تبیان، دستیار زندگی
در روز 27 دسامبر 2008، یوسف (16 ساله) و دوست و همکلاسش مصطفی ابوغنیمه (15 ساله) پس از امتحان میان ترم خود در مدرسه راهنمایی پسرانه نیل حدود ساعت 11 ظهر راهی خانه شدند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دو اپیزود در رثای غربت

حمله به مدارس و تضییع حق تحصیل فلسطینیان


در روز 27 دسامبر 2008، یوسف (16 ساله) و دوست و همکلاسش مصطفی ابوغنیمه (15 ساله) پس از امتحان میان ترم خود در مدرسه راهنمایی پسرانه "نیل" حدود ساعت 11 ظهر راهی خانه شدند.

قسمت قبل

دو اپیزود در رثای غربت

روایت از زبان یوسف:

در مسیر مدرسه به خانه با مصطفی مثل فوتبال اشیا سر راه را شوت میکردیم. هیمنطور که می‌رفتیم به پرچینهای ساختما امنیتی دولت حماس رسیدیم. همه چیز آرام و زیبا بود. مصطفی در طرف چپ من راه میرفت. 20 دختر و پسر جلوی ما در حال راه رفتن بودند. ناگهان یک انفجار و دیگر هیچ. خرورای از سنگ و بلوک بر ما فرود آمد. سنگ بزرگی به سرم خورد و دیگر هیچ چیز نفهمیدم. وقتی بهوش امم دیدم مصطفی در شمال غربی پرچین بر روی زمین افتاده است. خواستم سراپا بایستم و فرار کنم. اما نشد. پایم لق لقه میزد. اما به طرز عجیبی درد نمیکرد. خون گرم از سرم و پایم سرازیر بود. پس بناچار ده متر را سینه‌خیز طی کردم. اما نشد. دیگر جان و رمق نداشتم. فقط شنیدم که یکی داد میزد: "اینجا یه زخمی افتاده ... بدویید ... کمکش کنید".

"دیگر هیچ چیز نفهمیدم. چشم که باز کردم خودم را در بیمارستان صلیب سرخ القدس دیدم. ساعت 10 صبح بود. از پدرم پرسیدم چه اتفاقی افتاده. او گفت که ساختمان امنیتی دولت را زده‌اند. پدرم گفت که از ناحیه پا آسیب دیده و تحت عمل جراجی بوده‌ام. سراغ دوستم را گرفتم که پدرم گفت کشته شده است".

مدرسه راهنمایی "بئر الثبیه"؛ شهر رفح؛ 27 دسامبر 2008

ارتش اسراییل در این روز ساختمان شهرداری این شهر را که در نزدیکی مدرسه راهنمایی "بئر الثبیه" قرار داشت مورد هدف قرار میدهد. این مدرسه میان پلیس رفح و شهرداری واقع شده است. وزارات کشور هم 100 متر از آنجا فاصله دارد. موسسه "حقوق بشر فلسطینگ مرگ حداقل دو نوجوان که در مسیر مدرسه به خانه بودند را تایید کرده است.

احمد ابوجعفر (16 ساله)

محمود ابو نحله (16 ساله)

نقل قول از دوست دو نوجوان شهید:

در روز 27 دسامبر، علی به همراه 2 دوستش احمد و محمود پس از پیایان امتحان میان ترم در ساعت 11:15 عازم خانه میشوند. ناگهان یکی از رفقای علی به نام محمد از او میخواهد که با هم بروند. لذا علی از احمد و محمود جدا شده و با فاصله 20 متر عقبتر با محمد همراه میشود. پس از اینکه کی از شهرداری رد میشوند، ناگهان صدای انفجارهای ممتد را میشنوند. غبار و دود فضا را در برگرفت. علی اینطور تعریف میکند: "فضا کاملا سیاه و غبارآلود شده بود. من فقط دیدم تا سنگها به من نخورد".

علی بسرعت به طرف خانه میرود تا خانواده خود را از حالش باخبر کند. بعد به خانه محمود میرود اما والدینش میگویند او نیامده است. پس به محل حادثه برمیگردد. چیزی جر خرابه نمی‌بنید. آنجا به او میگویند که مجروحین و کشته شدگان را به بیمارستان برده‌اند. علی میگوید: "من به خانه محمود برگشتم. آنجا منتظر ماندم. لحظاتی بعد، ی پسر بچه 11-12 ساله آمد آنجا. از من پرسید "تو از خانواده ابونحله هستی؟". گفتم "آره". گفت "بیا، این دفتر تکالیف اون پسره‌ست... گفتم: ازش خبر داری؟" گفت: متاسفم. تکه تکه شد". این را گفت و رفت.

ساعت 5 عصر، علی اماده رفتن به خانه دوستانش جهت عرض تسلیت میشود. کارش تا ساعت 9 طول میکشد. در ساعت 11 شب، یکی از دوستان نزد علی می_آید تا به او بگوید که در بیمارستان اشتباهی رخ داده و محمود هنوز زنده است. علی بسیار خوشحال شده و دست به دعا بر میدارد.

علی ادامه میدهد: "سریعا رفتم به بیمارستان. به بخش نگهداری متوفیان رفتم. در آنجا به نگهبان گفتم به دنبال محمود ابونحله میگردم . کت مشکی بر تن داشته است. آن سمت را اشاره کرد و گفت: "اونجاست". گفتم احمد ابوجعفر چطور؟ گفت "اونم اونجاست. اما محمود تکه تکه شده است". دیگر نتوانستم طاقت بیاورم. دیوانه شده بود. زدم زیر گریه. به سرعت از بیمارستان خارج شدم.

ساعت 5 عصر، علی اماده رفتن به خانه دوستانش جهت عرض تسلیت میشود. کارش تا ساعت 9 طول میکشد. در ساعت 11 شب، یکی از دوستان نزد علی می_آید تا به او بگوید که در بیمارستان اشتباهی رخ داده و محمود هنوز زنده است. علی بسیار خوشحال شده و دست به دعا بر میدارد.

علی اینگونه میگوید: صبح ساعت 10 به بیمارستان سازمان ملل رفتم. محمود از بیمارستان "ابو یوسف النجار" به آنجا انتقال پیدا کرده بود. اسامه، عموی محمود، خبر از جراحت شدید در ناحیه سر محمود داد. عمل جراخی او تا ساعت 4 بعدازظهر طول کشید. من به خانه احمد ابوجعفر رفتم. 29 دسامبر بود که مرگ مغزی محمود اعلام شد. وی را برای عمل جراحی دیگر به مصر انتقال دادند. اما در روز 31 دسامبر رسما اعلام شد که او مرده است.

ترجمه:محمدرضا صامتی

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منابع:

مرکز حقوق بشر "المیزان"

شورای جهانی دفاع از حقوق کودکان