آیا خدا به ما شر می رساند؟
آنجا كه مىفرماید: "حسنات" و "سیئات" از خدا است، اشاره مىكند به همان فاعلیت خداوند نسبت به همه چیز، و آنجا كه مىفرماید: سیئات از شما است، اشاره به فاعلیت ما و مسئله اراده و اختیار ما مىكند و در واقع مجموع دو آیه، مسئله "امر بین الامرین" را ثابت مىكند.
خیر و شر الهی است؟!
واژه "حسنه" به طور مفرد، اعم از نکره و معرفه بیست و هشت بار و لفظ "سیئه" به همین صورت بیست و دو بار، در قرآن وارد شده است و در همه موارد در یک معنی جامع به کار رفتهاند.
این دو واژه گاهی درمورد کارهای خوب و بد انسان به کار میرود، کارهایی که برای آنها پاداش و کیفری در سرای دیگر مقرر شده است. مانند آیه "مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزى إِلاَّ مِثْلَها وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ"؛ "هر کس یک کار نیک انجام دهد، برای او پاداشی ده برابر است و هر کس کار بد انجام دهد، فقط همانند آن کیفر داده میشود و به آنان ظلم نمیشود".
گاهی نیز در مورد رحمت و بلا به کار میرود مانند آیه " ... وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّیِّئاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون"؛ "آنان را با نیکیها و بدیها آزمودیم شاید از طغیان خود بازگردند".
با توجه به این دو نوع کاربرد که در این دو لفظ سراغ داریم، به بررسی آیات 78 و 79 سوره نساء که این دو واژه در آنها وارد شده است میپردازیم:
" ... وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَما لِهۆُلاءِ الْقَوْمِ لا یَكادُونَ یَفْقَهُونَ حَدیثاً(78)ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَ أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ كَفى بِاللَّهِ شَهیداً (79)"؛ ... و اگر [پیشامد] خوبى به آنان برسد، مىگویند: «این از جانب خداست» و چون صدمهاى به ایشان برسد، مىگویند: «این از طرف توست.» بگو: «همه از جانب خداست.» [آخر] این قوم را چه شده است كه نمىخواهند سخنى را [درست] دریابند؟(78)هر چه از خوبی ها به تو مىرسد از جانب خداست و آنچه از بدى به تو مىرسد از خود توست و تو را به پیامبرى، براى مردم فرستادیم، و گواه بودن خدا بس است.(79)
در این دو آیه درباره خوبیها و بدیها و به اصطلاح رحمت و بلا (به ظاهر) سه نظریه مطرح شده است:
1ـ نظریه منافقان: خوبیها و بدیها از ناحیه پیامبر (صلوات الله علیه)
2ـ نظریه قرآن در ذیل همین آیه: رحمت و بلا هر دو از خداست.
3ـ نظریه قرآن در آیه دوم خطاب به پیامبر (صلوات الله علیه): رحمت از خدا و بلا از ناحیه پیامبر (صلوات الله علیه)
منظور از سیئات، كیفرهاى اعمال و مجازات و عقوبات معاصى است، شكى نیست كه این كیفرها از ناحیه خداوند است، ولى چون نتیجه اعمال و افعال بندگان مىباشد از این جهت گاهى به بندگان نسبت داده مىشود و گاهى به خداوند، و هر دو صحیح است، مثلا صحیح است گفته شود قاضى دست دزد را قطع مىكند، و نیز صحیح است كه گفته شود این خود دزد است كه دست خود را قطع مىنماید!
شکی نیست که نظریه منافقان مردود بوده و خدا آن را با طرح نظریه دوم مردود میشمارد ولی سخن اینجاست که چگونه در دو آیه متصل به هم در تفسیر رحمت و بلا دو نظر به ظاهر مختلف وارد شده است. این امر با بررسی تفسیر آیات به دست خواهد آمد.
بررسی تفسیر
با مطالعه و دقت در مضمون دو آیه به چند نكته برخورد مىكنیم كه هر كدام مىتواند پاسخ جداگانهاى به این سۆال بوده باشد:
1- اگر سیئات و بدیها داراى دو جنبه مثبت و منفى هستند، و همین جنبه منفى آن است كه قیافه سیئه به آن مىدهد و به شكل"زیان نسبى" در مىآورد.
