تبیان، دستیار زندگی
برخی مشاغل برای نمایش روی پرده سینما جذابیت بسیاری داشته و از میان آنها روزنامه نگاران بیش از بقیه مورد توجه فیلمسازان قرار گرفته اند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

واقعیت یک سطر نیست !


برخی مشاغل برای نمایش روی پرده سینما جذابیت بسیاری داشته و از میان آنها روزنامه نگاران بیش از بقیه مورد توجه فیلمسازان قرار گرفته اند.

واقعیت یک سطر نیست !

روزنامه نگاران با توجه به اثرگذاری بر جامعه و نیز کنجکاوی مخاطبان سینما نسبت به شغل و شکل زندگی آنها، بیش از بسیاری دیگر از اقشار مورد توجه سینماگران قرار گرفته اند که سینماگران ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نبوده اند.

یک سطر واقعیت ساخته علی وزیریان تازه ترین نمونه ساخته شده در این رابطه است که شخصیت های اصلی خود را از افراد شاغل در روزنامه ها وام گرفته است.

فیلم یک سطر واقعیت در واقع یک سطر بیشتر نیست و ابتدای فیلم به نظر می رسد که با یک فیلم سیاسی نسبتا جدی روبرو هستیم که می خواهد به موضوع ارتباط گیری سفارت های بیگانه و قدرت های مالی بین المللی با عناصر داخلی از نیروهای سیاسی در داخل بپردازد و به نظر می رسد تنها تفاوت این فیلم با فیلم های شبیه به آن این باشد که این بار یک شرکت فرهنگی به ظاهر حکومتی و موافق نظام سیاسی که گرفتار استیصال مالی است هدف یک پروژه سیاسی قرار گرفته است.

کسری سردبیر نشریه فرهنگی - ادبی فرهنگ فاخته که با مشکلات مالی بسیار برای سرپا نگهداشتن نشریه خود روبروست، به یکباره با پیشنهاد دریافت کمک مالی نیم میلیون یورویی از سوی سازمان های غیردولتی اروپایی مواجه شده و همراه با  فروغ  همسر خود برای دریافت آن عازم ترکیه می شود.

این فیلم نیز به مانند بسیاری از تولیدات سینمای ایران با مشکلاتی اساسی در بخش فیلمنامه روبروست و شخصیت ها قادر به ایجاد همدلی با مخاطب نیستند.

وزیریان در اینجا، فقط رویه ظاهری روزنامه نگاری را در نظر گرفته و به سطحی ترین شکل ممکن به آن پرداخته است.

برای مثال به وضعیت دفتر نشریه که در همه جای آن شماره های برگشت خورده به شکل اغراق آمیزی تلنبار شده، نگاه کنید که تا چه اندازه با واقعیت فاصله داشته و مخاطب را به خنده وامی دارد.

هر چه از فیلم جلوتر می رویم شاهد تاثیرگذاری شدید کلمات و واژه های موثر خانمی هستیم که به خوبی می تواند بر ذهن فرد هدف یعنی مدیر شرکت ورشکسته «فرهنگ فاخته» تاثیر بگذارد. بدون آن که دیده شود.

این میزان ساده لوحی  کسری  به راحتی مخاطب را از او دور ساخته و هیچگاه به همذات پنداری با وی وانمی دارد؛ اتفاقی که برای فیلمی از جنس  یک سطر واقعیت  حیاتی بوده و نبود آن کلیت کار را با خطر مواجه می کند.

فیلم به خوبی حکایت و احساس یک شخص تاثیرگذار در فن کلاهبرداری را به خوبی نشان می دهد . در کلاهبرداری بالاترین وسیله استفاده از یک مسئله خاص و آن ایجاد حس طمع در فرد هدف است. طمعی که برای فرد هدف یک ایده آل بسیار شیرین و یا حل یک مشکل اساسی را ضروری جلوه می دهد.

جالب این جاست که در این فیلم فرد هدف به خوبی می داند که در معرض یک پروژه سیاسی قرار گرفته است  و می خواهد بین ماندن در کشور و جنگیدن با مشکلات و همکاری با یک کشور خارجی و حل مشکلات شخصی و رسیدن به رفاه، دومی را برگزیند و مهم این است که کسری و همسرش از این مسئله مطلع هستند که در مسیر یک پروژه سیاسی قرار دارند   و به همین خاطر تردیدهای مرحله ای نسبت به صحت دسترسی به کمک و البته نگرانی نسبت به سیاسی شدن موضوع دارند.

نکته دیگر اینکه شخصیت پردازی ضعیف به خصوص در رابطه با  کسری  به عنوان یک روزنامه نگار باتجربه است که فقط با یک تماس تلفنی از سوی زنی ناشناس - دکتر مژده قوامی - برای دریافت مبلغی هنگفت راهی ترکیه شده و حتی در این رابطه تحقیق هم نمی کند!

