تبیان، دستیار زندگی
قرآن كریم در آغاز سوره ی «حج» برای آگاهی دادن به معاد و دلیل آوردن بر اثبات آن، هم چنین در ابتدای سوره ی «مۆمنون» برای بیان مبدأ و ابتدای خلقت انسان، با بیانی شیوا و دقیق به سیر تكاملی انسان پرداخته و مراحل مختلف آن را بیان داشته است، و ما نیز در این جا ب
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مراحل پیدایش انسان در قرآن


قرآن كریم در آغاز سوره ی «حج» برای آگاهی دادن به معاد و دلیل آوردن بر اثبات آن، هم چنین در ابتدای سوره ی «مۆمنون» برای بیان مبدأ و ابتدای خلقت انسان، با بیانی شیوا و دقیق به سیر تكاملی انسان پرداخته و مراحل مختلف آن را بیان داشته است، و ما نیز در این جا با استفاده از كلام الهی، مسأله پیدایش انسان و سیر تكاملی خلقت او را به ترتیب و در طی مراحل مختلف، متذكر می شویم.

رشد جنین در رحم مادر

مرحله اول: تراب (خاك)، «فَاِنّا خلَقْناكُم مِنْ تُرابٍ؛به درستی كه ما شما را از خاك آفریدیم.[1]

این گام نخست است كه انسان با آن همه استعداد و شایستگی ها، این برترین موجودات جهان، از خاكی كه در كم ارزش بودن ضرب المثل پدید آمده است، این نهایت قدرت نمایی خداست كه از چنین مواد ساده‌ای چنان موجود بدیعی آفریده است.

در این جا منظور از خاك ممكن است خاكی باشد كه حضرت آدم ـ علیه السلام ـ از آن آفریده شده است، و هم چنین امكان دارد اشاره به این باشد كه همة انسان ها قطع نظر از این نیز، از خاك هستند، چرا كه تمام مواد غذایی كه نطفه را تشكیل می دهد. و سپس مواد تغذیه كننده آن، همه از خاك گرفته می شوند. البته بدون شك تمام اجزاء بدن از خاك گرفته نشده، ولی از آن جا كه ستون اصلی اعضای بدن را موادی كه از خاك گرفته شده تشكیل می دهند، این تعبیر كاملاً صحیح می‌باشد كه انسان از خاك است.[2]

مرحله دوم؛ این مرحله از چند قسمت تشكیل شده است:

1. نطفه: «ثُمَّ جَعَلْنا نُطْفَهَ فی قَرارٍ مكینٍ؛[3] سپس او را نطفه ای در قرارگاه مطمئن (=رحم) قرار دادیم

خاك این موجود ساده و پیش پا افتاده و خالی از حس و حركت و حیات، تبدیل به نطفه می شود، نطفه ای كه از موجودات زنده ذرّه بینی اسرارآمیزی تشكیل یافته كه در مرد «اسپرم» و در زن «اوول» نامیده می شود. البته باید متذكر شد كه در آیه شریفه، از سوره مۆمنون، «و لقد خلقنا الانسان مِنْ سُلالهَ من طین؛ و ما انسان را از عصاره‌ای از گل آفریدیم»[4] مراد از انسان، نوع بشر است كه در نتیجه شامل آدم ـ علیه السلام ـ و همة ذرّیه ونسل او می شود، لكن یك فرقی می توان بین خلقت آدم ـ علیه السلام ـ و بقیة انسان ها قائل شد و آن این كه حضرت آدم ـ علیه السلام ـ از گل آفریده شده، ولی از آن به بعد نسل او از نطفه خلق شده اند، به قرینه این كه خداوند متعال در جای دیگری از قرآن می فرماید: «خداوند متعال آفرینش انسان را از گل آغاز كرد سپس نسل او را از عصاره ای از آب ناچیز و بی قدر آفریده.[5]

2. عَلَقه؛ «ثم خلقنا النطفهَ علقهَ»[6] سپس نطفه را به صورت علقه (خون بسته) درآوردیم.

مرحلة پس از نطفه، مرحلة علقه است كه در این مرحله، سلول های نطفه هم چون یك دانه توت بدون شكل در كنار هم قرار می گیرند كه به صورت یك قطعه خون بسته، می باشد و آن را در زبان علمی «مورولا» می نامند.[7]

خداوند تذكر می دهد كه این انسان با همة شگفتی‌هایش تا ابد در دنیا زنده نمی ماند، بلكه زمانی می رسد كه این ساختمان عجیب فرو می ریزد، لذا این قسمت از آیه بیان آخرین مراحل تدبیر الهی در دنیا است و می رساند كه مرگ از مراحلی است كه در مسیر تقدیر به طور حتم باید باشد و همه باید آن را طی كنند

