نسخ قرآن در بیان مستشرقین و بزرگان دین چون شیخ طوسی
با توجه به اهمیت زیاد مسئله نسخ مستشرقان همواره در طول تاریخ به این موضوع علاقه نشان داده و درباره آن بحث کرده و تصویری مغشوش از پدیده نسخ ارائه دادهاند و به علت عدم اطلاع دقیق از مفاهیم ناب اسلامی و دیدگاههای مختلف شیعی و سنّی، نسخ را دستاویزی برای تحریف قرآن، اثبات آشفتگی و تناقض در آن، جهانی نبودن رسالت پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) و جاودانه نبودن آن قرار دادهاند و قرآن را پدیدهای مربوط به زمان یا مكانی خاص (عصر بعثت) پنداشتهاند.
یكى از مباحث مهم و اساسى علوم قرآنى بحث نسخ در قرآن است. اهمیت این بحث را از آیات و روایات رسیده در این باره مىتوان فهمید. در چندین آیه قرآن بحث نسخ آمده که شاید مهم ترینش آیه 106 سوره بقره می باشد."ما نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ "(هیچ حكمى را نسخ نمىكنیم، و یا نسخ آن را به تاخیر نمىاندازیم، مگر اینكه بهتر از آن، یا همانند آن را، جانشین آن مىسازیم، آیا نمىدانى كه خداوند بر هر چیز قادر است؟)
" نسخ" از نظر لغت به معنى از بین بردن و زائل نمودن است، و در منطق شرع، تغییر دادن حكمى و جانشین ساختن حكمى دیگر بجاى آن است، به عنوان مثال:مسلمانان بعد از هجرت به مدینه مدت شانزده ماه به سوى بیت المقدس نماز مىخواندند، پس از آن دستور تغییر قبله صادر شد، و موظف شدند هنگام نماز رو به سوى كعبه كنند.
نسخ در آیات قرآن، خاصه در عرصه قانونگذاریها دارای اهمیت و ارزش حیاتی برای دانش فقه است زیرا اصول فقه در مورد حجیّت ادّله میدانداری مینماید، و در این حوزه نسخ اهمیت زیادی دارد. بحث نسخ در دانش كلام نیز مطرح است، آنجا كه راههای اثبات حقانیت اسلام و نسخ ادیان كهن را هموار میكند. همچنین در حوزه تفسیر، برداشتهای مختلف از آیات قرآن در گرو فهم دقیق علم ناسخ و منسوخ است. پس بدون این علم راه استنباط احكام و دسترسی به مقاصد خداوندی در قرآن امكانپذیر نخواهد بود.
" نسخ" از نظر لغت به معنى از بین بردن و زائل نمودن است، و در منطق شرع، تغییر دادن حكمى و جانشین ساختن حكمى دیگر بجاى آن است، به عنوان مثال:مسلمانان بعد از هجرت به مدینه مدت شانزده ماه به سوى بیت المقدس نماز مىخواندند، پس از آن دستور تغییر قبله صادر شد، و موظف شدند هنگام نماز رو به سوى كعبه كنند
نسخ یكی ازمباحث اختلافى است که نظرات متفاوتی در آن وجود دارد. برخی گستره نسخ را بسیار وسیع دانسته اند مانند «ابوبكر نحاس» در كتاب "الناسخ و المنسوخ" كه تعداد آیات منسوخ را به 138 رسانیده است.
گروهی دیگر آن را تنها در آیات معدودى وارد دانستهاند همچون آیت اللَّه خویى كه تنها به نسخ یك آیه و آن هم "آیه نجوا" از قرآن معتقد است.
با توجه به اهمیت زیاد مسئله نسخ مستشرقان همواره در طول تاریخ به این موضوع علاقه نشان داده و درباره آن بحث کرده و تصویری مغشوش از پدیده نسخ ارائه دادهاند و به علت عدم اطلاع دقیق از مفاهیم ناب اسلامی و دیدگاههای مختلف شیعی و سنّی، نسخ را دستاویزی برای تحریف قرآن، اثبات آشفتگی و تناقض در آن، جهانی نبودن رسالت پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) و جاودانه نبودن آن قرار دادهاند و قرآن را پدیدهای مربوط به زمان یا مكانی خاص (عصر بعثت) پنداشتهاند.
