تبیان، دستیار زندگی
انگشت شستم با بی خیالی از لای جوراب خندید: “دالی”
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جوراب سوراخ
جوراب سوراخ

انگشت شستم با بی خیالی

از لای جوراب خندید: “دالی”‌

جوراب سوراخ، انگشت خندان

رفتیم با هم پهلوی مامان

”‌ مامان نگا کن پای مرا آخ

بیچاره جوراب زشت است و سوراخ”‌

خندید مامان:”‌یک موش خوش خواب

بیدار شد دید تنگ است جوراب

شد ناخن تو، دندان موشی

خود را رها کرد با تیز هوشی

زندان تنگش حالا گشاد است

موش موشک تو، خندان و شاد است”‌

بخش کودک و نوجوان تبیان


منبع: کانون پرورش فکری

مطالب مرتبط:

کلاغه مژده می‌داد

راستگویی

كودكان شیرین زبان

صبحانه مفید

گنبد طلایی

سینا مۆدب شده

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.