شیرازیها چطور عروسی میگیرند؟
دلالهگی مادر و خواهر داماد و چند نفر از نزدیكانش به خانهای كه دختر دارند می روند. خانواده دختر در صورتیكه موافق باشند علاوه بر چای، شربت هم برای آنها می آورند.
در قدیم مراسمی انجام می شده كه اكنون تقریباً فراموش شده است از آنجمله مادر داماد سینی بزرگی پر از سبزی را جلوی دخترمی گذاشته و از او میخواست كه سبزی پاك كند و عقیده داشتند كه اگر دختر تمام سبزی را پاك كرد صبر و حوصله شوهرداری را دارد و گرنه او را شایسته شوهرداری نمیدانستند. دیگر آنكه به طریقی او را به حرف وامیداشتند تا ببینند درست حرف میزند یا نه. همچنین او را میبوسیدند تا بفهمند دهنش بو میدهد یا نه.
در صورت موافقت هر دو خانواده، طی جلسه دیگری باز هم زن های خانواده داماد می آیند كه عروس را ببینند. در یكی از همین دیدارهاست كه داماد را هم با خود می آورندتا عروس خانم را ببیند.
خانواده عروس حتماً درباره داماد و خانوادهاش تحقیق می كنند. همچنین روزی خانواده عروس سرزده بخانه داماد می روند. بدنبال آن مراسم بلهبرون انجام میشود.
بلهبرون
عدهای از بزرگترهای دو خانواده در منزل عروس دور هم جمع می شوند و درباره مهریه – پول حمام – لباس و سایر چیزهای ضروری صحبت می كنند. اگر طرفین شرایطی داشته باشند در همین مجلس مطرح می كنند. تا سرانجام طرفین به توافق برسند. بعد یكی آنچه را در مجلس بیان شده، بروی كاغذ می آورد كه در اصطلاح میگویند رقعهاش را نوشتهاند. سپس روزی را معین می كنند تا به اتفاق عروس، به بازار وكیل بروند و پارچههای مورد لزوم را بخرند.
رخت برون
در این مجلس، زن های یاران عروس و داماد شركت دارند كه به آن «سوری» میگویند. سوریهای داماد، خیاطی را همراه می آورند كه اندازه عروس را بگیرد و پارچههائی را كه قبلاً خریدهاند فیالمجلس ببرد. پذیرایی از مدعوین به عهده مادر عروس است. ضمناً مادر داماد همراه پارچهها، مقداری نقل و هدیهای كه در اصطلاح محل بدان گل «به ضم اول» می گویند با خود می آورد. در این مجلس زن ها دایره میزنند و واسونك میخوانند(2)
همهتون گویید مبارك قیچی بر رختش زنید
خانم عروس روی تخت دور تختش گل زنید
این مغازه رو بقبله رخت رودم میبرید
من شنیدم خانم دوسی یل مخمل میخرید
هر كه بشه زن كاكام مثل گل میبوسمش
یل مخمل سر میخه من خودم میدوزمش
باغ نو پرغنچه بود و زن كاكام بچه بود
رخت كاكام رو سرم بود تا كنار باغ نو
عقدكنون
برای عقد و عروسی در تمام فارس ساعت خوب می كنند «یعنی ساعتی را انتخاب میكنند كه بنا به عقاید قدیم سعد باشد» در شیراز هم چنین است. 2 نوبت عقد می گیرند. یكی عقد مخفی است كه تنها عدهای از نزدیكان عروس و داماد شركت دارند كه معمولاً خطبه عقد هم در همین مجلس خوانده می شود. دیگری مجلس عقدی كه همه دوست و آشنایان 2 خانواده در آن شركت میكنند. روز عقد، خانواده داماد همه چیز به خانه عروس درصد ژن های مشترک یبرد غیر از ذغال و تنباكو و معتقدند كه تنباكو تلخی همراه دارد و ذغال سیاهی.
ناهار روز عقد، به هده پدر عروس است ولی شب عقدكنان، مادر داماد موظف است شام مفصلی تهیه دیده برای عروس بفرستد كه در اصطلاح محل بدان شام پس عقد میگویند.
معتقدات مردم شیراز درباره عقد
1-در موقع عقدكنان باید دخترها از اطاقی كه خطبه عقد در آن خوانده می شود بیرون بروند كه بختشان بسته نشود.
