تبیان، دستیار زندگی
دو فیلم هیس !دخترها فریادنمی زنند و حوض نقاشی بهترین فیلم ها از نگاه مخاطبین جشنواره ی فیلم فجر بودند. فیلم هایی که از طرف هیئت داوران مورد توجه قرار نگرفت . فیلم هایی که اهالی رسانه ها و منتقدین را هم چندان راضی نکرد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دلایل انتخاب هیس و حوض نقاشی


 دو فیلم هیس !دخترها فریادنمی زنند و حوض نقاشی بهترین فیلم ها از نگاه مخاطبین جشنواره ی فیلم فجر بودند. فیلم هایی که از طرف هیئت داوران مورد توجه قرار نگرفت . فیلم هایی که  اهالی رسانه ها و منتقدین را هم چندان راضی نکرد.


دلایل انتخاب هیس و حوض نقاشی

مازیار میری و منوچهر محمدی – کارگردان و تهیه کننده ی حوض نقاشی – در مراسم اختتامیه ی جشنواره فیلم فجر حاضر نبودند.

حتی موقعی که مجری برنامه ی اختتامیه – محمدرضا شهیدی فر – از حضور محمدی و میری برای گرفتن سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران ناامید شده بود، از دیگر عوامل حوض نقاشی دعوت کرد که این جایزه را به نیابت دریافت کنند. اما از کسی خبری نشد.

هر چند حضور پوران درخشنده نیز به عنوان یکی دیگر از برگزیدگان نگاه تماشاگران با حاشیه همراه بود. کلام کنایه آمیز خانم درخشنده بعد از دریافت جایزه اش کم از عدم حضور میری و محمدی نداشت و شاید برّنده تر بود.

البته هئیت داوران به استناد نظر منتقدین ،می توانند داوریشان را درست توجیه کنند،هر چند که نظر منتقدین و سینمایی نویس ها هم در مورد این دو فیلم بسیار متفاوت بوده است.

نگارنده می تواند این دو فیلم را دوست نداشته باشد و درک مخاطبین عام سینما را به چالش بکشاند و دلایلی ذکر کند که نشانه ی تغییر ذائقه ی تماشاچی ایرانی باشد.

می تواند تفاوت نظر اهالی سینما و مردم را ناشی از انشقاق فرهنگی میان عموم جامعه و خواص سینما برشمارد.

نگارنده می تواند هیس! و  حوض نقاشی را دوست داشته باشد و به نظرات منتقدین موافق استناد کند و وجوه محتوایی این دو فیلم و سبک کلاسیک هر دو را در پروپا گاندایی  بزرگ نمایی شده،  خط تأکید بگذارد و نادیده گرفتن هئیت داوران را ناشی از داوری غلط و یا شائبه های دیگر بداند.

اما قائلیت هر دو حالت نوعی از تعصب را به همراه خواهد داشت.و لازمه ی نگاه مطلق گرایانه ی صفر و یک و یا سیاه و سفید خواهد بود.

علاوه براین،چندان جوانمردانه نیست که وقتی فیلمی اکران عمومی نشده است، به وجوهی از فیلم اشاره کنیم که مترتب اصول نقد نویسی باشد.

البته،الزاما تخریب های مقالات نقد نویسی منجر به شکست یک فیلم در گیشه نمی شود، به عنوان نمونه فیلم های یکی از کارگردان های سینمای ایران که امسال هم فیلمی در جشنواره داشت به کمک همین ضد تبلیغات به فرو ش های میلیاردی رسیده است.

وقتی نقد های فنی و سینمایی ، جای خود را به نقد محتوا و با تخفیف به نقد فیلم نامه می دهد، اتفاقا این موج برای تماشاچی ها ایجاد می شود که بروند و ببینند،  این فیلم که از محتوای نا درستش حرف ها می زنند،  چه فیلمی است؟ و از همین جا، دعوای سلیقه ی خواص وعوام شروع می شود ، هر چند که این مناقشه از پیش ترها شروع شده و با چنین اتفاقاتی به دمیدن ذغال جنگش مدد می رسد.

