تبیان، دستیار زندگی

نشانه های بدبختی و شقاوت !!

پیامبر اسلام صلی الله علیه  و آله: از نشانه های بدبختی و شقاوت، خشک شدن اشک چشم ، سنگدلی، حرص زیاد در طلب دنیا و پافشاری بر گناه است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
حرص به دنیا، نشانه های شقاوت ، سنگدلی، اصرار بر گناه، تقوا، قساوت قلب

خشکی چشم
اشک چشم همراه با معرفت دل

اشک خیلی ارزش دارد اما به شرطی که اشک بر اساس معرفت باشد. قرآن یک آیه دارد می‏گوید: «تفیض من الدمع»، «دمع» یعنی اشک «مما عرفوا» این آیه قرآن است و اشک از معرفت یعنی اشکی که برخاسته باشد از معرفت.

حدیث داریم حضرت فرمود: «لا یغرنک بکائهم» اگر کسی هم خیلی گریه می‌کند و اشک می‌ریزد ببینید تقوایش چه جور است؟ به مردم چک می‏‌دهد، پول مردم را نمی‏دهد، همسایه‌‏آزاری می‏‌کند. هزار رقم خلاف می‏‌کند اما مثلاً یک… این اشکی که اینقدر ارزش دارد روضه‏‌ای که اینقدر ارزش دارد عزیزان حیف است این عزاداری مقدس را با یک سری کارها خراب کنیم، حیف است.

رسولُ اللّه (صلی الله علیه وآله) فرمودند: "مِن عَلاماتِ الشَّقاءِ جُمودُ العَینِ:

"از نشانه‏‌هاى شقاوت و بدبختى خشكیدگى چشم است".

همچنین امیرالمۆمنین علیٌّ علیه‏السلام فرمودند:

"ما جَفَّتِ الدُّموعُ إلاّ لقَسوةِ القلوبِ، وما قَسَتِ القلوبُ إلاّ لِكَثْرةِ الذُّنوبِ".

"چشم‌ها نخشكید مگر بر اثر سخت‌ دلى و دل‌ها سخت نشد مگر به سبب گناه زیاد".( بحارالأنوار: 70 / 52 / 11 منتخب میزان الحكمة: 78 / بحارالأنوار: 73 / 354 /60 منتخب میزان الحكمة: 78)

عامل مهمی كه از نظر روایات در خشك بودن چشم و گریه نكردن نقش مهمی دارد و مانع اصلی اشک ریزی در مصیبت و محبت اهل بیت ع است، گناه و معصیت است كه موجب قساوت قلب و خشكیدن چشنه اشك می شود .

حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: اشكها خشكیده نشد مگر به خاطر سنگدلی ها و قساوت قلب ها و قلوب با قساوت نشد مگر به خاطر زیادی گناهان بنابراین ریشه اشك نداشتن قساوت قلب است و ریشه قساوت قلب گناه است پس ریشه اشك داشتن رقت قلب است و ریشه رقت قلب پرهیز از گناه است.

اصرار بر گناه ولو صغیره از گناهان کبیره بوده، سم مهلکی بر پیکره روح و روان انسان است که حالت بندگی را از او ربوده، نام و یاد خدای تعالی هم ثمره‌ای نمی‌بخشد

 

حرص به دنیا

حقیقت حرص

اگر با دقت عقلى و بصیرت قلبى، و نور جان كه شعله اى از نور خداست به مسئله حرص بنگریم، به این حقیقت واقف مى شویم كه حرص در اصل یك مایه فطرى و یك سرمایه الهى در وجود تمام انسانها است، و این صفت در كارگاه هستى بشر از عنایات خاصه حضرت ربّ العزّه، و از الطاف پروردگار بزرگ عالم است.

اگر وجود انسان خالى از حرص بود ، بدون تردید دنبال هیچ برنامه اى نمى رفت، و براى جلب هیچ خیرى و دفع هیچ شرى قدم بر نمى‌داشت!

مسئله مهم در اینجا این است، كه در درجه اوّل اولیاء خانه و مدرسه و مكتب، و در درجه دوّم خود انسان باید در جهت دادن به این صفت بیدار باشد، كه خداى نخواسته این خصلت با عظمت و این نعمت شگفت انگیز رنگ شیطانى به خود نگیرد، و سبب انحراف انسان از تمام حقایق نشود!
حرص بخودى خود بد نیست ، وقتى بد مى شود كه انسان آن را بد كند، و درست تدبیر نكند، در هر جا كه پیش آمد مصرف كند، چه سزاوار باشد و چه نباشد، چه حق باشد و چه غیر حق، و این انحراف در سایر صفات انسانى نیز هست، هر صفت نفسانى گرا در حد اعتدال نگاه داشته شود فضیلت است، و اگر به طرف افراط یا تفریط منحرف گردد، رذیله و مذموم مى شود.

