حشره ای با مأوریت عذاب الهی
یکى از حشرات شگفت انگیز ملخ است حیوانى که در حال عادى به صورت بى ضرر و غیر مزاحم در گوشه و کنار مزارع، باغها، درّه ها و کوه ها زندگى مى کند ولى هنگامى که فرمان مرموزى به او داده شود به سرعت تکثیر مثل مى کند و به صورت دسته جات عظیم مانند قطعات ابر در آسمان به پرواز در مى آید و بر هر زراعت و باغى فرود آید آن را نابود مى کند .
حشرات را مى توان بر سه گونه تقسیم کرد: گروهى از آنان خدمتگزار انسانها هستند مانند زنبوران عسل که شهد گلها را براى ما جمع آورى مى کنند و عموم زنبورها که گردهاى گلها را جابه جا کرده و آنها را بارور مى کنند و میوه هاى درختان را پربرکت مى سازند.
بخش دیگرى حشرات بى آزارند که (در ظاهر) نه خدمتى دارند و نه زحمت و دردسرى، و گروه سومى هستند که جزء آفات و بلاها محسوب مى شوند مانند ملخ.
امام علی علیه السلام درباره حشره اى سخن مى گوید که از مأموران عذاب الهى است و مى تواند لشکرى فراهم کند و به باغها و زراعتها چنان حمله ور شود که هیچ قدرت و لشکرى نتواند با آن مقابله کند و به این ترتیب خداوند قدرت نمایى خود را در تمام جهات آشکار مى سازد و خوف و رجا را در انسانها تقویت کرده، مى فرماید: «و اگر بخواهى درباره ملخ گفت و گو کن که خداوند براى او دو چشم سرخ رنگ و دو حدقه همچون دو قرص ماه آفریده و گوش پنهان و دهان مرتب و متناسب به او بخشیده است» (وَ إِنْ شِئْتَ قُلْتَ فِی الْجَرَادَةِ(1)، إِذْ خَلَقَ لَهَا عَیْنَیْنِ حَمْرَاوَیْنِ، وَ أَسْرَجَ لَهَا حَدَقَتَیْنِ قَمْرَاوَیْنِ(2)، وَ جَعَلَ لَهَا السَّمْعَ الْخَفِیَّ، وَ فَتَحَ لَهَا الْفَمَ السَّوِیَّ(3)).
در ادامه سخن مى افزاید: «خداوند براى او حس قوى و دو دندان که با آنها (ساقه و شاخه گیاهان و برگهاى درختان را) مى چیند و دو وسیله همچون دو داس که با آنها اشیاى مورد نظر را مى گیرد» (وَ جَعَلَ لَهَا الْحِسَّ الْقَوِیَّ، وَ نَابَیْنِ(4) بِهِمَا تَقْرِضُ، وَ مِنْجَلَیْنِ(5) بِهِمَا تَقْبِضُ).
راستى عجیب است هرگاه فرماندهان بزرگ تاریخ لشکر خود را براى مبارزه با این حشره کوچک بسیج کنند قادر بر دفع آن نیستند دسته هاى ملخها همچون قطعات بزرگ ابر در آسمان ظاهر مى شوند و ناگهان بر باغها و زراعتهاى وسیع فرود مى آیند و در مدّت کوتاهى ساقه هاى گیاهان و شاخه ها و برگها را مى خورند و بیابانى خشک یا درختانى عریان از هرگونه برگ و میوه از خود به یادگار مى گذارند
بعضى از دانشمندان مى گویند: ملخ موجود عجیبى است که در هر بخشى از اعضاى خود شبیه یکى از حیوانات است و به تعبیر دیگر با این که ظاهراً حیوان ضعیفى است ده شباهت به ده حیوان نیرومند دارد: صورتش همچون صورت اسب، چشمانش مانند چشمان فیل، گردنش همانند گردن گاو، شاخکهایش همچون شاخهاى گوزن، سینه اش همچون سینه شیر، شکمش همچون شکم عقرب، بالهایش همانند بالهاى عقاب، رانهایش همچون رانهاى شتر، پاهایش مانند پاهاى شترمرغ و دم او مانند دم مار است و امام(علیه السلام)در بیان بالا به هفت ویژگى شگفت آور او اشاره فرموده چشمها، حدقه ها، گوش پنهان، دهان مخصوص، احساس قوى، دندانهاى نیرومند و دو عضو شبیه دو داس در دو طرف دهان.
سپس امام(علیه السلام) به خطرات عظیم این حشره ظاهراً ضعیف پرداخته، مى افزاید: «کشاورزان براى زراعت خود از آنها مى ترسند ولى هرگز قادر بر دفع آنها نیستند، حتى اگر همه دست به دست هم دهند. ملخ آنچنان نیرومندانه پیش مى آید تا با جست و خیز خود در کشتزارها وارد شود و آنچه را میل دارد بخورد (و هر زمان مایل بود ـ و احتمالا پس از نابودى کشتزار ـ آنجا را ترک گوید) اینها همه در حالى است که تمام پیکر او به اندازه یک انگشت باریک نیست» (یَرْهَبُهَا الزُّرَّاعُ فِی زَرْعِهِمْ، وَ لاَ یَسْتَطِیعُونَ ذَبَّهَا، وَ لَوْ أَجْلَبُوا بِجَمْعِهِمْ، حَتَّى تَرِدَ الْحَرْثَ فِی نَزَوَاتِهَا(6)، وَ تَقْضِی مِنْهُ شَهَوَاتِهَا. وَ خَلْقُهَا کُلُّهُ لاَ یُکَوِّنُ إِصْبَعاً مُسْتَدِقَّةً(7)).
راستى عجیب است هرگاه فرماندهان بزرگ تاریخ لشکر خود را براى مبارزه با این حشره کوچک بسیج کنند قادر بر دفع آن نیستند دسته هاى ملخها همچون قطعات بزرگ ابر در آسمان ظاهر مى شوند و ناگهان بر باغها و زراعتهاى وسیع فرود مى آیند و در مدّت کوتاهى ساقه هاى گیاهان و شاخه ها و برگها را مى خورند و بیابانى خشک یا درختانى عریان از هرگونه برگ و میوه از خود به یادگار مى گذارند.
حتى امروز که با هواپیماى سمپاشى و وسایل دیگر به مبارزه با آنها بر مى خیزند تنها در بعضى از موارد ممکن است توفیقى نصیبشان شود، اگر حمله ملخها شدید باشد وسایل امروز نیز قادر به مبارزه با آنها نیست.
پی نوشت ها :
1. «الجرادة» یعنى ملخ. ریشه اصلى آن «جرد»، بر وزن «فرد» به معناى پوست کندن است که ظاهراً این کلمه از آن گرفته شده است.
2. «قمراوین» تثنیه «قمراء» ازماده «قمر» گرفته شده و قمراء جنبه وصفى دارد یعنى نورانى.
3. «سوىّ» به معناى موجود کاملى است که عیبى در آن نباشد.
4. «نابین» تثنیه «ناب» دندان جلو است.
5. «منجلین» تثنیه «منجل» به معناى داس است و در اینجا کنایه از پاها یا دست هاى ملخ است که قوسى شکل است و با آن برگ ها و ساقه ها را مى گیرد و با دندانش مى چیند.
6. «نزوات» جمع «نزوه» به معناى پرش است.
7. «مستدقة» از ریشه «دقّت» به معناى باریک بودن گرفته شده و «مستدقّه» به معناى باریک است.
بخش نهج البلاغه تبیان
منبع : کتاب پیام امیر المۆمنین علیه السلام ،آیت الله مکارم شیرازی