تبیان، دستیار زندگی
لیگ برتر این روزها به هفته های پایانی خود رسیده است و تیم های سقوط کننده و مدعی قهرمانی در تلاش هستند تا بتوانند در هفته های پایانی نتایج دلخواه را کسب کنند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگاهی دیگر به تیم های لیگ برتر


لیگ برتر این روزها به هفته های پایانی خود رسیده است و تیم های سقوط کننده و مدعی قهرمانی در تلاش هستند تا بتوانند در هفته های پایانی نتایج دلخواه را کسب کنند.

فوتبال،پرسپولیس و سپاهان

بدون هیچ شک و تردیدی لیگ برتر فوتبال ایران را باید مهم ترین رویداد ورزش ایران معرفی کرد. این مسابقات پرسر و صدا با وجود آن که باید سی و چهر هفته طول بکشد به دلایل مختلف از جمله تعطیلات، بازیهای تیم ملی، فصل نقل و انتقالات و ... علاقه مندان پرشمارش را یک سال سرگرم می کند.

این درست که در برخی از بازی ها کمتر از هزار نفر به ورزشگاه می روند اما این لیگ که بیشترین بودجه را در ورزش می بلعد گاهی نزدیک به صد هزار نفر را به ورزشگاه می کشاند و گاه میلیونها بیننده را در تلویزیون میخکوب می کند. البته در بسیاری از موارد و با سوت پایان بازی گروه کثیری از دیدن آن بازی دلخور می شوند. طولی نمی گذرد که روز از نو روزی از نو... این حکایت تکراری لیگ برتر فوتبال ایران است و به نظر می رسد قرار است حالا حالا ها ادامه داشته باشد.

به نظر می رسد رسیدن پایان سال و رسیدن ایام سال  نو عدم توجه به لیگ کج سلیقگی محض باشد پس با هم تیم های حاضر در لیگ را از نگاهی متفاوت نظاره می کنیم. امیدواریم این تیم ها در سال 1392 با کمترین مشکل مواجه باشند و با نمایشی دلپذیر از اهالی فوتبال نمره قبولی بگیرند.

سپاهان اصفهان

قهرمان دوره قبل لیگ برتر در این دوره حال و هوایی ابری داشت. چند هفته خوب و چند هفته متزلزل به میدان آمد. رقیب جدی سرخابی ها در لیگ که حالا از لحاظ کسب افتخار هم سرآمد است در لیگ امسال یک مدعی جدی به شمار می رود اگرچه اگر هوشیار بود باید هفته ها زودتر تدارک جایی تازه برای جامی دیگر را می دید.  درتیم سپاهان بازهم نوید کیا همه کاره بود اگر چه مصدومیت از یک سو و شرایط سنی از محرم آرام لیگ یک پرخاشگر ساخته است. کرانچار در سپاهان ترسیمگر یک مربی "جنتلمن" است. سپاهان همچنین دارای یک مدیر کارکشته فوتبالی است که تاثیر فراوانی در راه موفقیت این تیم دارد.

استقلال

با آمدن قلعه نویی معلوم بود که آبی ها به قهرمانی نظر دارند. اکنون نیز آنها جدی ترین مدعی قهرمانی هستند. استقلال که در ابتدای راه و در فصل نقل و انتقالات خود را از رقیب سرخ عقب می دید با آوردن نکونام و مجیدی جبران مافات کرد. در استقلال بازهم جباری یک بازیکن سرنوشت ساز است. آبی ها در نیم فصل با آوردن حاتمی و موسوی دست به خانه تکانی اساسی در خط حمله زدند. برای آبی ها جدال های پیدا و پنهان بین مجیدی ، رحمتی و نکونام زنگ خطری جدی بود. استقلال امسال را نیز با مدیر عاملی عاشق رسانه ای شدن سپری کرد هرچند تفاوت هایی بین امروز و دیروزش بود.

استقلال - تراکتور

تراکتور سازی

تیم محبوب تبریزی ها که با خیل تماشاگران سنت شکنی کرده اند و گاهی از سرخابی ها پیشی می گیرند با حضور یک مربی پر حرارت (الیویرا) حتی چشم به قهرمانی دارند. تراکتور سازی اگرچه در ابتدای فصل یاران زیادی از دست داد اما با هوشیاری این خلاء را پر کرد تا سایه به سایه استقلال حرکت کند. در میانه راه سید صالحی با گل های حساس خود مددکار تبریزی ها بود. مدیر عامل تراکتور سازی هم دست کمی از مدیران سرخابی نداشت و گاه در راه حاشیه سازی از آنها هم جلو زد!

