تبیان، دستیار زندگی
واقعا باید قبول کنیم آنچه خود داشته ایم تصحیح نبوده بلکه حاشیه نویسی بوده است. مثلا فلان شاگرد چیزی نوشته است و استاد کنارش چیزی اضافه کرده است. و این متاسفانه موجب دردسرهای زیادی شده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه شفیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تصحیح متن علم است

مصاحبه ی اختصاصی تبیان با علی اردستانی


واقعا باید قبول کنیم آنچه خود داشته ایم تصحیح نبوده بلکه حاشیه نویسی بوده است. مثلا فلان شاگرد چیزی نوشته است و استاد کنارش چیزی اضافه کرده است. و این متاسفانه موجب دردسرهای زیادی شده است.

تصحیح متن علم است

علی اردستانی دکترای علوم سیاسی از دانشگاه تهران است. وی پیش از این کتاب های« ساختار و ماهیت روش شناسی در علم سیاست» و « اندیشه سیاسی اسلام در سده های میانه » اثر اروین روزنتال» را منتشر کرده است. کتاب « تنش جوهری » اثر تامس کوون به تازگی در نشر رخداد منتشر شده  که در نمایشگاه کتاب امسال عرضه می شود و کتاب« درآمدی برعلم سیاست » وی به زودی به بازار کتاب عرضه می شود. وی صاحب مقالات بسیاری در زمینه علوم سیاسی و انسانی است. از جمله می توان به مقاله « بنیاد دولت در ایران»،« جنبش زنان: مفهومی نظری یا واقعیتی جامعه شناختی» و «درباره  هرمنوتیک» اشاره کرد که در مجله های  چیستا، ماهنامه دانش و مردم و فصلنامه سیاست دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران منتشر شده اند.

آقای اردستانی به نظر شما تصحیح متون کلاسیک یک علم خاص است؟ 

بله یک علم است.

از چه رو علم است؟

بسیاری از اوقات به خاطر اینکه در طول تاریخ متون ما مورد دستکاری قرار گرفته اند باید علم تاریخ و دانش ادبی و دانش جغرافیایی نسخه مورد بررسی را مبنا قرار دهید و بر اساس آن غلط هایش را بگیرید.  در شاهنامه فردوسی بالغ بر هزار بیت الحاقی وجود دارد. در بسیاری از متون دیگر هم چنین است. این مصحح است که باید تفکر شیعی اسماعیلی فردوسی را بررسی کند و ببیند فلان بیت به تفکر ایشان می خورد یا خیر. اگر نمی خورد می شود جزو بیت های الحاقی. بنابراین یک علم است و من معتقد نیستم کسی بتواند با کنار هم گذاشتن چهار نسخه و مقایسه آنها نسخه سالمی به دست بدهد.

تا چه حد باید به ذوق و سلیقه در تصحیح متن تکیه کرد؟

هر چقدر ذوق و سلیقه  کمتر باشد امکان رسیدن به هدف بیشتر می شود. اصلا ذوق و سلیقه را باید کنار گذاشت چون این یک علم است.

شیوه ای که هم اکنون برای تصحیح متون بکارمی رود شیوه ای است که ما از غرب گرفته ایم این شیوه چه ویزگی های ممتازی نسبت به شیوه تصحیح خودمان دارد؟

نسخه برداری و تصحیح انتقادی را وامدار غرب هستیم. حتی دکتر غنی و قزوینی هم در آثاری که تصحیح کرده اند شیوه انتقادی غربی را بکار برده اند. واقعا باید قبول کنیم آنچه خود داشته ایم تصحیح نبوده بلکه حاشیه نویسی بوده است. مثلا فلان شاگرد چیزی نوشته است و استاد کنارش چیزی اضافه کرده است. و این متاسفانه موجب دردسرهای زیادی شده است. به نظر من تصحیح انتقادی را وامدار غرب هستیم و این اصلا اشکال نیست. غربی ها هم بسیاری چیزها از ما برده اند. این یک میراث بشری است و نباید حساسیت داشته باشیم. شیوه غربی ضریب خطای کمتری دارد.

