تبیان، دستیار زندگی
وقت دعا فکر می‌کنم، خدا همه چیز را آفریده و به خودمان واگذار کرده است و دعا یا توکل تلقیناتی است برای فریب خودمان؟ آیا این گمان خطا خودش یک تلقین کاذب نیست؟ به کدام یا به چه استدلال عقلانی و منطقی‌ای مبتنی و متکی است؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیا دعا و توکل یک تلقین است؟


وقت دعا فکر می‌کنم، خدا همه چیز را آفریده و به خودمان واگذار کرده است و دعا یا توکل تلقیناتی است برای فریب خودمان؟ آیا این گمان خطا خودش یک تلقین کاذب نیست؟ به کدام یا به چه استدلال عقلانی و منطقی‌ای مبتنی و متکی است؟


توکل

دقت شود، اگر کسی اعتقادی به خدا نداشته باشد، نباید اصلاً در خصوص توکل، توسل، دعا و ... که به خدا و فعل خدا و چگونگی ارتباط انسان با خدا بر می‌گردد، تفحص و بحث کند، چرا که اصل را قبول ندارد تا فرع متعلق به آن را قبول داشته باشد یا مورد تفکر و بحث قرار دهد و باید تحقیق و تفکر خود را از نقطه‌ی دیگری آغاز نماید. اما اگر کسی خدا را قبول داشته باشد، با شناختی که از خالق علیم، حکیم و قادر دارد، می‌فهمد که آفریدن جهان و رها کردن آن، کاری عبث و غیر حکیمانه است و چنین کارهایی از خدا صادر نمی‌گردد و او منزه (سبحان) از این نقص‌ها می‌باشد. لذا هم خلق کرده و هم «ربوبیّت» می‌نماید. چنان چه فرمود:

«أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ * فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِیمِ» (المۆمنون، 115 و 116)

ترجمه: آیا پنداشتید كه شما را بیهوده آفریده‏ایم و اینكه شما به سوى ما بازگردانیده نمى‏شوید * پس والاست‏خدا فرمانرواى برحق خدایى جز او نیست [اوست] پروردگار عرش گران‌مایه.

الف – تفکر و اندیشه کاذب رها کردن خلقت پس از خلق، از اسرائیلیاتی است که به یهودیت نفوذ داده شد تا ضمن حفظ اعتقاد به خدا و رسول خدا، دین را از زندگی خارج کنند و بگویند همه کارها به دست خودمان است. این گمان انحرافی در مکاتب نوین امروز نیز دیده می‌شود. (امثال رورتی یا مقامات اسرائیلی) می‌گویند: اگر خدایی هم باشد، کاره‌ای نیست، او فقط خلق کرده و امور به دست خودمان سپرده شده است، پس این ما هستیم که تصمیم می‌گیریم و قانون می‌گذاریم:

«وَ قَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَ لُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنفِقُ كَیْفَ یَشَاءُ وَلَیَزِیدَنَّ كَثِیرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَیْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْیَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الأَرْضِ فَسَادًا وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ» (المائده، 64)

ترجمه: و یهود گفتند دست‏خدا بسته است، دست‌هاى خودشان بسته باد و به [سزاى ] آن چه گفتند از رحمت‏خدا دور شوند بلكه هر دو دست او گشاده است هر گونه بخواهد مى‏بخشد و قطعاً آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو فرود آمده بر طغیان و كفر بسیارى از ایشان خواهد افزود و تا روز قیامت میان‌شان دشمنى و كینه افكندیم هر بار كه آتشى براى پیكار برافروختند خدا آن را خاموش ساخت و در زمین براى فساد مى‏كوشند و خدا مفسدان را دوست نمى‏دارد.

انسان ذاتاً فقیر، نیازمند، ناقص و عاشق کمال است. پس چه بخواهد و چه نخواهد، دائم در حال «دعا - خواستن» است. چه آن را به زبان بیاورد و چه نیاورد و چه از خدا بخواهد و چه از غیر خدا بخواهد و چه گمان کند همه امور به دست خودش است

ب – همان خدایی که خلق نموده و فرموده که بیهوده، عبث و بازیچه نیافریدم، مکرر تصریح نموده که من «ربّ العالمین» و «ربّ السّماوات و الارض» و «ربّکم» هستم و ربّ یعنی صاحب اختیار و تربیت کننده امور. پس کنار نکشیده است.

ب/1 – همان خدایی که عالم هستی را خلق و ربوبیّت می‌نماید و در برخی از امور به انسان اختیار داده است و بر این عالم نظمی پایدار و یک پارچه استوار نموده است و قوانینی چون جاذبه و دافعه، علت و معلول، تأثیر و تأثر، محرک و حرکت و ...، را مستولی نموده است، از یک سو فرموده که به انسان چیزی به جز نتیجه‌ی تلاش‌اش نمی‌رسد:

«وَ أَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَی * وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى * ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاء الْأَوْفَى * وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنتَهَى» (النّجم، 39 تا 42)

ترجمه: و این كه براى انسان جز حاصل تلاش او نیست * و [نتیجه] كوشش او به زودى دیده خواهد شد * سپس هر چه تمام‌تر وى را پاداش دهند * و این كه پایان [كار] به سوى پروردگار توست.

و هم چنین فرموده: «إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ – الرّعد، 11» یعنی: «در حقیقت‏خدا حال قومى را تغییر نمى‏دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند»

ب/2 – و از سوی دیگر فرموده یکی از قوانین جاری، یکی از قوانین علت و معلول و تأثیر و تأثر، دعا است. لذا امر به دعا نموده و با تأکید بر ربوبیت خود فرموده: بخوانید مرا تا استجابت کنم شما را و دعا نکردن را کبر خوانده است:

«وَ قَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ» (غافر، 60)

ترجمه: و پروردگارتان فرمود مرا بخوانید تا شما را اجابت كنم در حقیقت كسانى كه از پرستش من كبر مى‏ورزند به زودى خوار در دوزخ در مى‏آیند.

تفکر و اندیشه کاذب رها کردن خلقت پس از خلق، از اسرائیلیاتی است که به یهودیت نفوذ داده شد تا ضمن حفظ اعتقاد به خدا و رسول خدا، دین را از زندگی خارج کنند و بگویند همه کارها به دست خودمان است. این گمان انحرافی در مکاتب نوین امروز نیز دیده می‌شود. (امثال رورتی یا مقامات اسرائیلی) می‌گویند: اگر خدایی هم باشد، کاره‌ای نیست، او فقط خلق کرده و امور به دست خودمان سپرده شده است، پس این ما هستیم که تصمیم می‌گیریم و قانون می‌گذاریم

و هم چنین تأکید نمود که اگر این دعاها نباشد، پروردگار (ربّ) هیچ اعتنایی به شما نمی‌کند و اگر او اعتنایش را بردارد، آن وقت عذاب لازم و ضروری می‌شود:

«قُلْ مَا یَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاۆُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَكُونُ لِزَامً» (الفرقان، 77)

ترجمه: بگو اگر دعاى شما نباشد پروردگارم هیچ اعتنایى به شما نمى‏كند در حقیقت‏شما به تكذیب پرداخته‏اید و به زودى [عذاب بر شما] لازم خواهد شد.

پ – دقت کنید که انسان ذاتاً فقیر، نیازمند، ناقص و عاشق کمال است. پس چه بخواهد و چه نخواهد، دائم در حال «دعا - خواستن» است. چه آن را به زبان بیاورد و چه نیاورد و چه از خدا بخواهد و چه از غیر خدا بخواهد و چه گمان کند همه امور به دست خودش است.

پس، کسی گمان نکند که اگر در ذهنش خدا را تعطیل کرد، ربوییّتش را نفی‌کرد، گمان کرد که همه چیز به خودش واگذار شده است و ...، دیگر دعا ندارد، بلکه همان دعا را به زبان، به قلب یا به عمل نزد دیگران می‌برد، چرا خودش ذاتاً فقیر است و اگر داشت که دیگر دعایی نداشت.

بخش قرآن تبیان


منبع : سایت ایکس شبهه