تبیان، دستیار زندگی
سخن از عاشقان و سبکبالانی است که به عشق دوست جان خویش را در طبق اخلاص گذاشته و به جانان تقدیم نمودند. چه زیباست پرواز ملکوتی انسانهای پاک و وارسته از این دنیای خاکی و چه با شکوه است رفتن به میهمانی خدا در عرش. سخن از جان برکفان با اخلاصی است که عاشقانه به
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شوق فراگیری


سخن از عاشقان و سبکبالانی است که به عشق دوست جان خویش را در طبق اخلاص گذاشته و به جانان تقدیم نمودند. چه زیباست پرواز ملکوتی انسانهای پاک و وارسته از این دنیای خاکی و چه با شکوه است رفتن به میهمانی خدا در عرش. سخن از جان برکفان با اخلاصی است که عاشقانه به ندای مرید خویش لییک گفته مانند  شهید حسن ضرغام .

شهید حسن ضرغام

سخن از عاشقان و سبکبالانی است که به عشق دوست جان خویش را در طبق اخلاص گذاشته و به جانان تقدیم نمودند. چه زیباست پرواز ملکوتی انسانهای پاک و وارسته از این دنیای خاکی و چه با شکوه است رفتن به میهمانی خدا در عرش. سخن از جان برکفان با اخلاصی است که عاشقانه به ندای مرید خویش لییک گفته و با احرامیان خونین کعبه سر به سجده گذاشتند و رهایی خود از این دنیا را جز رفتن به راه سید الشهدا در چیز  دیگری نیافتند. صدای لبیک اللهم لبیک آنان بیان را برای پذیرایی از آنان آماده ساخت. ای شهیدان ای کسانی که با شوق به دیدار جانان شتافتید، کجا را دیدید که اینگونه عاشقانه رفتید و چه کردید که ستاره ها به استقبال شما شتافتند. لحظه ها پر از نگاه شما باد .

البته لازم به یادآوری است که یاد آوری زندگی نامه آنان و محل تولد این عزیزان و تاریخ تولدشان چندان اهمیت ندارد نکته ای که قابل توجه است این است که این عزیزان در این چند صباح عمر خویش چه یادگارهای از خود برجای گذاشتند و چه درسهایی به ما آموختند و با رفتن خویش چه ضربه محکمی بر پیکر استکبار جهانی و جهانخواران شرق و غرب وارد ساختند.

حسن ضرغام در ماه محرم سال 1341 در خانواده ای متوسط اما مذهبی پا به عرصه وجود نهاد. آن زمان که امام در سال 1342 خطاب به اجنبیها فرمودند که یاران من درگهواره ها هستند، در این سخن عینیت بخشیده شد و دیدیم و دیدید که اصحاب امام چه کسانی بودند عزیزانی که بیست و چند بهار از زندگی پر بارشان نگذشته بود. آری تحصیلات ابتدایی را در مدرسه سهروردی راه آهن ورامین به اتمام رساندند. در برنامه صبحگاهی خواندن قرآن به عهده ایشان بود. بعد از اتمام دوره دبستان در مدرسه راهنمای شروع به تحصیل نمودند. اوج مبارزات مردم بر علیه رژیم ستمشاهی و آگاه شدن بچه ها در این زمان بود. ایشان بچه ها را جمع می کردند و در کوچه های اطراف شعار می دادند. در همان دوران نوجوانی شور و شوق عجیبی در ایشان دیده می شد

شبهایی که در مسجد قرائت قرآن بود شرکت فعالی داشت و با صوت زیبای خود حاضرین را مجذوب خویش می ساخت. در مدرسه بچه ها را به دور خود جمع می کرد و بعد از اتمام کلاس در کوچه های اطراف شعار می دادند و بر علیه رژیم شروع به تظاهرات می نمودند. نماز او هیچگاه ترک نمی شد و در این امر مهم سستی و کاهلت نمی نمود

از سن 8 – 9 سالگی شوق فراگیری تفاسیرقرآن و عمل به دستورات آن در چهره و نهاد ایشان مشخص بود. او علاقه عجیبی به شرکت در نماز جماعتها داشتند، هر جا یک روحانی صحبت می کرد علاقه داشت که حتما سخنان او را گوش کند. در اثر همین علاقه بود که درسن 14 سالگی خواندن قرآن را آموخت و شبهایی که در مسجد قرائت قرآن بود شرکت فعالی داشت و با صوت زیبای خود حاضرین را مجذوب خویش می ساخت. در مدرسه بچه ها را به دور خود جمع می کرد و بعد از اتمام کلاس در کوچه های اطراف شعار می دادند و بر علیه رژیم شروع به تظاهرات می نمودند. نماز او هیچگاه ترک نمی شد و در این امر مهم سستی و کاهلت نمی نمود. اکثر نمازهایش را اول وقت اقامه می کرد و اطرافیان را نیز به این امر تشویق می نمود. کمترین بی احترامی نسبت به اشخاص در هر سنی که بودند نمی نمود و هیچگاه دیده نشد که برخورد بین او و دوستان هم سن و سالش رخ دهد. روحیه آرام و با وقاری داشت. تا سن شانزده سالگی در مدرسه راهنمایی 15 خرداد ادامه تحصیل داد.  این دوران مقارن با حرکت انقلابی امت اسلامی بر علیه نظام ستم شاهی بود. در سالهای اول بعد از پیروزی انقلاب به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نائل گردیده و مدتی در بسیج سپاه مشغول انجام وظیفه بود. با شروع شدن جنگ تحمیلی مرحلة خاصی در زندگی آن شهید عزیز آغاز گشت.

روایت از دوست و همرزم شهید

ادامه دارد...

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع: وبلاگ شهیدان ورامینی