تبیان، دستیار زندگی
سپس خطاب به قوم خود فرمود: «این‌ ماده ‌شتر، معجزه و نشانه‌ای ‌است از جانب خداوند برای شما. آن‌ را رهاكنید تا در زمین خدا بچرد و هرگز آزاری به ‌آن نرسانید كه اگر چنین ‌كنید، به ‌زودی، عذاب الهی، شما را فرا خواهدگرفت»....
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : خسرو داودی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

كسب ثواب با نیّت

آب

مقدمه:

می دانیم که شروع روز دانش آموزان با یک برنامه صبحگاهی مناسب علاوه بر پرورش روح معنوی دانش آموزان، در بالا بردن سطح آموزشی آن ها از لحاظ یادگیری تاثیرگذار است.

به عنوان مثال اگر معلم پرورشی مدرسه بتواند هر هفته یک کلاس را برای برگزاری برنامه های صبحگاه مدرسه انتخاب و هدایت نماید:

اول: تمام دانش آموزان طبق استعداد خود در امور و انجام برنامه ها مشارکت می نمایند.

دوم: طبق ایام اله برای پیدا کردن مطالب مناسب روز اجرای برنامه به دنبال مطالبی از قبیل شعر، مقاله، طنز و غیره هستند.

سوم: مراسم آغازین مدرسه از یکنواخت بودن و احیاناً خسته کننده بودن به پویایی و سرشار بودن تبدیل می شود.

یکی از کارهایی که در اکثر مدارس کشور عزیزمان انجام می شود، خواندن آیاتی از قرآن مجید می باشد، در این زمینه چنان چه دانش آموزان بتوانند علاوه بر شنیدن آیات، با مفاهیم متعالی این معجزه الهی آشنا شوند، بی شک به هدف والای نزول وحی رهنمون گشته ایم.

در این راستا، مرکز یادگیری جهت غنی سازی برنامه های صبحگاه مدارس، به بررسی و تفسیر برخی از آیات قرآن پرداخته است. در این قسمت سعی شده، تفسیر به زبان ساده و قابل درک برای دانش آموزان ارائه گردد.

در این مقاله برخی از آیات سوره هود مورد بررسی قرار می گیرد...

آیات 63 تا 71 سوره هود ( صفحه 229) ، مربوطه توسط یکی از دانش آموزان قرائت شود.

شما می توانید برای شنیدن فایل صوتی آیات این صفحه کلیک نمایید.

جهت دریافت  فایل صوتی آیات فوق، کلیک کنید.

از میان نُه آیه 63 تا 71 سوره ی هود از صفحه ی 229، شش ‌آیه ی نخست این ‌صفحه، به‌دنبال دو آیه ی پایانی صفحه ی قبل، به داستان قوم ثمود اشاره دارند كه بنای ما، پرداختن به دوآیه ی 64 و 65 می‌باشد.

در بعضی از روایات، نقل‌شده‌ كه حضرت صالح (ع) به‌ عنوان نشانه‌ای بر حقّانیّت دعوتش، به ‌اذن خدا، ماده ‌شتری را از دل‌ كوه، بیرون ‌آورْد.

کاش با هم گم می شدیم

سپس خطاب به قوم خود فرمود: «این‌ ماده ‌شتر، معجزه و نشانه‌ای ‌است از جانب خداوند برای شما. آن‌ را رها كنید تا در زمین خدا بچرد و هرگز آزاری به ‌آن نرسانید كه اگر چنین ‌كنید، به ‌زودی، عذاب الهی، شما را فرا خواهدگرفت».

امّا با تمام تأكیدهایی‌ كه این ‌پیامبر بزرگ، درباره ی  آن ‌ماده ‌شتر كرده ‌بود، آن ها سرانجام، تصمیم‌ گرفتند آن ‌را از بین ببرند. چرا كه وجود آن، با خارق‌‌العادگی خاصّش، باعث بیدارشدن مردم و گرایش به ‌صالح(ع) می‌شد.

لذا گروهی از سركشان قوم ثمود كه نفوذ دعوت صالح(ع) را مزاحم منافع خویش می‌دیدند و هرگز مایل به ‌بیدارشدن مردم نبودند، توطئه‌ای برای ازمیان ‌بردن ‌آن ‌ماده شتر چیدند. چون با بیدارشدن خلق خدا، پایه‌های استعمار و استثمارشان فرو می‌ریخت. لذا گروهی، برای این‌كار مأمور شدند و سرانجام، یكی از آن ها بر ماده‌ شتر تاخت و با ضربه یا ضرباتی‌كه برآن، واردكرد، «آن‌را از پای درآورْد».

جالب، این‌كه در روایات اسلامی می‌خوانیم: آن‌كس‌كه ماده ‌شتر را از پای درآورْد، یك نفر بیش نبود، ولی با این‌حال، قرآن، این ‌كار را به تمام جمعیّت مخالفان صالح(ع) نسبت می‌دهد. این، به‌ خاطر آن ‌است ‌كه اسلام، رضایت باطنی به ‌یك امر و پیوند مكتبی با آن ‌را به‌منزله ی شركت درآن می‌داند.

در واقع، توطئه ی این ‌كار، جنبه  فردی نداشت و حتّی‌ كسی ‌كه اقدام به این ‌عمل نمود، تنها، متّكی به نیروی خویش نبود، بلكه به نیروی جمع و پشتیبانی آن ها دلگرم بود. و مسلّماً چنین‌ كاری را نمی‌توان یك‌ كار فردی به‌ حساب ‌آورْد، بلكه یك‌ كارگروهی و جمعی محسوب می‌شود. مولای متّقیان، علی(ع)، در نهج‌البلاغه می‌فرماید: ماده ‌شترِ قوم ثمود را یك نفر از پای درآورْد، امّا خداوند، همه ی آن‌ قوم سركش را مجازات نمود. چرا كه همه، به‌آن راضی بودند.