فولاد

تیم خوش ترکیب جنوبی ها در این فصل بازهم به روزهای خوب خود نظر کرد. این بار حسین فرکی روی نیمکت فولاد نشست تا بازهم از لیگ نمره قبولی بگیرد. اگر در این تیم آرش افشین پر فراز و نشیب بود اما عبدالله کرمی روندی یکنواخت و خوب داشت تا از تماشاگران تیمش نمره قبولی بگیرد. فولاد با هوشیاری بازهم می تواند به سهمیه آسیا برسد البته اگر بازیکنانش هوای جوانی به سرشان نزند.

پرسپولیس که با یارگیری رویایی خواب و خیال قهرمانی می دید مدت ها سپری کرد تا در جدول رتبه یک رقمی بیابد. در شروع کار ذکر اسامی بزرگ در میان قرمزها کار "ارنج" را سخت می کرد اما در ادامه و با افول اسم ها کار آن قدر سخت شد که در نیم فصل از چین و ماچین بازیکن تازه خریداری شد.

نفت تهران

برای تیمی که هر لحظه بوی تمام شدن می دهد چه بهتر از این که دائما جزو بالا نشینان است. نفت که فرکی را از دست داد خیلی زود با حضور ابراهیم زاده به ساحل آرامش رسید. در حالی که هر روز زمزمه سفر نفت به شهرهای دیگر به گوش می رسد باید امیدوار باشیم تا این تیم هر کجا که هست به رویه خوب بازیکن سازی اش ادامه دهد. نفت تیم یکدستی است که ستاره ها در آن جای چندانی ندارند.

پرسپولیس

پرسپولیس که با یارگیری رویایی خواب و خیال قهرمانی می دید مدت ها سپری کرد تا در جدول رتبه یک رقمی بیابد. در شروع کار ذکر اسامی بزرگ در میان قرمزها کار "ارنج" را سخت می کرد اما در ادامه و با افول اسم ها کار آن قدر سخت شد که در نیم فصل از چین و ماچین بازیکن تازه خریداری شد. در پرسپولیس که با ژوزه پرتغالی شروع و با گل محمدی ادامه داد کار این قدر بد بود که نباید دنبال بازیکن برجسته گشت. برجستگی قرمزها در مدیریت بود که تقریبا هر روز یک حرف زد. چندین بار استعفا داد و سرانجام با دوری از رسانه ها و حاشیه مددکار تیمش شد تا شاید نفسی بکشد. پول قابل توجه در پرسپولیس پای ایتالیایی ها به ایران را باز کرد و حتی باعث تاسیس دانشگاه شد!

پرسپولیس - مس

مس

مسی ها که برخلاف آن بازیکن نامدار از روزهای خوب خود فاصله گرفته اند به طرز خارق العاده ای قاسمپور را کنار گذاشتند تا مدیران برنامه بوناچیچ قدرت خود را به رخ بکشند. برای کرمانی ها عنایتی باز هم یک بازیکن کارآمد بود که این اواخر به یک منتقد تبدیل شد. به نظر می رسد هواداران مس حق دارند پس از چند سال حضور در لیگ برتر و پشتوانه مالی خوب توقع داشته باشند که تیمشان نمایش بهتری ارائه کند البته اگر مدیریت این تیم هم هوای حاشیه به سرش نزند.

ملوان

قوی سپید انزلی با حمایت های مالی انجام شده و جمع کردن جمعی از بهترین های این دیار شروعی عالی داشت اما ناگهان همه چیز به هم ریخت. احمد زاده که پس از مدت ها دوری به این تیم برگشته بود و جای پورغلامی را گرفت به چشم دید که لیگ امروز با دیروز تفاوت اساسی دارد. به همین دلیل یکی دو نوبت بوی استعفایش به مشام رسید و مثل همیشه در آخرین لحظات او را منصرف کردند! در تیم ملوان رافخایی با گلزنی هایش هم نتوانست چاره ساز باشد. مجموعه ای اسم های بزرگ نشان داد که ملوان باید مثل همیشه بدون ستاره باشد تا بهترین نمایش را ارائه دهد.

برای ملوانان مدیریت غیر بومی پر سر و صدا هم ثمر بخش نبود.

راه آهن

تیم بازیکن ساز جنوب تهران که با آن روز ها و آن فرهنگ کیلومترها فاصله دارد معروف ترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران را روی نیمکت خود قرار داد. دایی با آن حساسیت و حرارت ویژه نتوانست تیمی متعادل داشته باشد. راه آهن با آسمانی بهاری روزگار متفاوتی در لیگ داشت و این امر باعث مشکلات جدی برای هر تیمی می شود. تیمی که روزی اسم شهرری را به یدک می کشید حتی پس از رفتن به بخش خصوصی شاهد آرامش نبود. مدیریت این تیم اگرچه با حضور در فوتبال برای اهالی این رشته قابل احترام شد اما در ادامه با مشکلات جدی مواجه شد. عبدی و عالیشاه در بین راه آهنی ها بیشتر به چشم آمدند اما نه آن قدر که حتی به تیم ملی بروند.

داماش - راه آهن

داماش

تیمی چون داماش طی سالهای اخیر همیشه با دغدغه سقوط همراه بوده است. به این سبب باید نمایش این تیم را عادی تلقی کرد. داماش که از حمایت جانانه رشتی ها برخوردار است هرگز نتوانسته آرامش را به آنان هدیه کند. شروع با یک مربی بومی(هرندی) و ادامه با یک غیر بومی (درخشان) برای این تیم حاشیه هایی در بر داشت. دخالت های آشکار مدیریت داماش در کارهای فنی تنها به بهانه آشنایی به فوتبال حرارت را در این تیم و اطرافش را گاه به شدت بالا می برد. محمد رضا مهدوی همچنان از بازیکنان موثر داماش است.

صبا

تیمی که روزگاری در تهران بیشتر ستاره های فوتبال را در کنار خود داشت و سال قبل با ویسی به یک قدمی لیگ آسیا رسید امسال با مرفاوی روزگار چندان خوشی ندارد. صبا اگرچه در میانه جدول است اما باید خوش شانس تلقی شود که تیم های کاندیدای سقوط زیاد تر از حد تصور هستند. جوانی بیش از حد صبای قم باعث می شود تا صمد مرفاوی خیلی مورد حمله نباشد. به قول معروف هرچه قدر پول بدهی همانقدر آش می خوری. به نظر می رسد صبا با این هزینه بد نتیجه نگرفته است اگرچه حذف از لیگ آسیا در بازی "پلی آف" نقطه سیاه بزرگی در کارنامه کادر فنی این تیم است.

سایپا

تیمی که روزگاری برای قهرمانی در لیگ نقشه می کشد و حتی سابقه این کار را در لیگ حرفه ای دارد این روزها از حضور در میانه جدول خوشحال می نماید.

سایپا با مجتبی تقوی باید خوشحال باشد که به سرنوشت پیکان دچار نشده است. در تیم سایپا همچنان ابراهیم صادقی یک بازیکن محوری است اما او نیز آن قدر در این تیم رفت آمد می بیند که مدت ها طول می کشد تا اطرافیانش را بشناسد. سایپا نیز فراز و نشیب هایی در سطح مدیریت دارد که اجازه برنامه ریزی بلند مدت را سلب می کند.

چه کسی باور می کند تیم خوب دیروز ذوب آهن امروز برای بقا در لیگ برتر تلاش می کند. ذوبی ها که با کربکندی شروع کردند حالا با فرهاد کاظمی راهی سخت برای بقا دارند. البته شرایط مالی این تیم که از ابتدای فصل زمزمه خداحافظی این تیم را به گوش می رساند نوید چنین روزهایی را می داد.

فجرسپاسی

تیم خوش ترکیب و جسور روزهای اول لیگ امسال با تاراج نیمه فصل روزهای بدش شروع شد. این امر در میانه نیم فصل دوم با زمزمه رفتن برخی بازیکنان به تیم های دیگر در فصل آینده اوج گرفت تا فجر سپاسی به بحران سلام کند. بهترین تیم چند سال اخیر در راه بازیکن سازی برای به هم ریختن نیاز به گذشت یکسال نداشت و در کمتر از آن مجبور شد ترکیب تازه ای خلق کند. محمد یاوری پیر دیر مربیان ایرانی بازهم موفق نشان داد اما در میانه راه اسیر حاشیه ها شد. حاشیه هایی که شاید در برخی از آنان نقش داشت. آیا در تیمی که در طول فصل بهترین هایش را از دست می دهد می توان بازیکن تاثیر گذار معرفی کرد؟

آلومینیوم

تیم محبوب بندری ها که با تلاش ستودنی میثاقیان به لیگ برتر آمد حکایت تیم های آسانسوری را در اذهان تداعی می کند. با وجود شوک های گاه و بیگاه میثاقیان کار آن قدر سخت شد که آلومینیوم به ترکیب سوبله-چوبله و آقای هت تریک نظر کرد!