3. مُضغه؛ «فخلقنا العلقهَ مضغهَ؛[8] وعلقه را به صورت مضغه (چیزی شبیه گوشت جویده شده) درآوردیم

در این مرحله كم كم جنین شكل یك قطعه گوشت جویده شده به خود می‌گیرد بی‌آن كه اعضای بدن در آن مشخص باشد، اما از این مرحله به بعد، بعضی از جنین ها، خلقت و شكل آن‌ها كامل می‌شود. یعنی تام الخلقه می‌شوند و مراحل رشد را ادامه می دهند. ولی بعضی دیگر خلقت آن‌ها ناقص مانده و از ادامه مراحل محروم می‌شوند و سقط می‌گردند.

در رابطه با این مراحل سه گانه، روایتی از امام رضا ـ علیه السلام ـ وارد شده است كه حضرت فرمودند: «نطفه چهل روز در رحم به صورت نطفه است، بعد از چهل روز، چهل روز دیگر به صورت علقه است و چون این چهل روز نیز تمام شد، چهل روز دیگر به صورت مضغه است كه مجموعاً چهار ماه می شود، بعد از تمام شدن چهار ماه، خداوند دو ملك می فرستد كه كار آنان خلق كردن است و آن ها به دستور و اذن الهی مأمور می شوند تا كودك را با ویژگی ها و خصوصیاتی كه خداوند دستور داده، از قبیل: دختر یا پسر بودن، اجل و مدت عمر، رزق، عمل و سعادت و شقاوت، صورت‌گری كنند و سپس به امر الهی در او نفخ روح نمایند»[9] لذا از این مرحله به بعد یعنی از چهار ماهگی جنین زنده می شود. اما جنین در رحم مادر، دو مرحله دیگر را باید طی كند تا اجازه خروج به او داده شود:

4. عِظام؛ «فخلقنا المضغهَ عظاماً؛[10]و مضغه را به صورت استخوان هایی درآوردیم

در این مرحله در پوستة جنین تغییراتی پیدا می گردد و شكل آن متناسب با كاری كه باید انجام دهد تغییر می یابد و اعضای بدن آن كم كم ظاهر می شود. از شگفتی‌های این مرحله باید بیان داشت كه این مرحله با مرحله‌ی قبل، تفاوت اساسی و كلی دارد؛ چرا كه آن گوشت جویده شده ( مضغه) به طور كامل از جنس گوشت بودن خارج شده و به استخوان تبدیل می گردد و این یكی از شگفتی‌های خلقت انسان است.

5. لَحْم؛ «فكسونا العظام لحماً[11] و بر استخوان ها گوشت پوشاندیم.

رشد جنین در رحم مادر

در این مرحله لباسی برای آن استخوان ها درنظر گرفته می شود تا او را از آسیب ها و خطرات محافظت نماید و به او زیبایی عطا كند، چرا كه اگر این لباس بر استخوان های بدن انسان پوشانده نمی شد، شكل ظاهری انسان به صورت اسكلت استخوانی می‌بود بدون این كه دارای زیبایی باشد. لذا خداوند آن استخوان ها را با لباسی از گوشت پوشاند.

مرحلة سوم؛ از این مرحله به بعد، جنین از رحم خارج شده و سیر تكاملی و رشد خود را در عالم خارج از رحم ادامه می دهد، كه این مرحله از سه قسمت تشكیل شده است:

1. دوران طفولیت؛ «ثم نخرجكم طفلاً؛[12] بعد شما را به صورت طفل بیرون می آوریم

این مرحله با مراحل قبلی كه جنین در شكم مادر بود تفاوت اساسی دارد، چرا كه خداوند متعال در سورة مۆمنون می فرماید: «ثم أنشاناه خلقاً آخر؛ از این مرحله به بعد ما موجود دیگری را ایجاد و تربیت كردیم، و نفرمود: «ثم خلقناه...»، برای این كه دلالت كند بر این كه آن چه به وجود آوردیم حقیقت و چیز دیگری است غیر از آن چه در مراحلی قبلی بود. مثلاً در این مرحله كه انسان شده، او را صاحب حیات و قدرت و علم كرده كه این اوصاف در مراحل قبلی نبود. یعنی، در مراحل قبل، صرف ماده ای مرده و جاهل و عاجز بود، سپس تبدیل به موجودی زنده و عالم و قادر گردید،[13] لذا خداوند تعبیر به «ثم انشأناه خلقاً آخر» می آورد.

2. دوران رشد و بلوغ؛ «ثم لتبلغوا أشدّكم؛[14] سپس هدف این است كه به حد رشد و بلوغ خویش برسید.