قالَ الصادق (علیه السلام) : لا تَحْرِصْ عَلى شَیء لَوْ تَرَكْتَهُ وَصَلَ إلَیْكَ وَكُنْتَ عِنْدَ اللهِ مُسْتَریحاً مُحْمُوداً بِتَرْكِهِ ، وَمَذْمُوماً بِاسْتِعْجالِكَ فی طَلَبِهِ وَتَرْكِ التَّوَكُّلِ عَلَیْهِ وَالرِّضا بِالْقِسْمِ.
امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: در تحصیل چیزى كه اگر براى بدست آوردنش جان نكنى و به طور طبیعى حركت نمائى به تو مى رسد، حرص نزن، كه اگر براى بدست آوردن مقدّر حریص نباشى فكرت راحت و در پیشگاه حضرت حق مورد توجّه و لطف خواهى بود.

اصرار بر گناه یا ناشى از تباهى و خواری یكى از دو قوه (شهوت و غضب) و خروج یكى از این دو از اطاعت قوه عاقله است یا از فساد هر دو قوه با هم پدید مى‏آید و در این صورت از رذائل هر دو قوه به شمار می آید و هر چه دلالت بر نکوهش مطلق گناه یا بر ذم هر یك از افراد معیّن آن داشته باشد بطریق أولى و با تأكید بیشتر بر نکوهش اصرار بر گناه دلالت دارد

 

اما براى بدست آوردن برنامه هاى دنیائى اگر حرص بورزى و حدود حضرت دوست را مراعات نكنى، به سه علّت در حریم حضرت او مورد مؤاخذه خواهى بود:

1 ـ شتاب و حرص در آنچه كه براى یافتنش حرص لازم نیست.

2 ـ عدم اعتماد و توكّل بر وود مقدّس حق، آن هم خداوندى كه موجودى از موجوداتش را از هیچ نظر در جهان غیب و شهود از یاد نمى برد.

3 ـ عدم رضایت به داده حق، و پشت كردن به قسمت و روزى خدا، كه این عدم رضایت به داده حق، همیشه باعث تجاوز از حدود، و فرو رفتن در بسیارى از گناهان شده، اگر انسان از دریچه ایمان و اطمینان و یقین و معرفت به تمام زوایاى این جهان بنگرد، به این نتیجه مى رسد، كه هر چیزى در این عالم به جاى مخصوص خود قرار گرفته، و این در و آن در زدن براى بدست آوردن آنچه لازم نیست و جز بار سنگین در زندگى دنیا، و عذاب سخت در آخرت ثمرى ندارد ، كارى باطل و عملى شیطانى است.

حرص در امور دنیائى، و در زمینه هاى مادى كه به حقیقت خارج از نیازهاى انسان است و تنها به درد تماشا كردن و گذاشتن و از دنیا رفتن مى خورد، مورث شكستن حدود الهى و پایمال كردن حقوِ بندگان مظلوم و ضعیف خداست .

راستى چه بدبخت و بیچاره اند آنان كه دچار مرض حرص مال و جاهند ، و چه خوشبخت و سعادتمند آنان كه در حرص با ملاقات و لقاء حضرت رب العزه هستند.

پافشاری بر گناه

پافشاری بر گناه 

اصرار بر گناه یعنی چه؟

اصرار بر گناه به دو معنی به کار می رود:

1. تکرار گناه: قدر مسلم از معنی اصرار، تکرار عملی گناه است بدون پشیمان شدن به طوری که در عرف گفته شود مداومت بر آن گناه نموده و پر واضح است کسی که بر گناه اصرار می‌ورزد، از ارتکاب آن پشیمان نیست.

2. ارتکاب گناه (حتی یک بار) بدون عزم و تصمیم و اراده بر توبه و استغفار از آن. در روایتی از امام باقر (علیه السلام) آمده است: اصرار بر گناه این است که انسان گناه کند و استغفار نکند و تصمیم بر توبه و بازگشت نگیرد.[ کلینی، کافی، ج 2، ص 288، بابُ الْإِصْرَارِ عَلَى الذَّنْبِ، حدیث 2] و روایتی دیگر از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) چنین است: اصرار بر گناه ندارد کسی که استغفار می کند، اگرچه در روز هفتاد بار یک گناه را انجام بدهد.[ انوار التنزیل، ج 1، ص 182]

با توجه به این احادیث و احادیث دیگر معلوم می شود که اصرار بر گناه وقتی معنی پیدا می کند که توبه و استغفار در پی ارتکاب گناه نباشد.