روایات متعدّد دیگری به‌همین ‌مضمون یا مانند آن، از پیامبر اكرم (ص) و ائمّه ی اهل‌بیت (ع) نقل‌شده ‌كه اهمّیّت فوق‌َالعاده اسلام را به پیوند مكتبی و برنامه‌های هماهنگ فكری، روشن می‌سازد. به ‌عنوان نمونه، از پیغمبر(ص) نقل‌شده كه فرمود: كسی‌كه شاهد و ناظركاری باشد، امّا از آن، متنفّر باشد، همانند كسی است‌ كه در آن، غایب بوده و در آن، شركت نداشته‌است. و كسی‌ كه در برنامه‌‌ای غایب بوده، امّا قلباً به ‌آن، رضایت داشته، همانند كسی است ‌كه حاضر و شریك بوده‌است.

امام رضا(ع) در حدیث دیگری می‌فرماید: هرگاه‌، كسی، در مشرق عالَم، كشته ‌شود و دیگری، در مغرب عالم، راضی به قتل او باشد، او در پیشگاه خدا شریك قاتل است.

و نیز از امیر مۆمنان، علی(ع) نقل‌شده ‌كه فرمود: كسی‌كه به‌كار گروهی راضی باشد، هم چون ‌كسی است ‌كه با آن ها در آن‌كار، شركت‌كرده‌است. امّا كسی‌كه عملاً نیز در كار باطلی شركت‌كرده، دوگناه دارد: یكی، گناه عمل و دیگری، گناه رضایت. ولی‌ آن ‌كس‌ كه  فقط، راضی بوده، تنها، یك‌ گناه دارد.

این ‌مسأله،‌ كه شاید در هیچ‌یك از مكاتب جهان، نظیر نداشته‌باشد، بر اساس یك واقعیّت مهمّ اجتماعی، استوار است و آن، این ‌كه، ‌كسانی‌ كه در طرز فكر، با دیگری شبیهند، هرچند در برنامه ی معیّنی ‌كه او انجام داده، شركت نداشته ‌باشند، امّا به‌طور قطع، وارد برنامه‌های مشابه ‌آن، در محیط و زمان خود خواهندشد. زیرا اعمال انسان، همیشه پرتوی از افكار اوست و ممكن نیست انسان به مكتبی پای‌بند باشد، ولی این‌پای‌بندی، در عمل او آشكار نشود.

اسلام، ازگام اوّل، اصلاحات را در منطقه ی روح و جان انسان پیاده می‌كند تا مرحله ی عمل، خودبه‌خود، اصلاح ‌گردد. طبق این ‌دستور، یك فرد مسلمان، هرگاه، خبری به او برسد كه فلان‌كار نیك، باید انجام شود، فوراً سعی می‌كند در برابر آن، موضع صحیح بگیرد و دل و جان خود را با نیكی‌ها، هماهنگ سازد و از بدی، تنفّر جوید. این‌تلاش و كوشش درونی، بدون شك، در اعمال او نیز اثر خواهد گذاشت و پیوند فكریش به پیوند عملی خواهد انجامید.

برای این ‌كه عمق و وسعت پیوند فكری و مكتبی را در اسلام دریابیم‌ كه هیچ حدّ و مرزی، از نظر زمان و مكان نمی‌شناسد، كافی است این‌گفتار  پرمعنا و تكان‌دهنده ی علی(ع) را در نهج‌البلاغه مورد توجّه قرار دهیم:

نیزههنگامی ‌كه در میدان جنگ جمل، بر یاغیان ‌آتش ‌افروز پیروز شد و یاران علی(ع) از این‌ پیروزی‌ كه پیروزی اسلام بر شرك و جاهلیّت بود، خوشحال شدند، یكی از آن ها عرض ‌كرد: چقدر دوست داشتم ‌كه برادرم نیز در این ‌میدان، حاضر بود تا پیروزی شما را بر دشمن، با چشم خود می‌دید و او هم از این ‌فتح و پیروزی بزرگ، ثواب و بهره‌ای می‌بُرد.

امام(ع) رو به او كرد و فرمود: بگو ببینم، آیا قلب برادر تو با ما بود؟! در پاسخ، عرض‌كرد: آری. امام(ع) فرمود: غم مخور؛ همین‌كه دلش با ما بود و می‌خواست بیاید، ولی مانعی پیش‌آمد، او هم با ما در این‌ میدان، شركت داشت. سپس اضافه فرمود: از این، بالاتر به تو بگویم. امروز، نه تنها او، بلكه‌گروه‌هایی در لشكر ما شركت ‌كردند كه هنوز در صُلب پدران و رَحِم مادرانند و به‌دنیا گام ننهاده‌اند و بعداً به‌دنیا می‌آیند و قصّه ی ما را شنیده و از صمیم دل می‌گویند: ای‌كاش، ما هم با آن ها بودیم و به این‌پیروزی بزرگ می‌رسیدیم؛ آنان هم با ما شریكند.

حال، اگر ما نیز راست بگوییم ‌كه ای‌كاش، ما هم، با امیرالمۆمنین یا با امام حسین (ع) دركربلا بودیم، ما را هم در ردیف‌ آن ها نوشته و در اعمالشان شریكمان قرار می‌دهند و این، به ‌خاطر نیّت است‌ كه ملاك خوشبختی یا بدبختی است.


مرکز یادگیری سایت تبیان

تهیه: علی هندی - ویراستار: سید علی مرتضوی