مردم هیس را دوست داشتند چون سوژه ای جسورانه داشت. سینمای کلاسیکی که نوع فیلم برداری آن هم در نگاه نوستالژیک مخاطب به سینمای کلاسیک موثر بود، با این وجود تفاوت فیلم برداری کلاسیک سینمایی و یا شیوه های نوین دیجیتال،شاید برای همه محل مورد اهمیتی نباشد.

تلنگر هیس برای خیلی از تماشاچی ها به سیلی محکمی در ملاء عام، حس و لمس می شود. تلنگر هیس برای تماشاچی تأثیر گذار است. هیس! تماشاچی را ناراحت می کند، اما قطعا به جمع وجور تر نشستن و بادقت راه رفتن و باهوش تر اندیشیدن مخاطب کمک می کند.

هر چند که در همین سالن برج میلاد هم که فیلم ها را با اهالی رسانه و به اصطلاح کارشناسان سینما می دیدیم تشخیص نوع فیلم برداری های سی و پنج و دیجیتال برای همه ممکن نبود.

نگاه جسورانه ی هیس در تعلیق دراماتیک و البته درگیر کردن تماشاچی با جنایتی است که نمونه ی مشابه آن را در سینمای ایران ندیده اند. هر چند که این همزاد پنداری و درگیر شدن با موضوع و آدم های قصه تا مرز آزار تماشاچی هم پیش می رود . برای مردم فیلم هیس! نوعی اثر گذاری بعد از فراموشی است. بعد از غفلت از پدیده ای که در اطراف زندگی هر کسی می تواند در حال پرسه زدن باشد و به یک باره  عریان و روشن مشاهده می شود.

تلنگر هیس برای خیلی از تماشاچی ها به سیلی محکمی در ملاء عام، حس و لمس می شود. تلنگر هیس برای تماشاچی تأثیر گذار است. هیس! تماشاچی را ناراحت می کند، اما قطعا به جمع وجور تر نشستن و بادقت راه رفتن و باهوش تر اندیشیدن مخاطب کمک می کند.

در مورد حوض نقاشی هم  به وجهی که در اسلوب معادله ی دو مصراع  یک شعر وجود دارد،این قضیه تکرارمی  شود. حوض نقاشی نگاهی انسانی است  که به لطف شخصیت پردازی متفاوت از بازیگران و نه نقش های بازیشان شکل می گیرد.

با توجه به شناختی که از کارگردان اثر (مازیار میری) وجود دارد،حوض نقاشی نمی تواند یک داستان خطی ساده در مورد یک زوج با شرایط خاص باشد. حوض نقاشی فیلمی چند لایه است. قائلیت چند لایه بودن حوض نقاشی الزاما نشانه ی ذکر وجوه مثبت و موفق فیلم نیست،اما باید بپذیریم که حوض نقاشی یک فیلم چند لایه است که اتفاقا خط داستانی فیلم فقط بستر روایت است.

حضور هنرپیشه هایی که قابلیت های زیادی پیش از این نشان داده اند،در کاراکتری متفاوت هم در جذب تماشاچی موثر بوده است. هر چند که شهاب حسینی در میان کاندیداهای جوایز بازیگری این دوره نبوده است، اما قطعا بازی در حوض نقاشی تکمیل کننده ی مسیری است که برای ماندگار شدن حسینی لازم است. دیدن شهاب حسینی در قالب این نقش جدید، مردم را خوش ، آمده است. اولا برای اولین شهاب حسینی چنین نقشی را بازی میکند و ثانیا این که پیش از این کمتر پیش آمده که دیگران نقش های مشابه موفق عمل کنند.

جشنواره ی امسال و البته انتخاب های گذشته مردم در میان فیلم های پرفروش ،نشانه ی درستی است از کم اثر بودن انتخاب های به اصطلاح کارشناسی که باید از صفحات روز نامه ها و مجلات و تصاویر تلویزیونی و تماشاچی منتقل شود. فارغ از نگاه و تحلیل فنی این دو فیلم مضمون و محتوای این دو فیلم وابسته به نگاهی انسانی است.عواطف در گذر و مورد هجمه ی مردم و این دو فیلم، مشترک است و این انتخاب از همین جا آغاز می شود.

مجتبی شاعری

بخش سینما و تلویزیون تبیان