داروی حکیمانه امام ششم در عصر پیچیدگیها
در میان امامان معصوم علیهم السلام، عصر امام ششم حضرت صادق علیه السلام منحصر بفرد بوده و شرایط اجتماعی و فرهنگی عصر آن حضرت در زمان هیچ یك از امامان وجود نداشته است، زیرا آن دوره از نظر سیاسی، دوره ضعف و تزلزل حكومت بنی امیه و فزونی قدرت بنی عباس بود و این دو گروه مدتی در حال كشمكش و مبارزه با یكدیگر بودند.
یک امپراطوری نابسامان
بنی امیه در سالیان آخر زندگی امام باقر علیه السلام و نیز سالهای آغاز امامت فرزندش امام صادق علیه السلام یكی از پرماجراترین فصول خود را می گذرانید، قدرت نمائی های نظامی در مرزهای شمال شرقی "تركستان و خراسان" و شمال "آسیای صغیر و آذربایجان" و مغرب "افریقا و اندلس و اروپا" و از سوئی شورشهای پی در پی در نواحی عراق عرب و خراسان و شمال افریقا و هم چنین وضع نابسامان و پریشان ملی، حالت عجیبی به كشور گسترده مسلمان نشین داده بود.
در داخل امت كشمكش های سیاسی و مذهبی شدید سبب شد که امت فرصت نیابد تا واقعیت اسلام را دریابد یا آن را زنده نگاه دارد. از دیدگاه نظری و عملی در افكار و روش مردم، عقیده ای واضح و دارای خطوط كلی وجود نداشت و آن نتیجه گسترش حکومت عباسیان بود كه مردم را در فساد و تباهی غرق كرده بودند و این كار با تزویر و از طریق جعل حدیث و فتوی به رای، و دلیر نمودن غالیان و صوفیان بود، و نتیجه این شد كه مبادی فاسد پدید می آمد.
بر این همه، باید مهمترین ضایعه فكری و معنوی عالم اسلام یعنی "شهادت امام باقر علیه السلام" را افزود، كه شیعیان را داغدار نمود.
در واقع امام صادق علیه السلام با دو گونه انحراف مواجه بود: انحراف در سطح سیاسی كه در دولت وقت مجسم شده بود و انحراف فکری خطرناكی كه در امت بود.
در این فضای مسموم و تاریك و در این روزگار پربلا و دشوار بود كه امام صادق علیه السلام، بار امانت الهی را بردوش كشید و به راستی چه ضروری و حیاتی است بار امانت، با آن مفهوم مترقی كه در فرهنگ شیعی شناخته شده است.
امام از در دست گرفتن حكومت خودداری فرمود و این كار را به وقتی موكول كرد كه نقش دگرگون سازی امت را ایفا كند و در مجرای افكار تاثیر گذارد و در رویدادهای مهمِ نفوذ كند و انحرافهای گوناگونی را كه واقعیت سیاسی و اجتماعی به وجود آورده بود تصحیح نماید
امام صادق علیه السلام ناچار بود با همه آن تناقضات و امواج منحرف و مخالف كه امت در شرایط و اوضاع آن می زیست و هستی اسلام را تهدید می كرد روبرو گردد. اینك پرسش ما این است كه امام ما چگونه همه آن اوضاع و شرایط را كه به كمال پیچیدگی رسیده بود درمان فرمود؟
سازماندهی سپاه عقیدتی
امام صادق علیه السلام که واقعیت امت را از لحاظ فكری و عملی می شناخت، قیام مسلحانه و فوری را برای برپا داشتن حكومت اسلامی كافی ندید. چراکه، برپاداشتن حكومت و نفوذ آن در امت، به مجرد آماده كردن قوا برای حمله نظامی وابسته نبود. بلكه پیش از آن بایستی سپاهی عقیدتی تهیه می شد كه به امام و عصمت او ایمان مطلق داشته باشد و هدفهای بزرگ او را ادراك كند و در زمینه حكومت، از برنامه او پشتیبانی كرده و در مقابل گردبادهای حوادث، ایستادگی به خرج دهند و دست آوردهایی را كه برای امت حاصل می گردید پاسبانی نماید.
گفتگوی امام صادق علیه السلام با یكی از اصحاب خود مضمون گفته ما را آشكار می سازد. از سدیر صیرفی روایت است كه گفت: «بر امام وارد شدم و گفتم خدای را چه نشسته ای. فرمود: ای سدیر چه اتفاق افتاده است؟ گفتم: از فراوانی دوستان و شیعیان و یارانت سخن می گویم. فرمود: فكر می كنی چند تن باشند؟ گفتم: یكصدهزار. فرمود: یكصدهزار؟ گفتم: آری و شاید دویست هزار. فرمود: دویست هزار؟ گفتم: آری و شاید نیمی از جهان. صیرفی سخن را چنین ادامه داد كه: آن گاه خاموش گردید. و چون همراه با صیرفی به سوی «ینبع» رفتند و امام به گله بزها نگریست او را فرمود: ای سریر، اگر شیعیان ما به تعداد این بزها رسیده بودند بر جای نمی نشستم» (كافی: 2/242)
از این احادیث چنین نتیجه میگیریم كه رای امام صادق علیه السلام این بود كه از نظر شخصی و در صورت كلی از عهده دار شدن مبارزه جویی سیاسی منصرف گردد تا در داخل امت دست به سازماندهی زند و پایگاه های مردمی آگاه را در آنجا بنیان گذارده و پیشتازان با ایمان فراهم آورد تا برای اقامه حكم الهی در روی زمین، یا دست كم به منظور ابقای اساسهای نظری كه نمودارهای آن نزد امت محفوظ بود با ایمان حركت كند و راه را ادامه دهد.
