تبیان، دستیار زندگی
شما را به خدا آیا انتظار دارید پیشوایى جز من شما را به راه بیاورد و طریق حق را به شما نشان دهد؟ آگاه باشید آنچه از دنیا روى آورده بود، پشت کرده و آنچه پشت کرده بود، روى آورده است (سنّتهاى پیامبر(صلى الله علیه وآله)فراموش شده و سنن جاهلى در حکومت امویان با
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ما از کوفیان خوابتریم !!!


شما را به خدا آیا انتظار دارید پیشوایى جز من شما را به راه بیاورد و طریق حق را به شما نشان دهد؟ آگاه باشید آنچه از دنیا روى آورده بود، پشت کرده و آنچه پشت کرده بود، روى آورده است (سنّتهاى پیامبر(صلى الله علیه وآله)فراموش شده و سنن جاهلى در حکومت امویان بازگشته است) بندگان نیک خدا به سرعت تصمیم به کوچ گرفتند و متاع اندک دنیاى فانى را با سرمایه هاى فراوان آخرتِ ماندگار، مبادله نمودند.


کوفه

بسیاری از ما برای هر تغییر و تحول مثبت و سازنده ای منتظر وقوع یک معجزه در زندگی فردی یا جمعیمان هستیم،تصور می کنیم که باید یک شخصی از آسمان بیاید و به ما بگوید که چه بکنیم و چه نکنیم ،و روزها و ساعت هایمان را در انتظاری پوچ سپری می کنیم و غافل از اینکه آسمانی ها آمده اند همه اسرار را گفته اند و رفته اند و ما همه را در دست داریم اما همچنان در گمراهی به سر می بریم ،حکایت ما حکایت مردمی است که ولی خدا را با چشمان خود می دیدند و سخنا حیات بخشش را می شنیدند و همچنان در چرت زدن های جهل به سر می بردند ،حکایت ما هم چونان آنانی است که امام علی علیه السلام را به ستوه آوردند و بیدار نشدند آن روز حضرت ایشان را خطاب قرار داد و فرمود :

«اى مردم من مواعظ و اندرزهایى را که پیامبران به امتهایشان دادند، براى شما بازگو کردم و در میان شما منتشر ساختم. و نیز آنچه را اوصیاى پیامبران به امتهاى بعد رساندند، (و در آنجا که ضرورت داشت) شما را با تازیانه ام ادب کردم ولى شما به هیچ صراطى مستقیم نشدید. بانگ نواهى پروردگار را در میان شما سر دادم (که از اختلاف و تفرقه بپرهیزید) اما هرگز اجتماع نکردید و متحد نشدید. شما را به خدا آیا انتظار دارید پیشوایى جز من شما را به راه بیاورد و طریق حق را به شما نشان دهد؟ آگاه باشید آنچه از دنیا روى آورده بود، پشت کرده و آنچه پشت کرده بود، روى آورده است (سنّتهاى پیامبر(صلى الله علیه وآله)فراموش شده و سنن جاهلى در حکومت امویان بازگشته است) بندگان نیک خدا به سرعت تصمیم به کوچ گرفتند و متاع اندک دنیاى فانى را با سرمایه هاى فراوان آخرتِ ماندگار، مبادله نمودند. راستى، برادران ما که خونشان در صفین ریخته شد (و شربت شهادت نوشیدند) اگر امروز زنده نیستند که از این لقمه هاى گلوگیر بخورند و از این آبهاى ناگوار بنوشند، (و این حوادث دردناک را ببینند) چه ضررى کردند؟ به خدا سوگند! آنها به لقاى پروردگار نایل شدند و خدا پاداششان را به طور کامل عطا فرمود و آنها را در سراى امن و امان بعد از این زندگى پر از خوف جاى داد.

شهادت همیشه مایه افتخار است ولى در محیط هاى آلوده شهادت و رخت بر بستن از آلودگى ها و مفاسد و رهایى از دست گروه هاى فاسد و مفسد افتخار دیگرى است. پیامى که على(علیه السلام) در محراب عبادت در لحظات شهادت به ما داد درس بزرگى بود فرمود: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ به خداى کعبه نجات یافتم و رستگار شدم»

این تعبیرات نشان مى دهد که امام(علیه السلام) براى هدایت مردم کوفه که افرادى سست و پراکنده بودند از هر وسیله اى استفاده فرمود و کار فرهنگى گسترده اى را درباره آنها انجام داد تا آنجا که همه مواعظ انبیا و اندرزهاى اوصیا را براى آنها جمع، و در اختیارشان قرار داد ولى این باران حیات بخش رحمت الهى، در آن شوره زارها اثر نکرد سپس محبّت و نرمش را کنار گذاشت و با شدت با آنها برخورد کرد. شاید به راه بیایند و متحد شوند ولى این میخهاى آهنین در آن سنگهاى خارا فرو نرفت و معلوم شد کمترین نقص و عیبى در رهبرى و مدیریت و فرماندهى نیست، بلکه همه عیب در آن گروه نابخرد و بى حمیت بود.

این جمله ها نشان مى دهد اگر تمام انبیا و اوصیا براى هدایت آنها مى کوشیدند، هدایت نمى شدند.