در این مرحله اشاره دارد به این كه پس از گذراندن دوران طفولیت، به مرحلة رشد و بلوغ می رسد، یعنی، در این مرحله اعضاء و قوای بدنی نیرومند شده و عقل و جسم به كمال می رسند. البته بعضی این دوران از زندگی را از جوانی تا حدود 40 سالگی می دانند[15] كه دوران كمالِ عقل و فكر و جسم انسان است.

این گام نخست است كه انسان با آن همه استعداد و شایستگی ها، این برترین موجودات جهان، از خاكی كه در كم ارزش بودن ضرب المثل پدید آمده است، این نهایت قدرت نمایی خداست كه از چنین مواد ساده‌ای چنان موجود بدیعی آفریده است

3. دوران پیری و كهنسالی؛ «و منكم یردّ الی أرذل العمر»[16] و بعضی آن قدر عمر می كنند كه به بدترین مرحلة زندگی (و پیری) می رسند، طبق ما قبل این آیة شریفه، عده ای از انسان ها پس از مرحله رشد و بلوغ و قبل از این كه به این مرحله برسند، عمر آن ها پایان یافته و روح از بدن آن ها گرفته می شود، ولی عده ای می مانند و به این مرحله می رسند، البته دیگر پیر و كهنسال شده و همة سرمایه های حیاتی خود را از دست داده اند و دیگر منتظر سلامیت و نشاط و جوانی نیستند بلكه منتظر رسیدن مرگ هستند لذا پست ترین مراحل عمر به شمار می‌آورد كه بعضی آن را از سن 60 سالگی و بالاتر دانسته اند[17].

مرحلة چهارم؛ فرا رسیدن مرگ: «ثم انكم بعد ذلك لمیتون؛[18] سپس شما بعد از آن می میرید

خداوند تذكر می دهد كه این انسان با همة شگفتی‌هایش تا ابد در دنیا زنده نمی ماند، بلكه زمانی می رسد كه این ساختمان عجیب فرو می ریزد، لذا این قسمت از آیه بیان آخرین مراحل تدبیر الهی در دنیا است و می رساند كه مرگ از مراحلی است كه در مسیر تقدیر به طور حتم باید باشد و همه باید آن را طی كنند.

مرحلة پنجم؛ زنده شدن دوباره: «ثم انكم یوم القیامه تبعثون؛[19] سپس در روز قیامت برانگیخته می شوید

و برای این كه این تصور پیش نیاید كه با مردن انسان همه چیز پایان می گیرد، پس این آفرینش با این همه شكوه و عظمت، برای این چند روز زندگی، امری بیهوده است، بلافاصله می فرماید: و شما روز قیامت بار دیگر به زندگی بازمی گردید و برانگیخته می شوید، البته در سطحی عالی تر و در جهانی وسیع‌تر و گسترده‌تر. و این همان تمامیت تدبیر و آخرین نقطه در مسیر آدمی است. چرا كه هر كس به آن جا قدم گذارد دیگر بیرون شدنی نیست[20] و یك زندگی ابدی دارد.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

1. محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمة محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، ج14، ص498 و ج15، ص 27.

2. ناصر مكارم شیرازی، تفسیر نمونه، (تهران، دارالكتب اسلامیه) ج 14، ذیل آیه.

3. عبدالحسین طیب، اطیب البیان (تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم) ج 9، ذیل آیه.

4. سید هاشم حسینی بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن (تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول) ج 4، ذیل آیه.

5. مرتضی رضوی، خلقت آدم و بحث در تکامل.

پی نوشت ها :

[1]. حج/ 5.

[2]. مكارم شیرازی، ناصر وهمكاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالكتب الاسلامیه، ج 14، ص 17.

[3]. مۆمنون/ 13.

[4]. مۆمنون/ 12.

[5]. سجده/ 7 ، 8 و حجر/ 29.

[6]. مۆمنون/ 14.

[7]. مكارم شیرازی، ناصر و همكاران، همان، ج 14، ص 17.

[8]. مۆمنون/ 14.

[9]. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمة محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج 14، ص 498، و ج 15، ص 30 و حسینی بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، ج 4، ص 110. (روایت نقل به مضمون است).

[10]. مۆمنون/ 14.

[11]. همان.

[12]. حج/ 5.

[13]. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمة محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، ج 15، ص 24.

[14]. حج/ 5.

[15]. طیب، عبدالحسین، اطیب البیان، تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم، ج 9، ص 226.

[16]. حج/ 5.

[17]. طیب، عبدالحسین، اطیب البیان، تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم، ج 9، ص 266.

[18]. مۆمنون/ 15.

[19]. مۆمنون/ 16.

[20]. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج 15، ص 27.

بخش قرآن تبیان


منبع :

اندیشه قم