تبیان، دستیار زندگی
در مطالب گذشته پیرامون راه‌کارهای قرآنی رفتارسازی در کودکان،‌عفت عمومی در خانواده،‌اصل وفای به عهد و اهمیت آن، سخن گفتیم. در شماره حاضر و شماره آتی این نوشتار، الگوی رفتار صحیح قرآنی در اختلافات زن و شوهر تبیین می‌شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قرآن کریم و سبک زندگی 10

سبک زندگی

اشاره:

در شماره حاضر و شماره آتی این نوشتار، الگوی رفتار صحیح قرآنی در اختلافات زن و شوهر تبیین می‌شود.


راه حل اختلافات خانوادگی

اختلاف زن و شوهر و طفره رفتن هر یک از آن ها در انجام وظایف و ایفای حقوق زوجیت، همواره وجود داشته است. قرآن کریم که بر استحکام خانواده و انس و الفت و مهر و محبت میان همسران تاکید و به پرهیز از جدایی توصیه می کند، چه راهکاری برای حل این اختلاف ها مطرح می کند؟ و ریشه این اختلاف ها را در چه می داند؟

تعبیر قرآنی اختلاف همسران

قرآن کریم از اختلاف و تفاهم نداشتن زن و شوهر با تعبیر «نشوز» یاد می کند و در دو آیه جداگانه از نشوز زن و مرد و راه حل اختلاف آن ها سخن می گوید. چه بسا تفاوت حقوق و وظایف زن و شوهر موجب شده تا نشوز هر یک از زن و شوهر به صوت مجزا و جداگانه در دو آیه مطرح و راه حل  های متفاوتی نیز ارائه شود. خودداری از ایفای حقوق زوجیت گاه از ناحیه مرد و گاه از ناحیه زن است. خداوند در آیه 128 سوره نساء از «نشوز» مرد و راه حل پایان دادن به آن سخن می گوید و خطاب به مومنان می فرماید: «وَ اِن اِمرَاَةٌ خافَت مِن بَعلِها نُشُوزاً اَو اِعراضاً فَلا جُناحَ عَلَیهِما اَن یُصلِحا بَینَهُما صٌلحاً وَ الصُّلحَ خَیرٌ وَ اُحضِرَت الَانفُسُ الشُّحّ وَ اِن تُحسِنُوا و تَتَّقُوا فَاِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعمَلوُنَ خَبیراً؛ و اگر زنی از طغیان و سرکشی با اعراض شوهرش، بیم داشته باشد مانعی ندارد با هم صلح کنند (و زن یا مرد از پاره ای از حقوق خود به خاطر صلح بگذرند) و صلح بهتر است، اگر چه مردم (طبق غریزه حب ذات در این گونه موارد) بخل می ورزند، و اگر نیکی کنید و پرهیزگاری پیشه کنید (و به خاطر صلح گذشت کنید) خداوند به آن چه انجام می دهید آگاه است (و پاداش شایسته به شما خواهد داد).»

قرآن کریم می فرماید: آن زمان که نشانه های نشوز مرد آشکار شد و زن بیم نشوز و بی مهری شوهر را دریافت، گام در وادی صلح و سازش گذارد و با چشم پوشی از تمام یا پاره ای از حقوق خود انس و الفت و موافقت مرد را جلب کند و نگذارد کار به جدایی بکشد.

مصداق‌های بی‌مهری شوهران

چنان که روشن است آیه شریفه برای زنان مومن نحوه برخورد با شوهر ناشز را بیان می کند و راهکاری برای دوام زندگی خانوادگی ارائه می دهد. اما پیش از توضیح راه حل قرآن کریم، لازم است معنا و مصداق های نشوز مرد مشخص شود. «نشوز» از ماده «نشز» به معنای زمین مرتفع است و هنگامی که در مورد زن و مرد به کار می رود، به معنای سرکشی و طغیان است. (نمونه) به بیان واضح تر، خودداری هر یک از زن و شوهر از ایفای حقوق زوجیت را نشوز می گویند بنابراین اگر شوهری همسرش را اذیت کند و رفتار نیکو با او نداشته باشد، یا به او نفقه ندهد، و یا اگر بیش از یک زن داشته باشد، سهم او را از لحاظ هم خوابی رعایت نکند و در کل به زن بی مهری کند، چنین مردی «ناشز» شده است (البته در فقه و حقوق موارد آن به طور دقیق بیان شده است و باید به آن مباحث مراجعه کرد). در این آیه شریفه علاوه بر کلمه «نشوز» واژه «اعراض» نیز برای بی مهری مرد نسبت به زن به کار رفته است. به نوشته تفسیر کاشف، مقصود از «اعراض» مرد از زن آن است که شوهر از هم خوابی با زن و رفتن به بستر او خودداری کند به نحوی که این رفتار او نشان دهنده بی مهری اش نسبت به همسر باشد.