«شما را به خدا آیا انتظار دارید پیشوایى جز من شما را به راه بیاورد و طریق حق را به شما نشان دهد؟» (لِلّهِ أَنْتُمْ! أَتَتَوَقَّعُونَ إِمَاماً غَیْرِی یَطَأُ بِکُمُ الطَّرِیقَ، وَ یُرْشِدُکُمُ السَّبِیلَ؟).

اشاره به اینکه هرگاه پیشوایى چون من نتواند شما را به راه آورد کس دیگرى این کار را نمى تواند انجام دهد.

عجب اینکه با آن همه یأس و ناامیدى از این جمعیّت، باز امام(علیه السلام) به نصایح تازه اى مى پردازد. شرایط زمان و محیط را براى آنها تشریح مى کند و ارزش شهادت در راه خدا را براى آنها بازگو مى کند و مى فرماید: «آگاه باشید آنچه از دنیا روى آورده بود، پشت کرده و آنچه پشت کرده بود، روى آورده است.

امام علی

این تعبیر لطیف اشاره به این است که آن نیکان و پاکانى که شرب شهادت نوشیدند و در راه خدا به این افتخار بزرگ نایل شدند نه تنها زیانى نکردند، بلکه تجارت پرسودى نمودند، متاع قلیل فانى را به متاع کثیر باقى فروختند.

کسانى هم که افتخار شهادت پیدا نکردند امّا در جهاد با نفس پیروز شدند و زرق و برق دنیاى فانى را به سعادت آخرت فروختند آنها نیز در سلسله این گروه از عبادالله الاخیار جاى دارند.

در ادامه این سخن، با تأکید مى فرماید: «راستى برادران ما که خونشان در صفین ریخته شد (و شربت شهادت نوشیدند) اگر امروز زنده نیستند که از این لقمه هاى گلوگیر بخورند و از این آبهاى ناگوار بنوشند چه ضررى کرده اند؟» اشاره به اینکه آنها رفتند و آسوده شدند و امروز ما ماندیم و این اوضاع نابسامان.

دشمنان حق در همه جا جولان مى کنند و دوستان حق ضعیف و ناتوان و بى اراده در برابر آنها ایستاده و تماشاگرند. صحنه اى که هر انسان با ایمان و غیورى را سخت آزار مى دهد. در واقع عبارات امام(علیه السلام) اشاره به جنایات معاویه و لشکر شام و سکوت و سُستى مردم کوفه و عراق است. در پایان این سخن، کلام امام(علیه السلام) اوج مى گیرد و مى فرماید: «به خدا سوگند! آنها به لقاى پروردگار نایل شدند و خدا پاداششان را به طور کامل عطا فرمود و آنها را در سراى امن و امان بعد از این زندگى پر از خوف جاى داد» (قَدْ ـ وَ اللهِ ـ لَقُوا اللهَ فَوَفَّاهُمْ أُجُورَهُمْ، وَ أَحَلَّهُمْ دَارَ الاَْمْنِ بَعْدَ خَوْفِهِمْ).

امام(علیه السلام) براى هدایت مردم کوفه که افرادى سست و پراکنده بودند از هر وسیله اى استفاده فرمود و کار فرهنگى گسترده اى را درباره آنها انجام داد تا آنجا که همه مواعظ انبیا و اندرزهاى اوصیا را براى آنها جمع، و در اختیارشان قرار داد ولى این باران حیات بخش رحمت الهى، در آن شوره زارها اثر نکرد سپس محبّت و نرمش را کنار گذاشت و با شدت با آنها برخورد کرد. شاید به راه بیایند و متحد شوند ولى این میخهاى آهنین در آن سنگهاى خارا فرو نرفت

آرى همان گونه که قرآن مى فرماید: گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شده اند مردگانند آنها زنده جاویدانند و در نزد پروردگارشان به انواع روزی ها متنعم اند، مرده آنها هستند که تن به ذلت مى سپرند و زیر پرچم ظالمان به زندگى مادى و تحقیرآمیز ادامه مى دهند.

شهادت همیشه مایه افتخار است ولى در محیط هاى آلوده شهادت و رخت بر بستن از آلودگى ها و مفاسد و رهایى از دست گروه هاى فاسد و مفسد افتخار دیگرى است. پیامى که على(علیه السلام) در محراب عبادت در لحظات شهادت به ما داد درس بزرگى بود فرمود: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ به خداى کعبه نجات یافتم و رستگار شدم».

و به گفته شاعر:

مرده دلانند به روى زمین *** بهر چه با مرده شوم همنشین

هم دمى مرده دهد مردگى *** صحبت افسرده دل افسردگى

زیر گِل آنان که پراکنده اند *** گرچه به تن مرده، به دل زنده اند!

زنده شدم از نظر پاکشان *** آب حیات است مرا خاکشان

و به گفته شاعر تونایى دیگر (سنائى):

بمیر اى حکیم از چنین زندگانى *** کز از این زندگانى چون بمیرى بمانى!

از این مرگ صورت نگر تا نترسى *** از این زندگى ترس کاینک درآنى

 بخش نهج البلاغه تبیان


منبع : کتاب پیام امیر المۆمنین علیه السلام ج 7،آیت الله مکارم شیرازی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.