تبیان، دستیار زندگی
گفتار پیشین: علوم اجتماعی و پیوندهای آن با علوم شرعی بدون شك فهم قرآن كریم و حدیث شریف و عملی كردن تعالیم و آموزه‌های آن‌ها، سرچشمه اصلی تراوش علوم مختلف شرعی و زبانی در حوزه تمدن اسلامی است. با این حال آن‌چه در طول تاریخ ا...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ظهور پوزیتیویست‌های افراطی


گفتار پیشین: علوم اجتماعی و پیوندهای آن با علوم شرعی

بدون شك فهم قرآن كریم و حدیث شریف و عملی كردن تعالیم و آموزه‌های آن‌ها، سرچشمه اصلی تراوش علوم مختلف شرعی و زبانی در حوزه تمدن اسلامی است. با این حال آن‌چه در طول تاریخ اسلامی رخ داده‌است، فربه كردن پاره‌ای از رشته‌های علوم‌شرعی و كم‌كاری در مورد رشته‌های دیگر است؛ نمونه این امر، فربه‌سازی فقه عبادات و كم‌كاری در زمینه فقه معاملات است‌؛ البته این فربه‌سازی و گسترده كردن دارای علل و عوامل سیاسی و روانی خاصی است كه «جمال البنا» ( 1996) در كتاب خود باعنوان « گامی به سوی فقه نوین» به پاره‌ای از این عوامل پرداخته‌است‌؛ از این گذشته‌، حوزه و گستره‌های دیگری مورد اهمال قرار گرفته‌اند كه تقریباً می‌توان گفت اصلاً به فراموشی سپرده شده‌اند و این امر به عدم توسعه فقه واقعی انجامید كه در این اواخر در غرب به صورت «علوم‌انسانی» تبلور یافت‌.

بدیهی است كه این موضوع نیازمند پژوهش‌ها و مباحث ژرف‌تر و دقیق‌تر است‌؛ زیرا این امر درشناخت مسیر توسعه و تكامل علوم در حوزه تمدن اسلامی مهم است و فهم این توسعه و تحول به ما در شناخت رویكرد كنونی و آینده علوم در جهان‌اسلامی یاری می‌رساند‌. آن‌چه اساساً در این پژوهش در كانون اهمیت و توجه قرار دارد‌، بررسی ارتباط میان علوم‌اجتماعی و علوم‌شرعی است و این‌كه چگونه باید حوزه‌ها و قلمرو هر یك از این علوم و روش آن‌ها معین شود، بدون آن‌كه میان این موضوعات و روش‌ها، جدایی حتمی یا تلفیق ناشایستی صورت گیرد.

بدون شك منظور از جدایی هدفمند علوم، دعوت به جداسازی حتمی و گریز‌ناپذیر علوم شرعی و علوم‌اجتماعی ( به عنوان مثال ) از یكدیگر نیست؛ یعنی همان چیزی كه در غرب در زمینه جدایی دین و علم از یك سو و جدایی فلسفه و سایر علوم دیگر از سوی دیگر رخ داد و به ظهور پوزیتیویست‌های افراطی و تجربه ‌گرایان انجامید.

این امر ضرورتاً ما را به بحث از جدایی علوم از لحاظ موضوع و روش می‌كشاند‌. آن هم از طریق تلاش برای ایجاد جدایی هدفمند علوم از یك جهت و تأمل در امكان متكامل بودن علوم‌اجتماعی و شرعی از جهت دیگر است. منظور از جدایی هدفمند، تعمق در بررسی یك علم، پس از تعیین دقیق موضوع و روش آن علم و این‌كه چگونه این علم از لحاظ موضوع و روش یا روش‌های مورد استعمال خود در پژوهش علمی از سایر علوم جدا می‌شود. بدون شك منظور از جدایی هدفمند علوم، دعوت به جداسازی حتمی و گریز‌ناپذیر علوم شرعی و علوم‌اجتماعی ( به عنوان مثال ) از یكدیگر نیست؛ یعنی همان چیزی كه در غرب در زمینه جدایی دین و علم از یك سو و جدایی فلسفه و سایر علوم دیگر از سوی دیگر رخ داد و به ظهور پوزیتیویست‌های افراطی و تجربه ‌گرایان انجامید.

