چطور افراد منفی را کنترل کنیم
مردم همان گونه كه از نظر شكل و رنگ و قیافه متفاوتند به لحاظ خلق و خوى و ذوق و سلیقه نیز با هم فرق دارند. تقریباً هیچ انسانى پیدا نمىشود كه از هر جهت مانند دیگرى باشد. مدارا یكى از پلهایى است كه از طریق آن مىتوان در مردم تأثیر گذاشت.
از ویژگىهایى كه در تحقق سازگارى و آرامش زندگى نقش بسزایى دارد و كمتر عاملى را مىتوان یافت كه در این حد بتواند در ایجاد و تثبیت آن نقش ایفا كند، «مدارا» است.
اساسا بدون مدارا نمىتوان از زندگى بهره برد و زندگى بدون بهرهمندى تنها از شكل برخوردار، و فاقد روح و معناست.
«مدارا» عبارت است از نرم برخورد كردن با دیگران، به آنها جا دادن و در حق آنان خشونت روا نداشتن. مدارا در پیدایش سه زاویه خوشاخلاقى، یعنى نرم برخورد كردن، همدمى نیكو و تحمل كردن دیگران به گونهاى كه از انسان فرار نكنند، نقش فراوانى دارد.
حال با این توصیف کوتاهی که در مورد مدارا کردن ارایه شد، تصور می کنید مدارا کردن با مردم دارای چه فضیلتی است که همواره به آن تاکید شده است؟
انسان خویشتن دار، گاهی اوقات خود را در شرایطی با افراد منفی و سخت میبیند که هیچ چارهای جز برخورد و عکسالعمل ندارد.
افرادی که گاهی اوقات ما را تا مرز جنون و خشم هدایت میکنند در زندگی ما کم نیستند. حتی ممکن است از اعضای خانواده ما چون پدر و مادر، خواهرو برادر، دوست وهمکار و یا رییسمان باشد.
به راستی آنان چگونه اشخاصی هستند؟ چگونه می توان با چنیت اشخاصی رفتار، مدارا و یا به عبارتی کنار آمد؟
با وجود اینکه ممکن است تمرین و مطالعات زیادی برای رفتار با این افراد انجام داده باشید، ولی همچنان قادر به جلوگیری از ایجاد تنش در محیطی که آنان هستند، نباشید! چرا که ما انسان هستیم و دارای احساسات و عواطف.
هر چند که کنترل احساسات و عواطف می تواند به سلامت روح و جسم شما کمک کرده و از بوجود آمدن شرایط بد جلوگیری کند، با این وجود، نمیتوان انکار کرد که در زندگی شرایطی پیش میآید که انسان کنترل خود را از دست میدهد.
شرایطی که انسان در رویارویی با افراد سخت و منفی با آن مواجه میشود، شرایط سختی است که گاه انسان کنترل خود را کاملا از دست میدهد. همین امر باعث دردسرهای بیشماری برای او شده و خواهد شد.
حال چگونه میتوان در چنین شرایطی کنترل خود را حفظ کرد؟ به عبارتی، چگونه میتوان با افراد منفی و سخت در خانواده و یا جامعه رفتار و مدارا کرد؟
برای حصول به این هدف، پیشنهادهای ارائه شده را بخوانید؛
پیشنهاد اول؛ قبل از هر چیز و در صورت امکان، افراد منفی را از زندگی خود حذف کنید!
افراد منفی باعث از دست رفتن انرژی شما هستند. این گونه افراد خواسته یا نا خواسته از نظر روحی به شما آسیب خواهند رساند. تماس خود را با آنها کم کنید.
شما این حق را دارید که دوستان و آشنایان خود را انتخاب کنید. این افراد باید کسانی باشند که شما آنان را دوست دارید. افراد خوش بین، مثبت، آرام و مشوق...
پیشنهاد دوم؛ به آنچه که در درون شما میگذرد، توجه کنید
وقتی تمرین میکنید تا مراقب احساسات، اندیشه و شرایط باشید، در واقع خود را از احساساتتان جدا میکنید. بیایید به جای اینکه به احساسات اجازه دهید که شما را کنترل کنند، شما آنها را به سمتی که میخواهید، هدایت کنید.
برای این منظور یعنی وقتی درگیر احساسات و اندیشه های خود شدید، سریع روی تنفس خود تمرکز کنید.
پیشنهاد سوم، از پرداختن به موضوعهای ناراحت کننده و بحث برانگیز خودداری کنید
از مشکلات و درگیرهای زندگی خود نزد افراد منفی صحبتی نکنید. این درست نیست که شما داستان زندگیتان را برای هر کسی که گوش میکند، تعریف میکنید. تعریف و توضیح مکرر مشکلات یا موقعیتهای ناخوشایند زندگی شما را بیشتر درگیر آنها میسازد. تا جایی که امکان دارد، مشکلات و موقعیتها سخت خود با صحبت کردن درباره آنها توسعه، بسط و تکرار نکنید.