2- اطاقی كه عروس را در آن عقد می كنند باید زیرش پر باشد «یعنی زیرزمین زیرش نباشد»
3- در موقع عقد در هاونی عنبربو می کوبند و میگویند: عروس عنبربو- دوماد گربه.
4- هنگام عقد چون عروس را از سر جانماز بلند كردند باید پسری جای او بنشیند تا عروس شكم اول پسر بزاید.
5- جانماز عروس را باید زنی كه به خوششانسی معروف باشد، پهن كند همچنین ساییدن قند روی سر عروس را. ضمناً از همین قند مادر عروس دوای آرد و روغن(4) درست می کند و بعد از عروسی به خانه دامادش میفرستد.
6- عروس باید دستش را روی نان و پنیر و سبزی و گردوئی كه هنگام عقد به یاران عروس و داماد می دهند بگذارد تا هركس از آن بخورد دندان درد نگیرد.
7- در موقع عقد، چراغی كه با عسل و روغن می سوزد روشن می كنند تا عروس و داماد چون عسل و روغن در هم بجوشند.
8- در موقع عقد، ماست و تربت درست می كنند چون عروس بله گفت با انگشت كوچكش از آن می خورد سپس نوبت به داماد و سایرین می رسد كه ماست و تربت بخورند.
9- بندی كه از ابریشم سبز تهیه شده موقع عقد در گردن عروس میاندازند تا عروس همیشه سبز بخت باشد.
دست بوسون
معمول است كه داماد با یكی دو نفر از نزدیكانش به خانه مادر زن می رود و دست او را میبوسد و مادر زن هم روی او را. همچنین مادر زن موظف است هدیهای به دامادش بدهد.
عروسی
روز قبل از عروسی حجله میبندند و برنج پاك می كنند. این مراسم با شادی و شعف و خواندن واسونك همراه است.
عروس ما بچه ساله سرشب خوابش میاد
این برنج های چهل منی و چهل و چار آبش میاد
چه خوشه بلبل بخونه تا ببندیم حجله را
چه خوشه فصل بهار و چه خوشه عیش برار«برادر»
آتیش بنداز تو سماور تا چاهی میل بكنیم
آمدیم حجله ببندیم نیامدیم سیل بكنیم
برای آوردن عروس، عدهای به خانه عروس می روند در این مجلس با شربت و پالوده از سوریها پذیرایی میشود رسم است كه یاران داماد چیزی را میدزدند؛ این چیز دزدیده شده ممكن است لیوان، قاشق، یا استكان باشد. وقتی خواستند عروس را ببرند، پدر عروس تا قباله عروس را از یاران داماد نگیرد اجازه بردن عروس را نمیدهد.
زیر بغل عروس را خواهران داماد می گیرند و آینه سنگی بزرگی جلو رویش گرفته به طرف خانه داماد راه می افتند. اهالی محل روی سر آنها گلاب میپاشند. نرسیده به خانه داماد، داماد به پیشواز عروس می آید و عروس را با خود به خانه میبرد. در حجله، بزرگتر خانواده دست عروس و داماد را به هم می دهد. دست داماد باید روی دست عروس قرار بگیرد تا برای همیشه داماد پشتیبان عروس باشد. خانواده عروس هم همین را می خواهند. در حجله انگشت های كوچك عروس و داماد را با گلاب میشویند و عروس و داماد سكههائی را كه قبلاً در دست گرفتهاند در ظرفی كه زیر دستشان گرفتهاند میاندازند، این گلاب را معمولاً پای درخت سبزی می ریزند. داماد در حجله هدیهای بنام «روگشا» به عروس می دهد. در حجله به سر عروس و داماد پول و نقل می ریزند.
فردای عروسی، زنها كل میزنند. آنگاه داماد به دیدن مادر زنش می رود ضمن بوسیدن دست او، مادر عروس را با خود به خانهاش می آورد.
هدایائی را كه برای عروس و داماد می آورند فردای عروسی به همه نشان میدهند در شیراز به این هدایا «گل» می گویند. همچنین جهاز عروس را همه باید حتماً ببینند.
پاگشا
هفتهای بعد از عروسی در شیراز رسم است كه پدر عروس، داماد و یارانش را به شام یا ناهار دعوت می كند كه بدین مراسم پاگشا میگویند. بعد از پدر عروس، نوبت به دیگران می رسد.
برگرفته از: ساج