازرگانی، صنفی، گروه‌های مسلکی، نژادی از جمله گروه‌های فشار به شمار می‌آیند که هر یک به نوبه خود می‌توانند در شکل‌گیری افکارعمومی دخالت داشته باشند. گروه‌های فشار ممکن است سود طلب یا آرمان‌گرا باشند. میزان تأثیری که گروه‌های فشار بر افکارعمومی می‌گذارند، بستگی به قدرت مالی و نیروی انسانی، ساختار و سازماندهی آن گروه دارد. گروه‌های فشار از روش‌های مختلفی برای تحت تأثیر قرار دادن افکارعمومی استفاده می‌کنند.

فکر،افکار عمومی

تشکل‌ها و احزاب سیاسی با استفاده از رسانه‌های جمعی از قبیل مطبوعات، نشریات و... می‌کوشند در روند افکارعمومی و شکل‌گیری آن موثر باشند. این گروه‌ها همواره با شیوه‌های گوناگون یا افکارعمومی را با مقاصد و اهداف خود همگرا می‌سازند و یا باورهای مطلوب خود را بر عامه یا جماعت تحمیل می‌کنند. به عبارت دیگر، گروه‌های فشار به طور پنهان و آشکار در افکارعمومی رخنه می‌کنند. 28شیوه های مشروع یا نامشروعی که گروه‌های فشار برای تسلط بر افکارعمومی به کار می‌گیرند متنوع است.در اینجا به چند مورد که عمومیت و اهمیت بیشتری دارد اشاره می کنیم. 29

1- گفتگو و ارسال نامه:گروههای فشار از دو وسیلة گفتگو و فرستادن نامه‌ها،استفاده می‌کنند تا اعمال و اهداف خود را از طریق منطق و دلیل، توجیه کنند.

2- تدابیر حقوقی: گروه‌های فشار با اعمل نظر در میان مسۆلان تصمیم گیرنده حقوقی، خواست‌ها و نظریات خود را از طریق تدوین قوانین و مقررات اجتماعی بر مردم تحمیل می‌کنند. در واقع آنها با رخنه در سازمان‌های حقوقی و اجرای قانون با مخالفان خود برخورد می‌کنند.

3- اقدامات تخریبی: گروه‌های فشار به طور پنهان و آشکار برای درهم شکستن مقاومت مردم و سلطه بر عقاید آنها به تخریب و انهدام تشکل‌ها و جماعت‌های مختلف می‌پردازند.

4- تدابیر تبلیغاتی: گروه‌های فشار به علت توانمندی مالی با استفاده از بنگاه‌های تبلیغاتی از طریق

رسانه‌های داخلی و حتی ماهواره‌ای به نفوذ در افکارعمومی و دگرگون سازی آن‌ می‌پردازند.

5- تدابیر اقتصادی: گروه‌های فشار با در اختیار گذاردن وام‌های گوناگون یا هدایای بی‌شمار و یا رشوه‌

دادن، جماعات یا عامه مورد نظر را تحت انقیاد خویش در می‌آورند.

6- چانه زنی و کشمکش یا فشار مستقیم بر حکومت: گاهی این گروهها فشار مستقیمی را بر قوة قانون گذاری یا مجریة و یا حتی قضائیه اعمال می‌کنند.گاهی بعضی از گروههای فشار، به نام افکارعمومی سخن می‌گویند و خواستار تصویب یا تغییر یک قانون،یا جلوگیری از اجرای یک قانون می‌شوند و همة این موارد را خواستة افکارعمومی جلوه می‌دهند.

نتیجه‌گیری:

1- اهمیت افکارعمومی از گذشته مورد توجه سیاسیون و حاکمان بوده است اما عواملی همچون گسترش نظامهای دموکراتیک و لزوم مراجعه به آرای عمومی،گسترش رسانه‌ها و ارتباطات اجتماعی،شرایط اقتصادی جدید،وجود مسائل فراوان و جدید برای مطرح شدن در عرصة عمومی و تکنیکهای بررسی پیشرفته و ارائة نتایج آن موجب توجه بیشتر همگان به این مقوله گردید.

گروه‌های فشار در شکل‌گیری افکارعمومی از اهمیت خاصی برخوردارند.اتحادیه‌های بازرگانی، صنفی، گروه‌های مسلکی، نژادی از جمله گروه‌های فشار به شمار می‌آیند که هر یک به نوبه خود می‌توانند در شکل‌گیری افکارعمومی دخالت داشته باشند

2- با روی کار آمدن انواع رسانه‌ها و نقش مهمی که آنها در شکل‌دهی به افکار ایفا کردند، نظریات متعددی در مورد میزان تأثیر رسانه‌ها بر افکارعمومی در طی 80 سال اخیر مطرح گردید که در مجموع به این نتیجه رسیدیم که هرچند مخاطب در برابر رسانه به طور کامل منفعل نیست اما رسانه‌ها در گسترش، هدایت و حتی انحراف افکارعمومی،نقش پیچیده و مهمی را ایفا می‌کنند.

3- شایعه عامل مهم دیگری است که در ارتباطات میان فردی و همچنین با استفاده از مجرای رسانه‌ها نقش بسزایی در انحراف و جهت‌دهی به افکارعمومی را بر عهده دارد. دو فاکتور«ابهام و اهمیت موضوع» دو عامل تعیین کننده در سرعت پخش شایعه می باشد.

4- رهبران فکری عامل دیگر تأثیر گذار بر افکار عمومی می‌باشند.آنها با تکیه برآگاهی بیشتر،سطح معلومات بالاتر، فعالیت و ذکاوت بیشتر نسبت به سایرین و البته ارتباط مستمر با رسانه‌ها جهت گرفتن اخبار، با تحلیل‌های خود به مردم سعی می‌کنند افکارعمومی را بر طبق عقاید خود جهت‌دهی کنند.

5- گروههای فشار در انواع مختلف و با ابزارهای گوناگون سعی در معرفی و تحمیل نیازها و خواسته‌های خود به عنوان خواسته‌های عموم دارند.

پی نوشت:

-1 محمد دادگران،همان،ص57

2-همان،ص58-59

بخش ارتباطات تبیان


منبع : فارس - محمد رضا انواری