تبیان، دستیار زندگی
تهرانی های قدیم اعتقادات عجیب و جالبی درباره ازدواج داشتند. اعتقاداتی که امروز به آنها خرافه می گوییم اما برای مردم قدیمی واقعیت هایی بود که با دقت به آنها پایبند بودند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بخت گشایی در تهران قدیم


تهرانی های قدیم اعتقادات عجیب و جالبی درباره ازدواج داشتند. اعتقاداتی که امروز به آنها خرافه می گوییم اما برای مردم قدیمی واقعیت هایی بود که با دقت به آنها پایبند بودند.

بخت گشایی

یکی از این اعتقادات در رابطه با بخت گشایی بود که وقتی فرد پنبه زنی را به داخل خانه برای کار می آوردند منتظر می شدند تا پنبه زن به منظور انجام عملی برای مدتی دست از کار بکشد و در این هنگام فوراٌ دختر دم بخت خانه را دور از چشم پنبه بزن آورده و از توی کمان پنبه زنی عبورش می دادند و معتقد بودند که به زودی زه کمان وی پاره خواهد شد و به این ترتیب بخت دخترشان باز می شود!

کار دیگری که برای بخت گشایی می کردند این بود که هر گاه در خانه و یا منزل همسایگان، برای نذر گوسفندی می کشتند، مادری که می خواست هر چه زودتر دخترش به خانه بخت برود چادر دخترش را به همراه مقداری پول و با یک کله قند به قصاب می داد و از او می خواست که چادر دخترش را از درون روده گوسفندی عبور دهد تا دختر با سر کردن آن چادر، به زودی بختش باز شود!

از دیگر معتقدات مردم برای بخت گشایی و برآورده کردن آرزوها، دوختن پیراهن مراد بوده است. آنها معمولا روز بیستم و هفتم ماه مبارک رمضان که روز قتل این منجم است را برای این کار انتخاب می کردند. زن ها آرایش کرده به مساجد می رفتند و انتخاب اول تهرانی ها مسجد شاه بود که در آن با پارچه هایی که از قبل تهیه کرده بودند در بین دو نماز، پیراهن مراد را می دوختند و معتقد بودند که با پوشیدن این لباس تمام حاجت های آنها از جمله گشاده شدن بخت شان برآورده خواهد شد. در بین بعضی از زنان هم این اعتقاد وجود داشت که پارچه پیراهن بهتر است که از پول حاصل از گدایی خریداری شود!

ورود با كاسه آب

وقتی زنان خانواده داماد به خواستگاری دختر دم بختی می رفتند، او باید مدتی پس از ورود خواستگاران با كاسه ای آب وارد اتاقی كه در آنجا خواستگاران نشسته بودند می شد و آب را به آنها تعارف می كرد و كناری می نشست، در این هنگام یكی از زنان خواستگار (كه معمولاً مسن تر و با تجربه تر بود) به نزد دختر رفته و چادر یا چارقد او را كنار می زد و دستی به سرش می كشید و موهایش را جا به جا می كرد تا مطمئن شود دختر كم مو یا موهایش عاریتی نباشد پس از طی این تشریفات و مورد پسند واقع شدن دختر، خواستگاران به خانه برگشته و آنچه دیده و مشاهده كرده بودند با جوانی كه قصد ازدواج داشت در میان می گذاشتند در صورت موافقت وی، پدر داماد همراه با چند تن از بزرگان و ریش سفیدان فامیل به خانه دختر رفته و به اصطلاح شیرینی می خوردند.

فردای آن روز مادر، خاله، عمه و دیگر اقوام نزدیك داماد برای «بله برون» به خانه عروس رفته و راجع به مهریه و روز عقد و مسائلی از این قبیل صحبت می كردند. پس از چند روز از طرف خانواده داماد هدایایی كه در چندین و چند مجمعه قرار داده شده بود به منزل عروس فرستاده می شد كه از جمله هدایا می توان به شیرینی و میوه های فصل اشاره داشت.

پس از خواستگاری و پسند طرفین و انجام مراسم «بله برون» پدر داماد به همراه چند تن از بزرگان فامیل به خانه دختر رفته و به اصطلاح شیرینی می خوردند فردای آن روز مادر و خاله و عمو و دیگر کسان نزدیک داماد برای بله برون به خانه عروس رفته و راجع به مهریه و شیربها و روز عروسی و مسائلی دیگر نظیر آن صحبت می کردند. قرار خرید وسایل عروس، گذاشته می شد. وسایلی كه معمولاً در این زمان خریده می شد عبارت بود از: پارچه و یا لباس دوخته شده، آیینه و شمعدان، وسایل آرایش عروس، لباس هایی برای عروس، كفش و جوراب، لوازم مربوط به سفره عقد و دیگر وسایل این چنین. برای این خرید یك یا دو نفر از خانواده عروس و داماد انتخاب می شدند.

وقتی که عروس می خواست پایش را در آستانه در خانه داماد بگذارد فندق یا گردویی را زیر پایش قرار می دادند تا به این ترتیب هر گونه طلسمی که برای عروس شده از بین برود در هنگام ورود، عروس زیر لب می گفت یا عزیزالله، به این نیت که عزیز شوهرش بشود و در این موقع داماد باید به بالای سر در خانه برود تا عروس از زیر پای او عبور کند تا بدین طریق در زندگی بر سر عروس مسلط باشد

معمولاً مادر و خواهر عروس و داماد از جمله كسانی بودند كه حق حضور در مراسم خرید را داشتند لازم به توضیح است این خرید بدون حضور عروس و داماد انجام شده و در عوض نمایندگان آنان به سلیقه خود وسایل مورد نیازشان را خریداری می كردند (كه البته این قضیه جنبه همگانی نداشته و گاهی خود عروس و داماد شركت می كردند) ضمن اینكه تمامی خرج خریدها به عهده داماد بود.

پس از چند روز از خانه داماد هدایایی به وسیله چندین مجمع به منزل عروس فرستاده می شد که وسایل درون مجمع ها معمولاٌ عبارت بودند از : یک عدد انگشتر با حلقه طلا، یک کاسه نبات، دو کله قند، تعدادی لباس برای پدر و مادر و خود عروس که بسته به فصول سال از جنس های مختلف انتخاب می شده است. البسه ای که برای عروس فرستاده می شد معمولاٌ عبارت بود از: یک چادر، یک پیراهن، یک تنبان با دامن، یک جفت کفش، دو جفت جوراب، یک یا دو عدد چادر، یک یا دو عدد پستان بند و زیرجامه همچنین مقداری از میوه های فصل و شیرینی نیز جزو اصلی این هدایا به شمار می آمده است

جهازبران

چند روز قبل از عروسی و گاهی روز قبل از آن، مراسم جهاز بران صورت می گرفت. برای جهاز بران چند نفر طبق کش به همراه چند قاطر اجیر می شدند تا وسایل جهیزیه عروس را به خانه داماد حمل کنند. علاوه بر طبق کش ها، عده ای نقاره زن نیز استخدام می شدند تا در طول راه به هنرنمایی بپردازند. قبل از رسیدن گروه مزبور چند تن جلوتر به خانه داماد می رفتند و قسمتهایی از خانه داماد را که برای عروس در نظر گرفته شده بود، نظافت کرده و به اصطلاح آب و جارو می کردند. هنگامی که جهیزیه در خانه داماد جای می گرفت. فردی از طرف خانواده عروس صورت اسبابی که آورده بودند را نشان داماد می داد و از وی بابت آنها رسیدی دریافت می کرد که به آن سیاهه می گفتند. علاوه بر آن دادن انعام به طبق کش ها و نقاره چی ها جزو وظایف داماد به حساب می آمد. طبق کش ها علاوه بر انعام مزبور اجازه داشتند که نقل ها و پارچه های کف طبق ها را که برای تزئین تدارک دیده شده بود را برای خود برداند. وسایل جهیزیه طبق توافقی که قبلاٌ بین خانواده های عروس و داماد صورت گرفته بود تهیه می شد. به عنوان مثال گاهی عبارت بود از : دیگ، قابلمه، ملاقه، آبکش، مجمع های مسی، آفتابه لگن و اسباب دیگری همچون رختخواب، متکا، پشتی، پرده، سماور، بلور و علاوه بر همه اینها، آینه و قرآن جزو اصلی مهمترین وسایل جهیزیه به شمار می رفته است.

بزک عروس

بزک عروس

پس از پایان استحمام عروس را با ساز و دهل به خانه می آوردند و در این هنگام مشاطه ای که از قبل فراخوانده شده بود شروع به آرایش عروس می کرد.

آرایش های گذشتگان در فرهنگ های فارسی تحت عنوان ( هر هفت ) معرفی شده است و هر هفت یعنی لوازم آرایش زنانه که در قدیم عبارت بود از هفت چیز : سرخاب، سفیدآب، حنا، وسمه، سرمه، زرک، غالیه و خال، بنابراین هر هفت کردن به معنی آرایش کردن است و مترادف آن نیز همان اصطلاح هفت قلم آرایش کردن می باشد

عقد کنان

مراسم عقدکنان را معمولاٌ در خانه عروس انجام می دادند و برای انجام این امر اتاقی را در نظر می گرفتند که مراسم عقدکنان در آن اجرا می شد. قبل از شروع مراسم چند تن از زنان خوش سلیقه و خوشبخت فامیل، برای تزئین سفره عقد در اتاق مزبور حاضر می شدند و با ظرافت خاصی اسباب سفره را در سرجای خود می چیدند.

