آن روی سکه دنیا!
دنیا سجده گاه دوستان خدا و نماز خانه فرشتگان الهى است، محل نزول وحى پروردگار و تجارتخانه دوستداران حضرت حقّ است.
حضرت امیرالمۆمنین علیه السّلام در مورد جنبه مثبت دنیا اینگونه فرموده اند:
دنیا سراى راستى است براى كسى كه آن را براستى و درستى تلقى نماید، خانه ایمنى و سلامت است براى كسى كه آن را به درستى درك كند، جایگاه توانگرى است براى كسى كه از آن توشه بردارد.
سراى موعظه است براى كسى كه از آن پند گیرد، سجده گاه دوستان خدا و نماز خانه فرشتگان الهى است، محل نزول وحى پروردگار و تجارتخانه دوستداران حضرت حقّ است، در آن به كسب رحمت الهى پرداختند و سودى كه نصیبشان گردید بهشت جاودان است.
انّ الدّنیا دارُ صدق لِمَن صَدَقَها و دارُ عافیة لِمَن فهم عنها و دارُ غِنى لِمَن تَزَوَّدَ مِنها و دارُ مَوعِظة لِمَنِ اتَّعَظَ بها مَسجِد احبّاءِ اللَّه و مصلّى ملائكة اللّه و مَهبِطُ وحى اللّه و مَتجَرُ اولیاء اللّه اكتَسَبوا فیها الرّحمةَ و رَبِحوا فیها الجنّة.
شكر نعمت
در مقابل نکته ذکر شده ، حضرت علی علیه السلام از مستی ها و بدی های دنیا نیز نکاتی را ذکر می کند.
امیر المۆمنین در كلمات خود نكتهاى را یاد مىكند كه آن را «سكر نعمت» یعنى مستى ناشى از رفاه مىنامد كه به دنبال خود «بلاى انتقام» را مىآورد.
در خطبه 151 مىفرماید:
ثم انكم معشر العرب اغراض بلایا قد اقتربت،فاتقوا سكرات النعمة و احذروا بوائق النقمة.
شما مردم عرب هدف مصائبى هستید كه نزدیك است. همانا از «مستی هاى نعمت» بترسید و از بلاى انتقام بهراسید.
آنگاه امام على علیه السلام شرح مفصلى درباره عواقب متسلسل و متداوم این ناهنجاریها ذكر مىكند.
در خطبه 185 آینده وخیمى را براى مسلمین پیشگویى مىكند، مىفرماید:
ذاك حیث تسكرون من غیر شراب بل من النعمة و النعیم.
از جمله نشانههاى حق این است كه از جنس خود شما همسرانى براى شما آفریده كه در كنار آنها آرامش بیابید و میان شما و آنها الفت و مهربانى قرار داد
آن در هنگامى است كه شما مست مىگردید،اما نه از باده بلكه از نعمت و رفاه.
آرى، سرازیر شدن نعمت هاى بىحساب به سوى جهان اسلام و تقسیم غیر عادلانه ثروت و تبعیض هاى ناروا، جامعه اسلامى را دچار بیمارى مزمن «دنیا زدگى» و «رفاه زدگى» كرد.
امام على علیه السلام با این جریان كه خطر عظیمى براى جهان اسلام بود و دنبالهاش كشیده شده، مبارزه مىكرد و كسانى را كه موجب پیدایش این درد مزمن شدند انتقاد مىكرد. خودش در زندگى شخصى و فردى، درست در جهت ضد آن زندگیها عمل مىكرد، هنگامى هم كه به خلافت رسید، در صدر برنامهاش مبارزه با همین وضع بود.
علاقه به دنیا مذموم است
عموماً مىگویند آنچه از نظر اسلام مذموم و مطرود است علاقه به دنیاست. این سخن،هم درست است و هم نادرست. اگر مقصود از علاقه، صرف ارتباط عاطفى است، نمىتواند سخن درستى باشد، چون انسان در نظام كلى خلقت همواره با یك سلسله علایق و عواطف و تمایلات آفریده مىشود و این تمایلات جزء سرشت او است،او خودش اینها را كسب نكرده است. و بعلاوه، این علایق زائد و بیجا نیست. همان طورى كه در بدن انسان هیچ عضو زائدى وجود ندارد(حتى یك مویین رگ اضافى در كار نیست) هیچ عاطفه و علاقه طبیعى زائدى هم وجود ندارد. تمام تمایلات و عواطف سرشتى بشر متوجه هدفها و غایاتى حكیمانه است.
