تبیان، دستیار زندگی
در انسانهای برجسته و اولیاء الهی، امیال درونی، كاملا در اختیار آنان بوده و اصلا رشد و فعلیتی ندارند و اگر هم رشدی داشته باشند در مسیر الهی می باشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امام خمینی(ره) و عبور از حب ریاست

امام خمینی

در انسانهای برجسته و اولیاء الهی، امیال درونی، كاملا در اختیار آنان بوده و اصلا رشد و فعلیتی ندارند و اگر هم رشدی داشته باشند در مسیر الهی می باشد.

حب جاه و مقام یكی از آن رذایل اخلاقی است كه می تواند انسان را گرفتار مصیبت های فراوانی كرده و وی را به انجام پست ترین امور وادار نماید؛

امری كه موجب می شود انسان از خصوصیات اخلاقی و فضایل دینی فاصله گیرد، چرا كه قدرت و مقام دنیوی همواره انسان را به مادیات و مسائل پوچ و بی ارزش مشغول ساخته و ذهن او را از معنویات و اخلاقیات انسانی جدا می‌کند‌.

در حقیقت ریشه گرفتن این رذیله اخلاقی در جان انسان، موجب می گردد او در یك سطح، به سوی ارضای نیاز های غریزی و حیاتی از قبیل خوردن، خوابیدن و تمایلات جنسی، و  در سطح دیگر به سوی خواسته های اجتماعی همانند ثروت اندوزی و تکاثر، قدرت طلبی و زیاده خواهی، جاه طلبی و ریاست گرایی سوق پیدا كند.

به تحقیق می توان اذعان نمود كه حب ریاست می تواند یكی از خطرناكترین صفات اخلاقی انسان قلمداد گردد، چنانكه رسول خدا(ص) در ضمن حدیثی، این واقعیت را به صورت روشن بیان می کند

« ما ذئبان ضاریّان ارسلا فی زریبه غنم باکثر فساداً من حب الجاه و المال و الشرف فی دین الرجل المسلم... خطر و فساد دو گرگ درنده ای که به آغل گوسفندان حمله برند، بیشتر از خطر و فساد عشق وعلاقه به جاه و مال و شهرت در دین مرد مسلمان نیست.»(1)

بنابر آنچه گذشت، از مجموع آیات و روایات استفاده می گردد كه حب ریاست و جاه از ابتدای خلقت در وجود هر انسانی به ودیعت نهاده شده و در شرایط خاصی فرصت ظهور و بروز پیدا می كند.

خداوند متعال مى ‏فرماید: «من كان یرید الحیوة الدنیا و زینتها نوف الیهم اعمالهم فیها و هم فیها لا یبخسون اولئك الذین لیس لهم فى الاخرة الا النار.... هر كه ‏ طالب زندگانى دنیا  و آرایش و زینت آن باشد ، -كه از آن جمله جاه و منصب است -، به ایشان مى‏ رسانیم در دنیا پاداش سعیهاى ایشان را . و ایشان ‏اند كه نیست‏در آخرت از براى ایشان مگر آتش‏»(هود/16- 15)

بنابر احادیث اهل بیت (ع) این صفت ناپسند، منشأ تمام مفاسد است. « مهم ترین جرمها و مهمترین كارها از این حب ریاست پیدا می شود این یكی از مهمترین مطالبی است كه انسان باید بهش توجه بكند و بزرگترین گناهان از این راه پیدا می شود و این حب ریاست و این حب نفس است كه در دنیا عظیم ترین جنایت ها را ایجاد كرده است»(2)

در خطرناک بودن حب ریاست و مقام ، همین بس که در روایت آمده است « حبّ الجاه و المال ینبتان النّفاق فى القلب كما ینبت الماء البقل ؛ علاقه شدید به مقام و مال ، نفاق را در قلب انسان مى رویانند همان گونه كه آب سبزه را مى رویاند »(3)