 

منشأ اصرار بر گناه چیست؟

اصرار بر گناه یا ناشى از تباهى و خواری یكى از دو قوه (شهوت و غضب) و خروج یكى از این دو از اطاعت قوه عاقله است یا از فساد هر دو قوه با هم پدید مى‏آید و در این صورت از رذائل هر دو قوه به شمار می آید و هر چه دلالت بر نکوهش مطلق گناه یا بر ذم هر یك از افراد معیّن آن داشته باشد بطریق أولى و با تأكید بیشتر بر نکوهش اصرار بر گناه دلالت دارد.[ مجتبوى‏، سید جلال الدین؛ علم اخلاق اسلامى،‏ انتشارات حكمت، چاپ: چهارم‏، 1377 ش،ج: 4  ص:  63]

 

اثرات اصرار بر گناه

اصرار بر گناه در آیات و روایات شدیداً مورد مذمت واقع شده و بعضی از آثار سوء آن بیان شده است که عبارتند از:

1. تبدیل شدن گناه صغیره به کبیره: در روایتی آمده است، هیچ گناه صغیره ای همراه با اصرار نیست و هیچ گناه کبیره ای همراه با استغفار نیست.[ کافی، ج 2، ص 282، بابُ الْإِصْرَارِ عَلَى الذَّنْبِ، حدیث 1] یعنی اگر کسی اصرار بر گناه داشت اگر چه گناهش صغیره باشد تبدیل به کبیره می شود و اگر کسی توبه و استغفار کند اگر گناهش کبیره هم باشد از کبیره بودن خارج می شود.

2. خروج از دایره تقوا: قرآن در شرح حال متقین می فرماید: و آنها کسانی هستند که وقتی مرتکب گناه زشتی می شوند یا به خود ستم می کنند به یاد خدا می افتند و برای گناهان خود طلب آمرزش می کنند (و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟) و بر گناه خود اصرار نمی ورزدند. [ آل عمران،135]

حضرت علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: اشكها خشكیده نشد مگر به خاطر سنگدلی ها و قساوت قلب ها و قلوب با قساوت نشد مگر به خاطر زیادی گناهان بنابراین ریشه اشك نداشتن قساوت قلب است و ریشه قساوت قلب گناه است پس ریشه اشك داشتن رقت قلب است و ریشه رقت قلب پرهیز از گناه است

 

3. عدم قبول طاعت: امام صادق (علیه السلام) فرمود: به خدا سوگند که خداوند چیزی از طاعت بنده ای را با اصرارش بر گناه نمی پذیرد.[کافی، ج 2، ص 288، َبابُ الْإِصْرَارِ عَلَى الذَّنْبِ حدیث 3]

4. بدبختی: امام صادق (علیه السلام) فرمود: پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: علامات بدبختی عبارتند از: خشک بودن چشم (نداشتن اشک و گریه)، قساوت قلب (سنگ دلی)، حرص شدید بر دنیا و اصرار بر گناه. [شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 15، ص 337، حدیث 20680]

5. کم شدن قبح گناه.

6. کشاندن انسان به مرز کفر و الحاد: قرآن می فرماید: سرانجام کسانی که به گناه اصرار می ورزند به تکذیب آیات خدا و مسخره کردن آن می رسند.[روم، 10]

7. تشدید مجازات و عقوبت های دنیوی و اخروی گناه: در روایات آمده است کسانی که مرتکب گناه کبیره می شوند و دوبار حد بر آن ها جاری شده بار سوم کشته می شوند.[کافی، ج 7، ص 191، حدیث 2]

همچنین در روایات در مورد عمل زشت و شنیع زنا آمده است که زنا کاری که سه بار شلاق خورده بار چهارم کشته می شود.[همان، حدیث 1]
بنابراین بعد از ارتکاب هر گناهی هر چند کوچک باید سریعاً توبه کرده و قصد بازگشت دوباره به آن را نداشته باشیم چرا که اصرار بر گناه و تکرار آن رفته رفته بنده را از خدا دور می کند و دلش را سیاه می نماید و در این صورت است که توفیق توبه از انسان سلب می شود

نتیجه اینکه اصرار بر گناه ولو صغیره از گناهان کبیره بوده، سم مهلکی بر پیکره روح و روان انسان است که حالت بندگی را از او ربوده، نام و یاد خدای تعالی هم ثمره‌ای نمی‌بخشد.


منابع:

کتاب عرفان اسلامی، ج 8

وبلاگ سمت خدا

سایت حوزه

سایت عرفان

بیانات حجت الاسلام ضیاء آبادی

بیانات حجت الاسلام ماندگاری

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.