قرآن كریم این عواطف را به عنوان آیات و نشانههایى از تدبیر الهى و حكمت هاى ربوبى یاد مىكند:
و من آیاته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا الیها و جعل بینكم مودة و رحمة (روم/21)
از جمله نشانههاى حق این است كه از جنس خود شما همسرانى براى شما آفریده كه در كنار آنها آرامش بیابید و میان شما و آنها الفت و مهربانى قرار داد.
این عواطف و علایق یك سلسله كانال هاى ارتباطى میان انسان و جهان است، بدون اینها انسان نمىتواند راه تكامل خویش را بپیماید. پس جهانبینى اسلامى همان طورى كه به ما اجازه نمىدهد جهان را محكوم و مطرود و مذموم بشماریم، اجازه نمىدهد علایق طبیعى و كانالهاى ارتباطى انسان و جهان را نیز زائد و بىمصرف و قطع شدنى بدانیم. این علایق و عواطف، جزئى از نظام عمومى آفرینش است. انبیاء و اولیاى حق از این عواطف در حد اعلى برخوردار بودند.
حقیقت این است كه منظور از علاقه به دنیا تمایلات طبیعى و فطرى نیست، مقصود از علاقه و تعلق، بسته بودن به امور مادى و دنیاوى و در اسارت آنها بودن است كه توقف است و ركود است و باز ایستادن از حركت و پرواز است و سكون است و نیستى است. این است كه دنیاپرستى نام دارد و اسلام سخت با آن مبارزه مىكند، و این است آن چیزى كه بر ضد نظام تكاملى آفرینش است و مبارزه با آن همگامى با ناموس تكاملى آفرینش است. تعبیرات قرآن مجید در این زمینه در حد اعجاز است.
آرى،سرازیر شدن نعمت هاى بىحساب به سوى جهان اسلام و تقسیم غیر عادلانه ثروت و تبعیض هاى ناروا،جامعه اسلامى را دچار بیمارى مزمن«دنیا زدگى»و«رفاه زدگى»كرد
رابطه انسان و جهان
ولى از نظر اسلام رابطه انسان و جهان از نوع رابطه زندانى و زندان و چاه و در چاه افتاده نیست، بلكه از نوع رابطه كشاورز است با مزرعه («الدنیا مزرعة الآخرة»(حدیث نبوى). كنوز الحقایق،باب دال.) ، و یا اسب دونده است با میدان مسابقه («الا و ان الیوم المضمار و غدا السباق».نهج البلاغه،خطبه 28.) ، و یا سوداگر با بازار تجارت («الدنیا...متجر اولیاء الله».نهج البلاغه،حكمت 131) ، و یا عابد با معبد است («الدنیا...مسجد احباء الله».نهج البلاغه،حكمت 131)
دنیا از نظر اسلام مدرسه انسان و محل تربیت انسان و جایگاه تكامل اوست.
دنیا در کلام امام علی علیه السلام
در نهج البلاغه گفتگوى امیرالمۆمنین علیه السلام با مردى ذكر شده است كه از دنیا مذمت كرده و على علیه السلام او را كه مىپنداشت دنیاى مذموم همین جهان عینى مادى است مورد ملامت قرار داد و به اشتباهش آگاه نمود (نهج البلاغه، كلمات قصار،حكمت 131. جملههاى بالا ضمن این داستان آمده است.)
این است كه امام على علیه السلام مكرر به این مطلب اشاره مىكند كه دنیا خوب جایى است اما براى كسى كه بداند اینجا قرارگاه دائمى نیست، گذرگاه و منزلگاه اوست:
و لنعم دار من لم یرض بها دارا (نهج البلاغه،خطبه 214)
خوب خانهاى است دنیا، اما براى كسى كه آن را خانه خود(قرارگاه خود) نداند.
دنیا خانه بین راه است، نه خانه اصلى و قرارگاه دائمى. (نهج البلاغه، حكمت 126) فرآوری: زهرا اجلال بخش نهج البلاغه تبیان
منابع :
سایت افکار نیوز
سایت حوزه
نهج البلاغه
سایت انهار
مشرق نیوز