نكته ای كه در اینجا توجه به آن ضروری می نماید این است كه، در انسانهای برجسته و اولیاء الهی، این حالات روحی، كاملا در اختیار آنان بوده و اصلا رشد و فعلیتی ندارند و اگر هم رشدی داشته باشند در مسیر الهی بوده، در جاده صلاح و تقرب به درگاه الهی قرار دارند.(4)

مرحوم آقاى توسلى، در ضمن نقل خاطره ای از زندگانی امام راحل(ره)، كنترل و مقابله ایشان با این رذیله اخلاقی را چنین بیان می نمایند:

« بعد از فوت مرحوم آیت الله بروجردى(ره) در صدد شدیم كه در تشییع جنازه آقاى بروجردى از امام خمینى تجلیل كنیم و به این طریق در عمل بفهمانیم كه عده كثیرى از طلاب حوزه علمیه طرفدار مرجعیت امام هستند، اغلب شاگردان مترصد بودند كه امام در تشییع جنازه هر جا باشند، اطراف ایشان را بگیرند و صلوات و سلام راه بیندازند و به این طریق ارادت قلبى خودشان را به ایشان ابراز كنند و ایشان را هم به مردم معرفى كنند. متاسفانه هر چه در تشییع جنازه گشتیم ایشان را پیدا نكردیم.

بعد از چند روز معلوم شد كه اصلا امام به تشییع جنازه نیامده بودند، پس از چند روز یكى از آقایان در محضر امام از یكى از دوستان امام شكایت كرد كه ایشان به عنوان تجلیل از شما به من توهین كرده است . امام پاسخ فرمودند: من راضى نیستم كسانى كه به من علاقه دارند علاقه شان از قلبشان تجاوز كند و آن را ابراز نمایند، هر كسى كه به من علاقه دارد بگذارد در همان محدوده قلبش بماند، كسى براى ریاست من حتى یك وجب هم قدم برندارد، بعد این جمله را فرمودند:

من كه به تشییع جنازه آقاى بروجردى نیامدم براى این نبود كه كسالتم آنقدر شدید بود كه نمى توانستم به تشییع بیایم ، نیامدنم براى این بود كه دیدم تشییع جنازه تبعاتى دارد، آنجا مسائلى مطرح خواهد شد و من براى خاطر آنكه از آن مسائل دور بمانم و كنار باشم، از تشییع جنازه صرفنظر كردم .

ناگفته نماند كه ایشان به آیت الله بروجردى خیلى معتقد بودند در همان روزهاى فوت ایشان بود كه دیدم در یكى از نوشته هاى امام، از ایشان به عنوان آیت الله العظمى نام برده بود و همیشه مى فرمود: آقاى بروجردى براى عالم اسلام و جامعه مسلمین دیوار بلندى بود كه فروریخت و خیلى به ایشان علاقه مند بود، با وجود این به تشییع جنازه ایشان حاضر نشد كه مبادا براى مرجعیت ایشان اقدامى شود.(5)

بنابراین چنانكه مطالعه حالات فرعونها، نمرودها، قارونها..... و پایان اسف انگیز زندگى آنها، درس مهمی براى بیدارى و هوشیارى جاه طلبان است، از سوى دیگر، مطالعه زندگی اولیاء الهی و كیفیت مبارزه آنها با هواهای نفسانی، می تواند راهگشای بسیاری از مشكلات روحی آحاد جامعه باشد.


پی نوشت‏ها:

1.    فیض كاشانی، محجة البیضاء،قم، انتشارات جامعه مدرسین ج 6، ص 41.

2.    درس آخلاق آیت الله مشكینی(ره)، مجله جهاد، ص64

3.    فیض كاشانی،همان، جلد 6، صفحه 112.

4.    حسین حقانی زنجانی، آثار حب ریاست در قرآن،مكتب اسلام، سال35، شماره1،ص35

5.    مصطفی وجدانی ، سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام خمینی(ره)، تهران، انتشارات پیام آزادی، ج 3، ص 18

منابع:

محجة البیضاء

مكتب اسلام

تهیه و فراوری: حق دوست، گروه حوزه علمیه تبیان