پیشنهاد چهارم؛ از خودتان بپرسید، آیا واقعا مهم است که حق با من باشد؟
گاهی اوقات ما از نقطه نظر و عقاید خود به شدت دفاع میکنیم. اگر زمانی خود را در حال بحث بر سر درستی و حقانیت حرف و یا نظر خود یافتید از خود بپرسید، آیا واقعا مهم است که حق با من باشد یا نه؟
اگر جواب مثبت بود. دوباره از خود بپرسید چه ضرورتی است که آن را اثبات کنم؟ چه بدست خواهم آورد؟
پیشنهاد پنجم، گاهی خود را جای طرف مقابل بگذارید
ممکن است این پیشنهاد تکراری و کلیشه ای باشد. اما فراموش نکنید که ما فقط از جانب خود یعنی از یک بعد به موضوع نگاه میکنیم. لحظهای خود را جای طرف مقابل بگذارید. از خود بپرسید شاید یا ممکن است من هم او را آزار داده باشم.
این کار باعث میشود تا شما نگاهی دوباره و تازهای به موضوع بیاندازید و عاقلانه رفتار کنید. حتی ممکن است این نوع تفکر موجب دلسوزی شما برای آن شخص شده و خشم و نفرتتان از بین برود.
پیشنهاد ششم؛ تا جایی که امکان دارد از بحث کردن پرهیز کنید
گاهی انسان در شرایطی قرار میگیرد که احساسات بر عقل و تفکر غالب میشود. در این زمان انسان چنان در درون خود غرق میشود که به خاطر رضایت نفساش بر سر هر چیز کوچکی بحث و جنجال راه میاندازد.
او میخواهد به هر وسیلهای از خود دفاع کند. در چنین شرایطی خوب میدانید که تعقل، خرد و قوه تشخیص فرد از کار افتاده است. بهتر است از بحث خوداری کنید. چرا که چنین بحثهای فاقد ارزش مقام انسانی هستند. اگر لازم است که به بحث بپردازید تا زمانی که خود و سایرین آرام شدید، صبر کنید.
پیشنهاد هفتم؛ صبوری کنید
گاهی انسان در شرایطی قرار میگیرد که احساس میکند با انجام کاری باید از خود دفاع کند. فکر میکنم تا اینجا یاد گرفته باشیم که انجام کارها و حرکات احساسی، بدون تامل و سریع نتیجه خوشایند و دلخواه را به دنبال ندارد. شاید آتش بحث و جدال را شعله ورتر نیز بکند.
بهتر است، مدتی به خود وقت دهید تا آرام شوید. شما میتوانید آن کار یا حرکت احساسی را انجام دهید اما با تفکر و اندیشه نه از سر خشم و احساسات...برای مثال، اگر قصد دارید هنگام خشم و هیجان، نامه تند وتوهینآمیزی به شخصی بنوسید، اشکالی ندارد، بنویسید. اما آنرا نفرستید. صبر کنید تا آرام شوید. بعد هم میتوانید، اگر خواستید نامه را بفرستید یا تغییر دهید.
پیشنهاد هشتم؛ از فرد منفی کار، تشکر کنید
یکی دیگر از واکنش های مناسبی که در مقابل این افراد می توانید از خود بروز دهید این است که به آنها بگویید: "از پیشنهادت ممنونم" و بعد هم به ادامه کار خود بپردازید. با بیان این عبارت شما در حقیقت به بحث پایان می دهید. آنها منتظر هستند که شما از خود عکس العمل نشان دهید و زمانیکه این کار را انجام نمی دهید، دیگر چیزی برای گفتن نخواهند داشت.
پیشنهاد نهم؛ اجازه دهید بداند که چه احساسی دارید
اگر به فکر تلافی کردن باشید، خودتان را بی ارزش می کنید. باید خیلی رو راست به او بگویید که نظرش شما را آزرده ساخته. البته باید این کار را در نهایت آرامش انجام دهید. فقط به آرامی بیان کنید و منتظر واکنش آنها بشوید. بهتر است این کار را زمانی انجام دهید که تک به تک با فرد مقابل تنها می شوید، این امکان وجود دارد که آنها خودشان هم متوجه نباشند که در حال آزار و اذیت شما هستند.
فرآوری: مریم عطاریان
بخش خانواده ایرانی تبیان
منابع: همشهری آنلاین و سایت پرسمان همراه با تغییرات و اضافات