نسخ در بیان جان پرتون
یكی از معروفترین مستشرقانی كه به بحث نسخ در قرآن پرداخته است جان بِرتون، استاد سابق دانشگاه ادینبورگ است.
وی به تفصیل در كتابهای خود از جمله "منابع فقه اسلامی" و "جمع قرآن" در مورد نسخ نوشته است. وی احتمالاتی را درباره علت نسخ مطرح می کند که یکی از آنها، احتمال حذف برخی از آیات قرآن هنگام جمعآوری متن آن و دستاویز قرار گرفتن مسأله نسخ برای توجیه این مسأله است.همچنین وی میگوید: "آیاتی وجود داشتهاند كه زمانی بر پیامبر به عنوان بخشی از قرآن نازل شدهاند كه از متن جمع آوری شده قرآن (مصحف) حذف شدهاند و این امر با فراموشی آیات توسط پیامبر كه به ندرت صورت گرفته انجام شده است."
البته نقدهای زیادی متوجه این نظریات شده است كه خلاصه آن این است كه اساساً رسول خدا(صلی الله علیه وآله) دچار فراموشی آیات نمیشوند و اگر نیز به ندرت دچار فراموشی میشوند زود تذكری از جانب خداوند نازل میشود و یا این فراموش كردن نیز از باب نسخ و به دستور خداوند میباشد كه با این استدلال باب تحریف قرآن نیز بسته میشود.
از جمله شرایط ناسخ اینكه باید منفصل و متأخر از منسوخ بوده و امرى قطعى و علمى باشد نه ظنى. و از شرایط كلى نسخ نیز اینكه در احكام شرعى و تكلیفى جارى مىشود و نه در احكام عقلى و تكوینى
با توجه به مجموعه نظرات مستشرقان باید گفت برخی در این زمینه دچار کج فهمی شده و برخی دیگر غرض ورزانه می خواهند با توجه به بحث نسخ حقانیت قرآن و وحیانیت آن را زیر سوال ببرند.
علما و دانشمندان مسلمان نیز در طول تاریخ، بطور مفصل به این موضوع پرداخته اند.
گفته شده سه نوع نسخ در قرآن قابل تصور است: نسخ حكم بدون تلاوت، نسخ تلاوت بدون حكم، نسخ حكم و تلاوت با هم.
نسخ حكم بدون تلاوت بدین معناست كه لفظ آیهاى در قرآن ثابت است ولى مفهوم و مفاد تشریعى آن منسوخ گردیده و عمل به آن جایز نیست.از دیدگاه اکثر علماى شیعه تنها همین نوع نسخ است كه در قرآن جایز است و دو قسم دیگر به تحریف قرآن مىانجامد و باطل است.اما شیخ طوسى نظری متفاوت دارد وی هر سهگونه نسخ را ممكن و سومی را غیر واقع میشمارد و دو نوع اول را میپذیرد و براى هر كدام از ناسخ، منسوخ و نسخ شرایطى ذكر كرده است.
از جمله شرایط ناسخ اینكه باید منفصل و متأخر از منسوخ بوده و امرى قطعى و علمى باشد نه ظنى. و از شرایط كلى نسخ نیز اینكه در احكام شرعى و تكلیفى جارى مىشود و نه در احكام عقلى و تكوینى.
وی وقوع نسخ را در امر و نهى و یا در خبرى كه متضمن امر یا نهى است صحیح مىشمارد. همچنین ایشان نسخ كتاب به كتاب و سنت به سنت را در صورتى كه از نظر دلالت مساوى باشند جایز مىشمارد. همین طور نسخ كتاب به سنت و سنت به كتاب را در صورتى كه سنت خبر مقطوع و متواتر باشد جایز مىداند.
فاطمه خالکی
بخش قرآن تبیان