اسباب سفره عقد عموماٌ عبارت بود از : نقل و شیرینی، چند کله قند، چند لاله یا جار، گلابدان، خنچه، اسپند، کاسه ای آب که رویش یک برگ سبز باشد و.... به هنگام عقد عروس را مقابل آیینه و رو به قبله می نشاندند و به هنگامی که عاقد در حال خواندن خطبه عقد بود لازم می دانستند که عروس خانم حتماٌ در آیینه نگاه کند تا بدین ترتیب بختش همچون آیینه صاف و روشن باشد و همچنین در موقع خواندن خطبه دو زن سپیدبخت دو سر پارچه ای سفید را گرفته و در بالای سر عروس نگاه می داشتند و زن سپیدبخت دیگری به نیت شیرین شدن زندگی عروس بر سر او قند می سایید و در این هنگام فرد دیگری با یک سوزن و نخ هفت رنگ جلو آمده و تعدادی کوک بر پارچه مزبور می زد. به هنگام این کار زیر لب می خواندند : دوختم، دوختم، زبان مادر شوهر، خواهر شوهر، جاری و پدرشوهر را دوختم.

بردن عروس

پس از جاری شدن خطبه عقد و مراسم عقد کنان چند ساعتی را به زدن ساز و رقص و شادمانی سپری می کردند. آنگاه چند نفر از خانه داماد با اسب سفیدی برای بردن عروس می آمدند. عروس را سوار بر اسب کرده و در جلوی آنها عمله جات طرب و پشت سر آنها نیز جاروکشان و سپس اسب عروس حرکت می کرده است. وقتی قافله عروس به خانه داماد می رسید باید داماد به پیشواز عروس می رفت و نارنجی به طرف وی پرتاب می کرد. اگر عروس می توانست نارنج را در هوا بگیرد نشانه آن بود که عروس بر سر داماد مسلط خواهد شد. هنگامی که می خواستند عروس را به خانه داماد ببرند پسربچه نابالغی را آورده و یک بقچه حاوی نان و پنیر را به وی می دادند و بچه موظف بود که این بقچه را به کمر عروس ببندد و با این نان و پنیر عروس را روانه خانه داماد می کردند.

وقتی که عروس می خواست پایش را در آستانه در خانه داماد بگذارد فندق یا گردویی را زیر پایش قرار می دادند تا به این ترتیب هر گونه طلسمی که برای عروس شده از بین برود در هنگام ورود، عروس زیر لب می گفت یا عزیزالله، به این نیت که عزیز شوهرش بشود و در این موقع داماد باید با بالای سر در خانه برود تا عروس از زیر پای او عبور کند تا بدین طریق در زندگی بر سر عروس مسلط باشد در موقع ورود داما به اتاق عروس نیز، کفش های عروس را در بالای در قرار می دادند تا بدین ترتیب عروس بر سر داماد مسلط باشد. بعد از اینکه عروس به خانه داماد وارد شد زن های فامیل می آمدند و شروع به شادمانی می کردند. آنان بر سر عروس و داماد مانند سرعقد نقل و پول می ریختند و می گفتند که هر گاه از این نقل دختر دم بختی بخورد به زودی بختش باز می شود.

مسأله دیگر اینکه داماد نیز می تواند در این مجلس زنانه حضور داشته باشد و بر این عقیده بودند که در این شب داماد به تمامی زنان محرم می باشد.

چهل روز بعد از عروسی در خانه مادر عروس مراسم پاگشا کنان برپا می شد و در آن عروس و داماد و فامیل های نزدیک دو طرف شرکت داشتند

پاتختی و مادر زن سلام

بلافاصله بعد از شب عروسی و در اولین صبح پاتختی برگزار می شد. در این مراسم عموماٌ نزدیکان عروس و داماد شرکت داشتند و عده ای مطرب هم دعوت می شدند تا مجلس را گرم کنند. در صبح بعد از عروسی، داماد موظف بود که با مادر زن خود ملاقاتی داشته باشد و از او به خاطر دختر پاکی که به او داده تشکر کند و هدیه ای پیشکشش کند.

پاگشا

چهل روز بعد از عروسی در خانه مادر عروس مراسم پاگشا کنان برپا می شد و در آن عروس و داماد و فامیل های نزدیک دو طرف شرکت داشتند.

فرآوری: فاطمه ایمانی

بخش کلوب ازدواج تبیان


برگرفته از جام جم، خانواده سبز

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.