استراتژی منحصربفرد
بر اساس این حقیقت، امام صادق علیه السلام به فعالیتهای جنبشی و تشکیل پایگاه های مردمی آگاه، از طریق توجیه عواطف و نیز ایجاد قدرت معنوی به ملت، مبادرت فرمود تا امت اسلامی از نظر آگاهی به سطحی برسد كه هدف اسلام ایجاب می كند.
روش امام ششم با كوشش علمی خستگی ناپذیر در زمینه های فكری اسلامی و تعمیق مبادی آن شكل گرفت. اقدام مستقیم امام از این جنبه به این شكل خلاصه می گردد که آن حضرت در عصر خود بزرگترین آموزشگاه اسلامی را گشود و یثرب را كه سرای هجرت بود و مهبط وحی، مركز آموزشگاه خود قرار داد و مسجد پیامبر صلی الله علیه وآله را محل تدریس خویش كرد، بطوری كه همه فنون در آن تدریس می شد، كه بزرگان فقها و متفكران عظیم از آن بیرون آمدند، و پس از او، از شاگردان مكتب ایشان، ثروتی فرهنگی برای امت بر جای ماند. امام مفاهیم عقیدتی و احكام شریعت را منتشر ساخت و آگاهی علمی را پراكند و توده های عظیم دانشمندان را به منظور بر پای داشتن آموزش مسلمانان مجهز كرد.
حركت علمی او آن سان گسترش یافت كه سراسر مناطق اسلامی را در برگرفت و شهرت او در همه شهرها پیچید. جاحظ در مورد امام گوید: «امام صادق علیه السلام چشمه های دانش و حكمت را در روی زمین شكافت و برای مردم درهایی از دانش گشود كه پیش از او معهود نبود و جهان از دانش وی سرشار گردید».(رسائل جاحظ : 106)
البته فعالیت وی آن حضرت آشكارا بود، چراکه از یک سوی، انتقال قدرت كه پس از زوال حكومت بنی امیه مستقیما روی داده بود، امام را از خشم و حمله فرمانروایان و مراقبت شدید آنان در امنگاه نگاه داشت، و از سوی دیگر، روی آوردن مسلمانان به فقیهان و دانشمندان برای شناختن قانون اسلامی در حل مشكلات فردی و اجتماعی آنان، امام را از فشارهای دولت مصون می داشت. این عوامل، امام را یاری می كرد تا كار خود را با روش علنی ادامه دهد بی آنكه فعالیت آشكار خود را با عمل سیاسی بی پرده همراه كند.
برپاداشتن حكومت و نفوذ آن در امت، به مجرد آماده كردن قوا برای حمله نظامی وابسته نبود. بلكه پیش از آن بایستی سپاهی عقیدتی تهیه می شد كه به امام و عصمت او ایمان مطلق داشته باشد و هدفهای بزرگ او را ادراك كند و در زمینه حكومت، از برنامه او پشتیبانی كرده و در مقابل گردبادهای حوادث، ایستادگی به خرج دهند و دست آوردهایی را كه برای امت حاصل می گردید پاسبانی نماید
دگرگون سازی امت
هدف امام در پشت روش علنی و ظهور فعالیت علمی، و ایستادگی در برابر امواج كفرآمیز و شبهه های گمراه كننده آن، از جمله گروه های «غلات» و «زندیقان» و «جاعلان حدیث»، «متصوفه» و...، سه امر مهم بود:
1. برای تشریع اسلامی قاعده ای استوار و برای عقیده اسلامی تمركزی نیرومند بنا كند و استمرار و بقای اسلام را در میان امواج گوناگون تضمین فرماید.
2. مفاهیم خطا و احادیث جعلی را اصلاح كند.
3. مرجعیت خود را از جنبه علمی تمركز دهد و امامت خود را از این جنبه فریضه سازد. آن سان كه بزرگان علمای سایر مذاهب اسلامی جز اعتراف به برتری و مرجعیت او كاری نتوانند كرد.
امام از در دست گرفتن حكومت خودداری فرمود و این كار را به وقتی موكول كرد كه نقش دگرگون سازی امت را ایفا كند و در مجرای افكار تاثیر گذارد و در رویدادهای مهمِ نفوذ كند و انحرافهای گوناگونی را كه واقعیت سیاسی و اجتماعی به وجود آورده بود تصحیح نماید. آن گاه در داخل امت عهده دار تجدید بنا شود و امت را آماده سازد تا در سطحی درآید كه بتواند حكومتی را كه خود می خواهد، به وجود آورد.
از این جا بود كه امام صادق علیه السلام و پیش از او پدران بزرگوارش در معرض پی جویی و مراقبت و شكنجه بودند و اگر امام با خِرد و حكمت و حُسن رفتار خود از دست حکومت رها نشده بود، بارها پیش آمده بود كه منصور خلیفه نزدیك بود، آن حضرت را از سخت ترین راه صدمه رساند.
ابوالفضل صالح صدر
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
منابع:
انسان 250 ساله، مجموعه بیانات مقام معظم رهبری درباره زندگی سیاسی ائمه معصومین علیهم السلام.
زندگانی تحلیلی پیشوایان ما، عادل ادیب، ترجمه اسدالله مبشری.
سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی.