دست عروس نباید بوی بد بدهد!
اگر خوزگار، نداشته باشد اقدامات جهت مراسم «قاصدى» (خواستگارى) رسمى آغاز میشود. به هرحال اگر دختر نامزد داشت دوستان یا خویشانى که واسطه این کار هستند. اول ترتیب ملاقاتى را جهت دیدن دختر توسط پسر فراهم مىکنند. این دیدار بدون اطلاع والدین و معمولاً دختر در منزل همسایه یا سر نهر و مزرعه صورت مىگیرد. بعد از یکبار دیدار ظاهرى و گذرا تحقیق در اطراف از جهت عیب و ایراد آغاز میشود. مثلاً نماز مىخواند یا نه؟ لکنت زبان دارد یا نه؟ دستش بو مىدهد یا نه؟ زیرا مردم سیستان اعتقاد دارند اگر دست دخترى بوى بد بدهد نان یا خمیرى هم که پخت مىکند، بد بوست.
در صورت پسندیدن دو طرف، از خانواده دختر وقت گرفته مىشود یک هیأت چند نفره از طرف خانواده پسر عازم منزل دختر مىشوند. و خانواده عروس با روى خوش و جملات، خوش آمدید، چه عجب، منزل ما پاانداز شما از میهمانان استقبال مىکنند، میهمانان نیز جواب مىدهند. قربان ابروى باز شما وغیره... بعد از پذیرایى و از هر درى سخنى بالاخره اصل مطلب با صلوات ریش سفید و فرد مسن مجلس آغاز مىشود: وکیل یا نماینده داماد از پدر عروس یا نماینده آنها مىپرسد آیا فلان آقا (نام داماد) را به غلامى یا فرزندى خود قبول مىکنید؟ در صورتیکه جواب مثبت بود با خوشحالى صلوات فرستاده مىشود و کلمه مبارک است، به پاى هم پیر شوند. بین اعضاى خانواده عروس و داماد رد و بدل مىشود و پیر مجلس مىگوید: « پو هیچ کدک و رو نمیفته؛ یا پاى هیچکدام از دو خانواده در گودال نمىافتد» و کنایه از این است که اصالت هیچیک با این ازدواج به خطر نمىافتد و بعد از شب نشینى خداحافظى کرده و هر کس به منزل خود میرود تا مقدمات کار عروسى را فراهم نمایند.
بعد از مراسم قاصدى یا خواستگارى، خانواده و بزرگان عروس و داماد در یک روز مشخص گرد هم مىآیند تا در مورد مهریه یا پیشکش و شیربهاء به توافق برسند. در ابتدا پدر عروس مىگوید مهریه دخترم فلان قدر باید باشد. پدر یا مادر داماد در جواب او مىگوید: «هر چه مهریه زن پسر شما باشد، پیشکش مبلغ پول نقدى است که از طرف داماد به خانواده عروس جهت تهیه جهیزیه داده مىشود.» در صورتى که مبلغ مهریه زیاد باشد با پادر میانى مجلس، سهم مجلس، سهم فلان ریش سفید مبلغ مهریه از طرف خانواده عروس کم و متعادل میشود.
بعد از تعیین مهریه و پیشکش نوبت به مسئله شیربهاء میرسد. از مادر دختر سئوال مىشود که آیا شیربهاء مىطلبد یا خیر؟ و جواب آرى یا نه است. گاهى هم بدین صورت توافق می شود که نه چیزى می دهیم و نه چیزى مىگیریم. (منظور جهیزیه است) با خرید یک دو دست لباس و شیرینى و در یک شب عقد و در شب دوم عروسى انجام مىگیرد. مىگویند عروسى پیغمبرى برگزار شده است.
چون زمان مراسم عروسى نزدیک شود، چند روز قبل زنان ده یا روستا از طرف مادر و خواهران داماد دعوت مىشوند و مقدارى هدایا که از طرف خانواده داماد تهیه شده است به منزل عروس مىبرند. یکى از زنان با صداى بلند نام هدایایى که تقدیم عروس مىشود با صداى بلند مىخواند و حاضرین کف مىزنند. مثلاً مىگوید: «انگشتر نو رسید» کف «پیراهن عروس» کف «کفش عروس» و با کف زدن حضار یا زنان همراه خانواده داماد به صورت دسته جمعى مىخوانند:
هزار هزار آورده ایم
شتر قطار آورده ایم
پیرهن یار آورده ایم
ما مىبریم عروس را، مىبریم عروس را
در شب حنابندانی، عروس در خانهاى مخصوص قرار مىگیرد و اقوام عروس درب ورودى را مىبندند تا خانواده داماد به راحتى عروس را نبرند. کسان عروس بر طبق یک سنت قدیمى درب خانه عروس را مىبندند و پشت درب محکم مىایستند و تکیه مىدهند
شب اول؛ حنابندانی
شب اول عروسى در سیستان به شب حنابندانى معروف است. البته در اصطلاح محلى شب «سرشویى» هم گفته مىشود. حنا به مقدار زیاد خیس مىشود. بعد از اینکه حنا آماده شد، براى اطلاع همسایهها و اقوام مقدارى از حنا به در خانهها برده میشود و توزیع میشود. اقوام و آشنایان داماد در خانه پدر او جمع مىشوند. سپس دسته جمعى در حالى که دو سینى حناى مخصوص که براى داماد و عروس تدارک دیدهاند و در جلو جمعیت دو نفر بر روى سر دارند به خانه عروس مىروند و زنان همراه داماد با کف و دایره با آهنگ زیبا این ابیات را مىخوانند:
امشب حنا مىبنده به دست و پا مىبنده
اگر حنا نباشه خشک از طلا مىبنده
حنا حنا مىبنده به دست و پا مىبنده
حناى کرمانى را فامیل شاه [داماد] مىبنده
حنا حنایه حنا خوش نمایه
دست عروس مىبنده تا مادرش بیایه
در شب حنابندانی، عروس در خانهاى مخصوص قرار مىگیرد و اقوام عروس درب ورودى را مىبندند تا خانواده داماد به راحتى عروس را نبرند. کسان عروس بر طبق یک سنت قدیمى درب خانه عروس را مىبندند و پشت درب محکم مىایستند و تکیه مىدهند. ابیات ذیل بیانگر نزاع مادر عروس با دامادش است که نمىخواهد دخترش را از خود دور ببیند. زنان همراه داماد در حالیکه کف مىزنند و پشت درب بسته خانه عروس قرار دارند به صورت دسته جمعى مىخوانند:
زنان اقوام داماد: درواکنه درواکنه حنا مىآره ورشما
زنان اقوام عروس: حناى شما مال شما ما زن نداریم ور شما
زنان اقوام داماد: درواکنه درواکنه ساعت مىآره ورشما
زنان اقوام عروس: ساعت شما مال شما ما زن نداریم ور شما
زنان اقوام داماد: درواکنه درواکنه دستمال مىآره ورشما
زنان اقوام عروس: دستمال شما مال شما ما زن نداریم ور شما
زنان اقوام داماد:
هزار هزار آورده ایم
شتر قطار آورده ایم
پیرهن یار آورده ایم
ما مىبریم عروس را، مىبریم عروس را
زنان خانواده عروس پاسخ مىدهند:
شتر قطار را پس ببر
پیرهن یار را پس ببر
ما نمىدیم عروس را
ما نمىدیم عروس را
این ابیات که بصورت دسته جمعى در این سو و آن سوى درب بسته شده اجرا میشود، بسیار زیباست سپس با اعلام اینکه «درواکنه درواکنه داماد مىآره ورشما» به احترام نام داماد و نه هدایا، درب باز مىشود. و بقول معروف درب «قلعه فتح» و منزل پدر عروس به تصرف طرفداران داماد در مىآید. زمان وارد شدن به محیط منزل عروس، لحظه بسیار شادى آفرینى است این حرکات حالت سمبلیک دارد و نمایش دهنده زورمندی ها و قلدری هاى دوران قدیم است که زنان به زور و به عنوان بخشى از غنایم اصلى به ازدواج اقوام پیروز در مىآمدند.
چه بسا که حاکمى، خانى، کدخدایى درگذشتهها بدون در نظر گرفتن عواطف و احساسات فلان دختر از او خواستگارى مىکرد و خانواده عروس از ترس، تن به آن وصلت مىدادند. شاید بیت «حناى شما مال شما ما زن نداریم ور شما» حکایت چنین دردهایى باشد.
اگر هوا خوب باشد در فضاى باز فرش پهن می شود و گرنه در اتاق بزرگى مکانى در نظر گرفته مىشود. در حالى که داماد به اصطلاح برتخت (صندلى یا چند بالش تمیز) نشسته است. دلاک جورابهاى داماد را در آورده ومراسم حنابندان شروع مىشود. بزرگان و ریش سفیدان در قسمت بالاى مجلس و دور و بر تخت شاه [یعنى داماد] نشسته و نظارگر مراسم حنابندان هستند. سپس هر کدام بلند مىشود و مقدارى پول نقد به پاى داماد مىریزند این پولها در حقیقت همان حق الزحمه دلاک است.