با رفتن میثاقیان ، مظلومی آمد تا شاید با حضور ایمون زاید این تیم را در لیگ حفظ کند. بندری ها که در میانه راه میداودی را از استقلال گرفته بودند باید تا آخرین روزهای لیگ در تب و تاب سقوط باشند.

پیکان

حکایت آسانسوری ها در خصوص پیکان نیز صدق می کند. این تیم با یک مدیر عامل یارگیری کرد با یک مدیر عامل شروع کرد و با مدیرعاملی دیگر ادامه داد تا آش آشپز سه نفره حتی با وجود عبدالله ویسی بدجوری بی مزه شود. پیکانی ها با گمان این که ویسی شکست ناپذیر است و در نقش گواردیولا بازی می کند به همه چیز به جز سقوط فکر می کردند. به ویژه بعد از این که در نیم فصل دست به خرید هایی هم زدند. اما ویسی مثل تیم جوانش به چنان بحرانی خورد که حتی فیروز کریمی کار کشته هم راه به جایی نبرد. پیکان بد جوری بوی سقوط به دره را حس می کند.

صنعت نفت آبادان

ذوب آهن

چه کسی باور می کند تیم خوب دیروز ذوب آهن امروز برای بقا در لیگ برتر تلاش می کند. ذوبی ها که با کربکندی شروع کردند حالا با فرهاد کاظمی راهی سخت برای بقا دارند. البته شرایط مالی این تیم که از ابتدای فصل زمزمه خداحافظی این تیم را به گوش می رساند نوید چنین روزهایی را می داد. رفتن چند بازیکن موثر ذوب آهن باعث شد تا حتی حدادی بازگشته نتواندتیمش را در راه ماندن در لیگ برتر کمک کند. فرهادی و مسلمان هم باید مثل حدادی به یاد روزهای خوب تیمشان حسرت بخورند.

صنعت نفت

حضور صنعت نفت در این مکان حتی دل رقبایش را می سوزاند. تیم محبوب آبادانی ها که بازهم اسیر حاشیه هاست شاهد رفت و آمد مربیان نا کارآمد است. این تیم با مربی پرتغالی ضعیف خود که معلوم نشد به چه دلیل سکان هدایت نفتی ها را به دست گرفت آن قدر ادامه دادتا بوی سقوط آبادان را برداشت. ناگهان پای علیرضا فیروزی وسط کشیده شد اما او نیز نیامده چون تیمش دچار سکته شد. در این توفان سهمگین قطعا نباید دنبال بازیکن تاثیر گذار گشت. کسب 16 امتیاز از 26 بازی نشان می داد که در این تیم دنبال بازیکن خوب گشتن از آن کارهاست.

گهر درود

تیم تازه وارد از لیگ دسته اول که حتی زمین خانگی نداشت باید هم در انتهای جدول جا خوش کند. جالب این که همین تیم سرگردان ده ها مدعی مالکیت دارد. این تیم همچنین بعد از مدت ها که مربی مشخصی نداشت سرانجام مایلی کهن را روی نیمکت نشاند. اما مشخص بود او هم با این بضاعت شانس چندانی برای حفظ گهر درود در لیگ برتر ندارد. تیمی که هواداران پر شوری در کنار خود دارد و حیف که قدر این نعمت را ندانستند. برای گهر در روزهای پایانی مجوز بازی خانگی صادر شد که نوش دارو پس از مرگ سهراب بود. در میان یاران گهر نام محمد پروین از دیگران آشناتر بود. البته آشنا و نه تاثیر گذار

به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی است. لیگ برتر تا رسیدن به روز پایانی فاصله زیادی ندارد. این مطلب مدتی قبل از این نگاشته شده است. حتی قبل از این هم حکایت های زیادی در لیگ روی داده که نوشتن آن مثنوی هفتاد من کاغذ می شود. بنابر این برگ سبزی تحفه درویش را از ما قبول کنید. برایتان در سال نو آرزوی موفقیت و بهروزی داریم.

بهمن اسدی

 بخش ورزشی تبیان