تبیان، دستیار زندگی
یکی از مهمترین موضوعاتی که باید در مورد آن تدقیق و موشکافی شود بحث روشنفکری در صد ساله اخیر است. این که اساسا چه رخدادهایی باعث شکل گیری قشر روشنفکر در ایران شد، روشنفکران تا چه حد به وظایف روشنفکری خود عمل کردند، کجا ها به خطا رفتند و این روند به کجا کشی
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه شفیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روشنفکران ایرانی


یکی از مهمترین موضوعاتی که باید در مورد آن تدقیق و موشکافی شود بحث روشنفکری در صد ساله اخیر است. این که اساسا چه رخدادهایی باعث شکل گیری قشر روشنفکر در ایران شد، روشنفکران تا چه حد به وظایف روشنفکری خود عمل کردند، کجا ها به خطا رفتند و این روند به کجا کشیده شد؟

روشنفکران ایران در قرن بیستم

روشنفکران ایران در قرن بیستم. علی قیصری. مترجم: محمد دهقانی.نشر هرمس.چاپ دوم. تهران1389. 1000نسخه.227صفحه.4800تومان.

«پس از برکناری رضا شاه، چندین حزب سیاسی یکباره پدید آمد که مهمترین آنها این سه حزب بودند: حزب چپ گرای توده، حزب راست گرای اراده ملی و ائتلاف میانه جبهه ملی که خود ائتلافی از چندین حزب و گروه سیاسی بود.»[1]

انقلاب مشروطه تحول بزرگی بود که به جرات می توان تاریخ ایران را به دو بخش قبل از تاریخ مشروطه و بعد از آن تقسیم کرد. تحولات صد ساله اخیر به لحاظ تاثیرات ژرفی که بر جامعه و فرهنگ ایران داشته است به تنهایی بیش از تاریخ چند هزار ساله ای دارد که ایران تا پیش از انقلاب مشروطه از سر گذرانده است. در همین صد ساله اخیر است که ایرانیان با مفاهیمی چون ملت، دولت، انقلاب، فردیت، جامعه و طبقه آشنا می شود و نهادهای تازه ای چون مطبوعات، پارلمان، مدرسه، دانشگاه و باشگاه اندک اندک بنا می شود. در همین صد ساله اخیر انبوهی از اندیشمندان ایرانی برای نخستین بار در حرکتی جمعی و آگاهانه بینش اسطوره ای را درباره جهان و انسان کنار می گذارند و می کوشند مسائل جهان و جامعه را با نگاهی علمی و خردمندانه وارسی کنند.

بحث بر سر تاریخ روشنفکری ایران مسئله ای مهم و ضروری است که در این مورد کتاب های اندکی نوشته شده و این موضوع به ندرت موشکافی و تحلیل شده است. این که اساسا چه رخدادهایی باعث شد موضوع روشنفکری که در اصل موضوعی وارداتی از فرنگ است در ایران شکل بگیرد، روشنفکر کیست و چه وظیفه ای دارد و این که رونشفکران ایرانی چه کردند و تا چه حد به وظایف روشنفکری خود عمل کردند و کجاها به خطا رفتند موضوعاتی است که باید موشکافی و تدقیق شود. در این کتاب تا حد مختصر و گنجایش یک مقاله به این موضوع پرداخته است.

بخشی از کتاب روشنفکران ایران در قرن بیستم پیش از این تحت عنوان جدال بر سر تجدد در مجله کیان منتشر شده است.

در مقدمه کتاب آمده است که تحقیق حاضر بر آن نیست تا تاریخ جامعی از روشنفکران ایران طی یکصد سال گذشته به دست دهد. در این کتاب به آثار ادبی زیادی ارجاع داده می شود ولی نمی توان گفت که پژوهشی است در زمینه جامعه شناسی ادبیات. بلکه بیشتر در نظر دارد برخی اجزای سازنده فرهنگ سیاسی مدرن ایران را آن گونه که از سوی روشنفکران فهم و ارائه شده و در انبوهی از مطالب مندرج در نوشته های سیاسی و ادبی آنان آمده است، ترسیم می کند.

موضوعاتی که در این کتاب به بررسی گذاشته شده است حول محور روشنفکری در دهه های اخیر است. افزایش چشمگیر فعالیت های سیاسی طی دهه 1940، ورود عنصر روشنفکری در آثار ادبی و مباحث گوناگون راجع به بحران مدرنیسم ایرانی نیز به ترتیب مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است.

موضوعاتی که در این کتاب به بررسی گذاشته شده است حول محور روشنفکری در دهه های اخیر است. افزایش چشمگیر فعالیت های سیاسی طی دهه 1940، ورود عنصر روشنفکری در آثار ادبی و مباحث گوناگون راجع به بحران مدرنیسم ایرانی نیز به ترتیب مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است.

این کتاب شامل مقاله پیوسته است. مقالات این کتاب عبارتند از: روشنفکری مدرن در ایران، روشنفکران در دوره مشروطه، روشنفکران و ناسیونالیست دولتی، سیاست و ادبیات و انتقاد از غربگرایی و جدال بر سر تجدد. نویسنده در پیشگفتار و پی گفتار که در ابتدا و انتهای کتاب آورده مواضع خود را درباره این موضوع روشن کرده است.

دکتر علی قیصری استاد تاریخ دانشگاه سان دیاگو کالیفرنیا است. تمرکز وی روی ایران شناسی، تاریخ اندیشه و فلسفه علوم اجتماعی است. آثار زیادی از وی به فارسی ترجمه شده است. از جمله: «دموکراسی در ایران»، «ایران معاصر، اقتصاد، جامعه، سیاست» و رساله کانت تحت عنوان« بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق».

« به علت درگیری های درونی، قحطی و ناامنی، و نیز سیاست قدرتهای بیگانه چه به صورت دخالت مستقیم و چه به شکل آثار جانی زیادی که جنگ جهانی اول در پی داشت فرصتهای واقعی برای تحکیم مشروطیت بسیار اندک بود. بر اثر بحرانهایی که در نخستین دهه های قرن بیستم پیش آمد به جای حکومت مشروطه ، دولت خودکامه پهلوی استقرار یافت که خود فرصتها را برای نهادینه کردن اصلاحات مشروطه خواهان بیش از پیش کاهش داد.»[2]

پی نوشت:

[1]صفحه 114 کتاب

[2]صفحه 51 کتاب

فاطمه شفیعی

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان