تبیان، دستیار زندگی
پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود: علم و حكمت به ده جزء تقسیم شده نه جزء آن به على اعطاء گردیده و یك جزء به بقیه مردم و على در آن یك جزء هم اعلم مردم است .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دروازه شهر علم نبی

حضرت محمد


رسول اكرم صلى الله علیه و آله كه سر حلقه سلسله عالم امكان و به ساحت قرب حق از همه نزدیكتر است مسلما علم بیشترى از جانب خداوند به او افاضه شده و برابر نص صریح قرآن كریم آن حضرت به رمز وجود و اسرار كائنات بیش از هر كسى آگاه بوده است و علم وصی بر حق آن حضرت، امام على علیه السلام هم مقتبس از علوم و حكم آن جناب است زیرا امام على علیه السلام دروازه شهر علم پیغمبر صلى الله علیه و آله بود،


برابر نقل مورخین و اهل سیر از عامه و خاصه نبى اكرم صلى الله علیه و آله فرموده است: انا مدینة العلم و على بابها فمن اراد العلم فلیأت الباب. (مناقب ابن مغازلى ص 80ـكفایة الطالب باب 58 ص 221ـفصول المهمه ابن صباغ ص 18)

همچنین نقل كرده‏اند كه فرمود:

انا دار الحكمة و على بابها. (ذخائر العقبى ص 77ـكشف الغمه ص 33)

خود حضرت امیر علیه السلام فرمودند:

رسول خدا مرا هزار باب از علم یاد داد كه هر بابى هزار باب دیگر باز می كند. (خصال صدوق جلد 2 ص 176)

و نیز فرمودند: درباره اسرار غیب‏ ها از من بپرسید كه من وارث علوم انبیاء و مرسلین هستم. (ینابیع المودة باب 14 ص 69)

و باز نوشته ‏اند كه پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود: علم و حكمت به ده جزء تقسیم شده نه جزء آن به على اعطاء گردیده و یك جزء به بقیه مردم و على در آن یك جزء هم اعلم مردم است. (ینابیع المودة باب 14 ص 70ـكشف الغمه ص 33)

و نیز پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمودند: على بن ابیطالب دانشمندترین امت من است و در مورد آنچه پس از من اختلاف كنند داناترین آنها در داورى كردن است. (ارشاد مفید جلد 1 باب 2 فصل 1 حدیث 1)

امام على علیه السلام صریحا فرمودند: سلونى قبل ان تفقدونى. بپرسید از من پیش از آنكه از میان شما بروم!

امام على علیه السلام در گفتار خود پایبند قواعد فصاحت و بلاغت نبود بلكه سخن او خود بخود شیرین و گیرا است و قواعد فصاحت را باید از سخنان وى استخراج نمود نه اینكه سخن او را با قواعد فصاحت سنجید

و از این جمله كوتاه میزان علم آن حضرت روشن می شود زیرا موضوع علم را قید نكرده و دائره سۆالات را محدود ننموده است بلكه مردم را در سۆال از هر نوع مشكلات علمى آزاد گذشته است و این سخن دلیل احاطه آنحضرت به رموز آفرینش و اسرار خلقت است و چنین ادعائى به غیر از وى از كسى دیده و شنیده نشده است.

امام على علیه السلام با آن همه علم و دانش در میان اشخاص جاهل و نادان افتاده بود و مردم جز تنى چند از خواص اصحابش از علم او بهره‏مند نمی شدند. همیشه آرزومند بود كه صاحب كمالى پیدا كند تا از مشكلات علوم و اسرار آفرینش با او بازگو كند و اشاره به سینه خود كرده و میفرمود: در سینه من دریاى خروشان علم در موج است ولى افسوس كه كسى استعداد فهم آنرا ندارد.

امام علی

فصاحت و بلاغت امیر سخن

نطق آدمى از نظر علم منطق فصل ممیز انسان از حیوانات دیگر است كه خداوند به حكمت بالغه خویش آنرا وسیله امتیاز او قرار داده است چنانكه می فرماید: خلق الانسان علمه البیان . (سوره الرحمن آیه .3)

فصاحت كلام امام على علیه السلام همه فصحاى عرب را به تحیر و تعجب وا می داشت و بالاتفاق در برابر كلام او درمانده شده و او را امیر سخن می نامیدند.

ابن ابى الحدید می گوید: او پیشواى فصحاء و استاد بلغاء است و در شأن كلامش گفته‏اند از سخن خدا فروتر و از سخن مردمان فراتر است و تمام فصحاء فن خطابه و سخنورى را از سخنان و خطب او آموخته‏اند و اضافه میكند كه براى اثبات درجه ‏اعلاى فصاحت و بلاغت او همین نهج البلاغه كه من به شرحش اقدام مینمایم كافى است كه هیچ یك از فصحاى صحابه یك عشر آن حتى نصف عشر آنرا نمى‏توانند تدوین كنند . (شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید جلد 1 ص .12)

پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود: علم و حكمت به ده جزء تقسیم شده نه جزء آن به على اعطاء گردیده و یك جزء به بقیه مردم و على در آن یك جزء هم اعلم مردم است

امام على علیه السلام در گفتار خود پایبند قواعد فصاحت و بلاغت نبود بلكه سخن او خود بخود شیرین و گیرا است و قواعد فصاحت را باید از سخنان وى استخراج نمود نه اینكه سخن او را با قواعد فصاحت سنجید.

كلام امام على علیه السلام طورى است كه ارتباط منطقى بین جمله‏هاى آن برقرار است، هر مطلبى كه بخاطر آنحضرت خطور می كرد فورا به بهترین وجهى در قالب كلمات ‏شیوا بر زبانش جارى می شد و روى كاغذ نقش مى‏بست بدون اینكه در گفتن و بوجود آوردن آن به خود زحمتى بدهد.

امام على علیه السلام در تعبیه كلام و فن سخنورى كار را به اعجاز رسانید و همه را متعجب نمود، بنا به نقل ابن شهر آشوب عده‏اى از اصحاب پیغمبر صلى الله علیه و آله در مسجد نشسته و مشغول گفتگو در مورد مسائل علمى و ادبى بودند، در این ضمن گفته شد كه حرف الف در اغلب كلمات داخل شده و كمتر كلامى گفته میشود كه در آن حرف الف نباشد. امام على علیه السلام كه در آنجا حاضر بود چون سخن آنها را شنید بپا خاست و فى البداهه خطبه غرائى خواند كه در حدود هفتصد كلمه بود بدون اینكه در كلمات آن حرف الفى وجود داشته باشد، همچنین خطبه دیگرى دارد كه در كلمات آن حرف نقطه دارى وجود ندارد و چنین شروع میشود ـالحمد لله الملك المحمود المالك الودود و مصور كل مولود.... كه براى پرهیز از اطاله كلام از نوشتن خطبه‏هاى مزبور خود دارى کردیم.

فرآوری: آمنه اسفندیاری        

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منابع:

علی علیه السلام کیست؟ ـ فضل الله کمپانی

ارشاد مفید جلد 1

شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید جلد 1

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.