هدف این پژوهش، تلاش برای متبلور ساختن یك دیدگاه در مرحله اول و چه بسا یك روش در مرحله دوم است تا به این صورت زمینه تحقق مسئله پیوستگی علوم ‌اجتماعی و علوم شرعی فراهم شود؛ البته پس از تعیین موضوع و روش هر یك از آن‌ها و بدون سیطره اصحاب هر یك از این علوم بر دیگری، مگر با دلیل شرعی و عقلی یا جمع میان این دو ( شرعی و عقلی ). ذكر این نكته به جا است كه بدون این پیوستگی درافتادن در یكی از این ورطه‌‌‌ها گریز‌ناپذیر خواهد بود.

بدون شك فهم قرآن كریم و حدیث شریف و عملی كردن تعالیم و آموزه‌های آن‌ها، سرچشمه اصلی تراوش علوم مختلف شرعی و زبانی در حوزه تمدن اسلامی است.

یكم‌: جدایی شوم علوم به طور كلی و به ویژه علوم و دین‌. همچنان كه در حال حاضر نیز در بسیاری از سرزمین‌های اسلامی و عربی، به ویژه در سطح دانشگاه‌ها و دانشكده‌های تخصصی وجود دارد؛ به‌طوری‌كه متخصص علوم شرعی جز مقداری ناچیز از معارف حوزه‌های روانی و اجتماعی نمی‌داند ومتخصص علوم‌اجتماعی نیز اطلاع چندانی از علوم شرعی ندارد.

دوم‌: خلط شدید میان موضوعات و روش‌های علوم از یك سو و اهداف این علوم از سوی دیگر‌؛ علاوه بر این، احتمال وقوع در سیطره روش‌های بعضی از علوم بر روش‌های علوم دیگر وجود دارد و حتی احتمال سلطه فقها و علمای دین برسایر علوم و تخصص‌های حوزه‌های دیگر به ویژه حوزه‌های علوم‌اجتماعی وجود دارد كه اگر چنین امری رخ دهد، به متوقف شدن تحول نوعی در این حوزه‌ها منجر می‌شود؛ همچنان‌كه سیطره سكولاریست‌ها بر زمام امور علمی و سایر امور دیگر به دور نگه‌داشتن و راندن هر گونه تأثیر معرفتی دین انجامید و در صورت ادامه، می‌انجامد.

این بود كه برای گذار از این جدایی شوم و سیطره سكولاریسم و سكولاریست‌ها یا سلطه فقها و فقه‌پردازان، در جهان اسلامی و پاره‌ای سرزمین‌های دیگر نداهای فراوانی طنین انداز شد كه خطر سكولاریسم و عواقب فكری و سلوكی آن را گوشزد كرد و نداهای دیگری خواستار پركردن شكاف میان علوم شرعی و علمای آن از یك‌سو و علوم‌اجتماعی جدید و متخصصان آن در جهان اسلامی از سوی دیگر شد.

. نحو فقه جدید

.عبارت فقه واقع كه امروزه در نوشته‌های اسلامگرایان عربی نویس دیده می‌شود، به معنای فقه معطوف به واقعیت موجود یا فقه ناظر به مقتضیات زمانی و مكانی حكم است. مترجم.

نوشته : مصطفی‌عشوی - ترجمه : زاهد ویسی


لینک مطالب مرتبط:

دیـن ، جامعه و انحرافات اجتمـاعی

پیشگیری از انحرافات اجتماعی در دیدگاه اسلام

علم متجدد در غیبت خدا