آن هم در شرایطی که جنگ نرم با همه ابعاد پیچیده و گسترده علیه کشور شکل گرفته و افراد شاغل در رسانه را هدف قرار داده است.

این میزان ساده لوحی  کسری  به راحتی مخاطب را از او دور ساخته و هیچگاه به همذات پنداری با وی وانمی دارد؛ اتفاقی که برای فیلمی از جنس  یک سطر واقعیت  حیاتی بوده و نبود آن کلیت کار را با خطر مواجه می کند.

شخصیت  فروغ  نیز چندان از جنس زمانه خود نبوده و بیشتر شبیه به شخصیت های کلیشه سینما و تلویزیون دو دهه پیش از خود است!

موضوع دیگر در فیلمنامه این فیلم، انتخاب لحن است که موجبات دوپارگی آن را فراهم آورده و یکدستی آن را برهم زده است.

واقعیت یک سطر نیست !

در ابتدا با درامی اجتماعی مواجه هستیم که در آن شخصیت مرکزی با مشکلات مالی عدیده ای مواجه بوده و در آستانه ورشکستگی با پیشنهادی عجیب روبرو می شود.

اما با ورود دکتر  مژده قوامی به داستان، تم فیلمنامه تغییر کرده و مایه هایی شبه سیاسی پیدا می کند.

پیشنهاد پرداخت نیم میلیون یورو به  کسری  برای همکاری های فرهنگی و نیز کمک به سازمان های غیردولتی ذهن، تماشاگر را به سمت وسوی سیاست و جنگ نرم می برد در حالیکه این موضوع نکته انحرافی فیلمنامه  یک سطر واقعیت  است، زیرا که در آخر با گروه کلاهبرداری مواجه می شویم که فقط به قصد تلکه کردن  کسری  این بازی را راه انداخته اند که مخاطب را به یاد نمونه های بسیاری از این دست می اندازد.

رودست زدن به مخاطب در بخش های پایانی فیلم نیز به خاطر آماده نکردن زمینه و نیز عدم همذات پنداری با  کسری  و  فروغ ، تاثیرگذاری لازمه را نداشته و شوکه کننده جلوه نمی کند.

انتخاب  حسین یاری  برای نقش  کسری  از اساس انتخاب درستی نبوده که بخش مهمی از آن به سن و سال  حسین یاری  بازمی گردد و بخش دیگر آن به شناخت نداشتن او از نقش، که هر دوی اینها در کنار یکدیگر به فیلم ضربه وارد کرده است.

در واقع مخاطب، این بازیگر با استعداد سینمای ایران را در نقش یک روزنامه نگار باسابقه باور نکرده و قابلیت برقراری ارتباط با وی را ندارد.

مهراوه شریفی نیا  نیز در ادامه بازی های سرد و خالی از احساس خود چه در سینما و چه در تلویزیون، نقش  فروغ  را ایفا کرده و به شکل آزاردهنده ای یکنواخت و بی روح بازی می کند. همین امر مسبب ایجاد دافعه در مخاطب نسبت به  فروغ  شده و فیلم را بیش از پیش از نفس انداخته است.

فیلم با یک کلاهبرداری ساده اقتصادی تمام می شود و به نظر می رسد که کارگردان با فنون کلاهبرداری در بازار چندان آشنایی خوبی ندارد؛ چرا که یک کلاهبردار آن هم در این سطح قاعدتا باید بداند که کسری ممکن است همان پول را به جیب بزند ولی با پرداخت مبلغی، مبلغی برابر با آن را وصول می کند، ولی سیطره روحی خانم قوامی بر کسری و شدت طبع ایجاد شده و به او اجازه تردید دراین مسئله را نمی دهد.

و فیلم با سرگشتگی معمول یک کلاهبرداری ساده مالی تمام می شود. و به نظر می رسد که کارگردان هم فیلم را با نوعی فریب بیننده تمام می کند؛ چه این که تا آخر فیلم بیننده تصور می کند که با یک ژانر سیاسی روبه روست اما ناگهان متوجه یک داستان بسیار ساده هشدار شبه پلیسی رو به رو می شود.

علی وزیریان که فیلم خوبی چون  خدا نزدیک است  را در کارنامه دارد در آخرین ساخته سینمایی به نمایش درآمده خود، از ذات سینما فاصله گرفته و بسیار به یک فیلم تلویزیونی نزدیک شده است.

موضوعی که هنگام تماشا روی پرده نقره ای سینما به شدت خود را به رخ مخاطب کشیده و آنان را به یاد قاب کوچک تلویزیون می اندازد.

فرآوری : مسعود عجمی

بخش سینما وتلویزیون تبیان


منابع : ایرنا ، سینما انقلاب