بهترین زمان برای فیلم دیدن

فیلم دیدن هم مثل موسیقی شنیدن است . اولا ،  همان طور که گوش دادن با شنیدن فرق می کند و مقام گوش دادن اجل شنیدن است ، نگاه کردن هم با شکوه تر از دیدن خشک و خالی است .  ثانیا ، خیلی از آهنگ ها و تصنیف ها را به ناچار می شنویم . توی تاکسی ، از تلویزیون و یا هر جای دیگر ، که خودمان انتخابشان نمی کنیم ، اما برخی را برای شاد شدنمان ، برای خاطره بازی هایمان ، برای تنهایی هایمان و در خلوتمان می شنویم .

همین رفتار را با فیلم هم می شود داشت . برخی فیلم ها را می شود گذاشت برای موقع های تنهای . برای وقت هایی که دلمان گرفته .

برخی هم برای شاد ی هایمان می شود . برای دورهم بودن و دور هم نگاه کردن .

نوروز که می شود ، بازار فیلم های تلویزیون هم داغ می شود . از صبح تا شب ، ساعتی نیست که فیلمی پخش نشود . از فیلم های دمدستی و هول هولکی ساخته شده ی تلویزیونی تا فیلم هایی که بارها دیده شده اند و هنوز هم لطف دیدنشان به قدر بار اولشان است . اما دیدن فیلم های تلویزیون مثل همان آهنگ هایی است که ناخواسته می شنویم . اختیاری در انتخابشان نداریم .  آن وقت نوروز تمام می شود ، ساعت های زیادی پای تلویزیون بوده ایم و تقریبا از صبح که بیدار شده ایم روشنش کرده ایم اما ، آخر تعطیلات یادمان نمی آید ، که چه فیلمی دیده ایم . کدام بهتر بوده است . آن وقت با خودمان می گوییم که اگر به جای این همه فیلم و سریال عیدانه ی تلویزیون اگر یک فیلم به اختیار خودمان می دیدیم ، بهتر بود .

این داستان در آخر تعطیلات برای فیلم بازها آزار دهنده تر است .خیلی از فیلم بازها منتظر ببینند که کدام آدم مشهور از کدام فیلم تعریف کرده بعد می پرند تا آن فیلم راببینند .

خاطرم می آمد که دلم می خواست ، یکی از رفقا آپارتمان بیلی وایلر را ببیند . دلم می خواست ، با هم بنشینیم و آپارتمان را ببینیم و از غم دنیا فارغ شویم ، تا تیتراژ سیاه و سفید فیلم را می دید ، بهانه ای می آورد .  تا در مقاله ای خواند که آپارتمان فیلم مورد علاقه ی اصغر فرهادی است ، آن وقت دیگر برای دیدن فیلم سر از پا نمی شناخت . چرا ؟

چون اصغر فرهادی این فیلم را تایید کرده .

فیلم هایی که از تلویزیون پخش می شود مثل آوردن چلو کباب سلطانی موقع صبحانه است . وقت ندارد . با آمدن مهمان یا مهمانی رفتن نمی سازد . فیلم را باید در تنهایی دید . بدون مزاحمت اغیار . راحت ، سر صبر ، و بدون هیچ مزاحمی . فیلمی که تشنه ی دیدنش هستی . می خواهد کارتون تام و جری باشد یا عاشقانه ی سیندرلا و گربه های زیر شیروانی .

خاطرتان هست از تشابهات موسیقی و فیلم گفتیم . یکی هم شباهتشان در وقت استفاده است . مثلا می گویند فلان دستگاه موسیقی برای صبح هاست . سه گاه را باید صبح شنید یا مثلا فلان دستگاه برای شب است . فیلم ها همین طورند . بعضی به درد  صبح های عید می خورند . مثل کارتون ها یا کمدی های قدیمی،  صبح ها جواب می دهد .  . سیرک و عصر جدید چاپلین یا مثلا ایمنی آخر از همه ی هارولد لوید از همان فیلم هایی است که برای عید ساخته شده اند . برای شب ها هم می شود ، سری فیلم های تارانتینو و اسکورسیزی را تماشا کرد .

از میان فیلم های ایرانی هم هرچند بار که ای ایران ، اجاره نشین ها و سن پطرزبورگ را که ببینیم خسته نمی شویم .

مجتبی شاعری          

                                                                                                                                    بخش سینما و تلویزیون تبیان