براى مثال انسانى كه به وسیله سلاح گرم یا سرد بىگناهى را به قتل مىرساند مسلما مرتكب سیئهاى شده است، اكنون عوامل وجود این كار بد را بررسى مىكنیم در میان این عوامل قدرت انسان، فكر انسان، قدرت یك اسلحه سرد یا گرم، نشانهگیرى صحیح، استفاده از فرصت مناسب، تاثیر و قدرت گلوله دیده مىشود كه تمام اینها جنبههاى مثبت قضیه است، زیرا همه آنها مىتوانند مفید و سودمند واقع شوند و اگر در مورد خود به كار گرفته شوند مشكلات بزرگى را حل مىكنند، تنها جنبه منفى قضیه آن است كه تمام این قدرتها و نیروها در غیر مورد خود به كار گرفته شده است مثلا به جاى اینكه به وسیله آنها دفع خطر حیوان درنده و یا یك قاتل جانى و خطرناك شده باشد در مورد انسان بىگناهى به كار رفته است، همین جنبه منفى اخیر است كه آن را به صورت "سیئة" در مىآورد، و الا نه قدرت نشانهگیرى انسان چیز بدى است و نه نیروى باروت و نفوذ گلوله، همه اینها منابع قدرتند و در مورد خود قابل استفاده فراوان.
بنابر این اگر ملاحظه مىكنیم در آیه اول تمام حسنات و سیئات به خداوند نسبت داده شده است به خاطر آن است كه تمام منابع قدرت حتى قدرتهایى كه از آن سوء استفاده مىشود، از ناحیه خدا است و سرچشمه قسمتهاى سازنده و مثبت او است، و اگر در آیه دوم "سیئات" به مردم نسبت داده شده است اشاره به همان "جنبههاى منفى" قضیه و سوء استفاده از مواهب و قدرتهاى خدادادى است، و این درست به آن مىماند كه پدرى سرمایهاى به فرزند خود براى ساختن خانه خوبى بدهد، ولى او آن را در راه مواد مخدر و فساد و تبهكارى و یا دائر كردن خانه و مركز فساد به كار اندازد، شكى نیست كه او از نظر اصل سرمایه مدیون پدر است ولى از نظر سوء استفاده، مستند به خود او است.
2- ممكن است آیه شریفه اشاره به مسئله "الامر بین الامرین" بوده باشد كه در بحث جبر و تفویض به آن اشاره شده است و خلاصه آن این است كه همه حوادث جهان حتى اعمال و افعال ما خواه حسنه باشد یا سیئه، خوب باشد یا بد از یك نظر مربوط به خدا است زیرا او است كه به ما قدرت داده و اختیار و آزادى اراده بخشیده است، بنا بر این آنچه ما اختیار مىكنیم و با آزادى اراده انتخاب مىنمائیم بر خلاف خواست خدا نیست، ولى در عین حال اعمال ما به ما نسبت دارد و از وجود ما سرچشمه مىگیرد زیرا عامل تعیینكننده عمل، اراده و اختیار ما است، و به همین دلیل ما در برابر اعمالمان مسئولیم، و استناد اعمال ما به خدا آن چنان كه اشاره شد از ما سلب مسئولیت نمىكند و موجب عقیده جبر نیست.
اگر سیئات و بدیها داراى دو جنبه مثبت و منفى هستند، و همین جنبه منفى آن است كه قیافه سیئه به آن مىدهد و به شكل"زیان نسبى" در مىآورد
بنابراین آنجا كه مىفرماید: "حسنات" و "سیئات" از خدا است، اشاره مىكند به همان فاعلیت خداوند نسبت به همه چیز، و آنجا كه مىفرماید: سیئات از شما است، اشاره به فاعلیت ما و مسئله اراده و اختیار ما مىكند و در واقع مجموع دو آیه، مسئله "امر بین الامرین" را ثابت مىكند.
3- تفسیر دیگرى كه براى این دو آیه وجود دارد و در اخبار اهل بیت (علیهم السلام) نیز به آن اشاره شده است این است كه: منظور از سیئات، كیفرهاى اعمال و مجازات و عقوبات معاصى است، شكى نیست كه این كیفرها از ناحیه خداوند است، ولى چون نتیجه اعمال و افعال بندگان مىباشد از این جهت گاهى به بندگان نسبت داده مىشود و گاهى به خداوند، و هر دو صحیح است، مثلا صحیح است گفته شود قاضى دست دزد را قطع مىكند، و نیز صحیح است كه گفته شود این خود دزد است كه دست خود را قطع مىنماید!
نتیجه
در جمع بین این نظریات میتوان گفت که اگر به رحمت و نقمت از دیده آفرینش و آفریدگاری بنگریم، آفریدگاری جز خدا ندارند و هر دو از آنِ اوست و اگر این دو از نظر انگیزهها بنگریم، در نزول رحمت انگیزه الهی بر استحقاق انسان غلبه کرده و تفضل خدا مایه نزول رحمت است.
در پایان یادآور میگردیم که خطاب به پیامبر (صلوات الله علیه) نه از این باب است مه او مرتکب خلافی میگردد و واکنشی به نام سیئه دامنگیر او میشود، بلکه این خطاب، خطاب تمثیلی است و با خطاب به او تکلیف همه امت را روشن میکند.
فراوری: زینب مجلسی راد
بخش قرآن تبیان
منابع :
تفسیر نمونه، ج4، ص: 22 و 23
مقاله رحمت و بلا از خداست یا از انسان؟، جعفر سبحانی