اگر از یک متن تنها یک نسخه مغشوش باقی باشد برای رسیدن به نسخه سالم چه راهکاری پیشنهاد می شود؟

باید مصحح دانش خودش را در حوزه های مختلف گسترش بدهد و با توجه به محدوده فضایی و زمانی دوره همان نسخه نظر بدهد. اصلا در تفاسیر هرمنوتیکی این فرض را داریم که فرد نمی تواند ورای زمانی که در آن زندگی می کند حرفی بزند. مثلا فردوسی نمی تواند چیزی گفته باشد که مربوط به قرن بیستم است. پس باید در چهار چوب زمانی مولف دنبال بیان وی بگردیم. و نسخه های هم زبان او را نگاه کنیم تا به نتیجه منطقی دست پیدا کنیم.

مسئله ما عوام نیست، متخصصین و اهل فن مسئله ما هستند. بسیاری مواقع شاهد بوده ایم که متخصصین برخی چیزها را نمی دانند. این از نان شب هم مهم تر است. ما باید کارهای ماندگار را جدای از کارهای بازاری بدانیم. معلوم است اگر کتاب های زکریای رازی را منتشر کنید کمتر کسی می خواند اما ارزش آن در طول تاریخ معلوم می شود.

در شرایطی که اصلا ادبیات کلاسیک مخاطب ندارد ضرورت پیدا کردن نسخه های کمیاب از نویسندگان گمنام چیست؟

مسئله ما عوام نیست، متخصصین و اهل فن مسئله ما هستند. بسیاری مواقع شاهد بوده ایم که متخصصین برخی چیزها را نمی دانند. این از نان شب هم مهم تر است. ما باید کارهای ماندگار را جدای از کارهای بازاری بدانیم. معلوم است اگر کتاب های زکریای رازی را منتشر کنید کمتر کسی می خواند اما ارزش آن در طول تاریخ معلوم می شود.

بی اقبالی جوانان را به امر تصحیح متن چطور ارزیابی می کنید؟

شانس آورده ایم که جوانان در این وادی نمی روند. در غرب هم اینطور نیست که دانشجوی ادبیات شکسپیر بخواند. فقط متخصصین سراغ این کار می روند. جوان ها ممکن است اشتباهات زیادی روی متن انجام دهند.

به هر حال باید کسانی برای این کار پرورش پیدا کنند.

این کار باید در مقطع دکتری اتفاق بیفتد نه کسی که تازه وارد دانشگاه شده است. در غرب گرایش فردوسی شناسی و مولانا شناسی وجود دارد و چنین اشخاصی صلاحیت دارد روی این مسئله کار کنند. ما نباید بازاری به ماجرا نگاه کنیم. متاسفانه نگاه بازاری بلای جان ادبیات و فرهنگ ما شده است.

ارزیابی شما از متونی که تا کنون تصحیح شده است چیست؟

کتاب هایی که تحت عنوان میراث مکتوب منتشر شده بسیار خوب و عالی است.

به نظر شما تصحیح های موجود نیاز به تصحیح مجدد دارد؟

طبیعتا هر نسلی باید برگردد و به متون نگاه دوباره کند. ممکن است نسخه ای پیدا شود که گذشتگان در دست نداشته اند. نباید فکر کنیم یک نسخه قطعیت کامل دارد. بابا اجتهاد همواره باید باز باشد.

به نظر شما روی متون چه دوره هایی کمتر کار شده است؟

در قرن سوم و چهارم کتاب های زیادی است که تا کنون روی آنها کار نشده است. به خصوص که این دوران به نوعی دوران رنسانس ما است. خیلی از آنها عربی است و اگر بتوانیم آنها را ترجمه کنیم عالی می شود. مثل کتاب های زکریای رازی و ابن قطیبه دینوری که گاه حتی فقط اسمی از کتاب مانده است.

فکر می کنید کتاب های نایاب را در کدام کتاب خانه های دنیا بتوان پیدا کرد؟

حدس می زنم در آسیای میانه پیدا شوند. مثل ترکمنستان و ازبکستان. چون اینجا ها جزو خراسان بزرگ بوده است و ارتباطات قوی داشته اند و هر کتابی که منتشر می شده است خیلی زود به این منطقه می رسیده است.

متشکر و حرف پایانی اگر دارید بفرمایید.

خوشحال هستم که دنبال چنین کارهایی هستید.

فاطمه شفیعی

بخش ادبیات تبیان