در اتاق مجاور، زن دلاک مراسم حنابندان عروس را به شرحى که در مورد داماد گفته شد انجام مىدهد. براساس یک رسم، داماد این شب را تا صبح در منزل پدر همسر خود مىماند. در منزل داماد نیز تمام اقوام داماد به نحوى در تهیه و تدارک غذاى فردا که افرادى زیادى مىآیند از دور و نزدیک کمک مىکنند و اهتمام مىورزند تا مراسم به نحو مطلوبى برگزار شود. از ساعت 11 صبح کم کم سر و کله میهمانان، نزدیکان، همسایهها و دوستان پیدا مىشود. در اتاق بزرگ که به همین منظور تدارک دیده شده است. میهمانان مىنشیند. هنگامى که تعداد به 50 یا 100 نفر رسید. مسئول سفره کسى را مأمور شمارش میهمانان مىکند. مثلاً آمارگیر اعلام مىکند 100 نفر، سپس سفرههاى غذا پهن و میهمانان غذا تناول مىکنند. بعد از خوردن غذا میهمانان به فراخور حال مقدارى پول نقد به فردى که از طرف خانواده داماد تعیین شده است، به عنوان «کمکى» مىدهند.
روعو
بعد از اتمام کار پذیرایی، اقوام داماد بصورت دسته جمعى با ساز و دهل به طرف خانه عروس حرکت مىکنند تا مراسم «روعو» انجام شود. براى این کار، داماد را بر اسبى [یا امروزه بر موتورى] مىنشانند و در حالیکه پسر بچه خردسالى در جلوى او نشسته (به امید اینکه فرزندشان پسر باشد) به سمت رودخانه، نهر یا هر جاى دیگرى که آب باشد به راه مىافتند در طول مسیر، همراهان با دهل وساز به رقص مىپردازند و دلاک آبادى در حالى که لباسهاى نو را در یک مجموعه بزرگ قرار داده و روى آن را با روپوشى زیبا (با سدت دوزى عروس) پوشانده است. آن را بر سرخود مىگذارد و رقص زیبایى را به نمایش مىگذارد. وقتى به آب رسیدند، داماد را لخت نموده توسط دلاک روستا استحمام و سپس لباس نو مىپوشند.
بعد از استحمام، مراسم «سرتراشک» برگزار مىشود. داماد روى تختى که از قبل آماده شده است مىنشیند یا جوانى از اقوام داماد او را به دوش کرده با شور و شادى به روى تخت مىنشاند. پارچه سفید یا «لنگ» که عروس آماده کرده بر گردن داماد بسته مىشود و دلاک مشغول آرایش مىگردد. پول خرد و نقل و نبات از پشت بام مىپاشند. مادر داماد، خواهر، خاله و خویشان داماد دایره وار دور تخت داماد مىایستند و اشعاری را می خوانند.
عروس آرام آرام در حالیکه روبند بر سر و رو دارد پا بر میدارد. پدر عروس به عنوان اولین فرد مثلاً « فلان هکتار زمین یا فلان مقدار طلا به عروس هدیه مىکند. اطرافیان به افتخار پدر عروس دست مىزنند و هلهله مىکنند. در منزل عروس فقط اقوام عروس هدیه مىدهند که به آن «پووردارى» میگویند
عروس کشان
مراسم عروس کشان یا «گرابرد» در سیستان بسیار جذاب و دیدنى است. پدر عروس اگر در قید حیات نباشد. برادربزرگ و... پیش عروس مىآیند و از او مىخواهند بلند شود. عروس در حالى که کمى غمگین است و بعضاً گریه مىکند. پدر عروس یا برادر بزرگ او پیشانى عروس را مىبوسد و مىگوید: «برخیر و به خانه بخت برو» یا به لهجه سیستانى مىگویند « گل م ورخیز وقت رفتنه» که همان معنا را مىدهد.
عروس آرام آرام در حالیکه روبند بر سر و رو دارد پا بر میدارد. پدر عروس به عنوان اولین فرد مثلاً « فلان هکتار زمین یا فلان مقدار طلا به عروس هدیه مىکند. اطرافیان به افتخار پدر عروس دست مىزنند و هلهله مىکنند. در منزل عروس فقط اقوام عروس هدیه مىدهند که به آن «پووردارى» میگویند. و در منزل پدر داماد اقوام داماد براى هر قدم که عروس بر مىدارد. 10 هزار تومان یا بیشتر تقدیم مىکنند. و این کار تا در حجله ادامه دارد.
البته برگزارى مراسم ازدواج به این شکل در حال حاضر خصوصا در نقاط شهرى، کمى تغییر کرده اما در مناطق روستایى سیستان هنوز به همین شکل انجام مىشود.
برگرفته از: سایت صدا و سیمای سیستان وبلوچستان