توصیه قرآن کریم به زنان هنگام بی مهری شوهران

اکنون سوال اساسی این است که اگر زنان با بی مهری و نشوز همسران مواجه شدند، باید چه کار کنند؟ آیا آنان نیز سر ناسازگاری بگذارند و راه جدایی در پیش گیرند یا این که دست روی دست بگذارند و به آن بی اعتنا باشند؟ توصیه قرآن کریم در چنین شرایطی آن است که زن و مرد راه مصالحه را در پیش گیرند و کاری نکنند که اوضاع وخیم تر و روند جدایی آغاز شود. قرآن کریم می فرماید: آن زمان که نشانه های نشوز مرد آشکار شد و زن بیم نشوز و بی مهری شوهر را دریافت، گام در وادی صلح و سازش گذارد و با چشم پوشی از تمام یا پاره ای از حقوق خود انس و الفت و موافقت مرد را جلب کند و نگذارد کار به جدایی بکشد. هرچند آیه شریفه از صلح سخن  می گوید اما مفسران این مصالحه را به چشم پوشی از حقوق تفسیر کرده  اند. علامه طباطبایی در این باره می نویسد: سیاق آیه شریفه دلالت دارد که مراد از صلح و مصالحه کردن، این است که زن از پاره ای یا از همه حقوق زناشویی خود چشم بپوشد. بنابراین «گذشت» کلیدی است که می تواند اختلافات همسران را برطرف کند.

نقد تنازع بقا

قرآن کریم در ادامه دوباره، بر اصل صلح و سازش به عنوان یک اصل کلی و همگانی تاکید می کند و می فرماید: «والصلح خیر؛ و صلح بهتر است»، این فراز بیانگر آن است که برخلاف نظر برخی از اندیشمندان ماتریالیست که اصل نخستین در زندگی بشر را اصل تنازع بقا می دانند و معتقدند تکامل از این راه صورت می گیرد، از دیدگاه قرآن کریم، تکامل انسان نه در سایه نزاع که در پرتو تعاون تحقق می یابد و اصل اولی در جوامع انسانی صلح و دوستی است.

سرچشمه اختلاف و کشمکش

خداوند در فراز دیگری از آیه شریفه به منشاء اختلاف ها و نزاع ها اشاره می کند و ریشه آن را غریزه «بخل» می داند و می فرماید: «واحضرت الانفس الشُحّ؛ و بخل در همه نفس ها حاضر شده است.» شُحّ در لغت به معنای بخل و حرص زیاد است با این تفاوت که بخل تنها در مال به کار می رود اما از تعبیر «شحّ» هم در مال و هم در غیرمال استفاده می شود. به نوشته علامه طباطبایی «بخل» از جمله غرایز نفسانی است که خداوند در انسان قرار داده است تا به وسیله آن منافع خود را حفظ و از ضایع شدن آن جلوگیری کند. در موضوع بحث بخل زن و مرد به این معناست که یک زن نسبت به حقوقی که در زوجیت دارد، بخل ورزد و از تلف شدن و غصب آن جلوگیری کند و مرد نیز در صورتی که به زندگی با همسرش بی علاقه باشد، از اظهار مهر و محبت به او بخل ورزد. حال قرآن کریم می فرماید در حالتی که هر یک از آن دو در امر ایفای وظایف زوجیت بخل می ورزند، اقدام به صلح کنند، به این نحو که یکی از آنان از پاره ای از حقوق خود چشم پوشی کند.

ادامه دارد...


نویسنده: محمدعلی‌ندائی

شبکه تخصصی قران تبیان