مقدمات و پیش نیازهای اخلاص
توجه داشته باشیم كار برای خدا این نیست كه انسان از هر تلاشی به جز عبادت خداوند دست بردارد؛ بلكه تلاش برای رفع نیازهای زندگی خود، كار برای اهل و عیال و... همه جزء كارهای خدایی است و هیچ منافاتی با اخلاص ندارد.
هر چیزی اسباب و علل و ریشهها و زمینههای خاص خودش را دارد. اخلاص نیز از این امر مستثنا نیست؛ از این رو لازم است برای دست یابی به اخلاص، به اسباب و عوامل آن دست یافت و ریشههای آن را تقویت كرد. اهمّ اسباب و علل اخلاص، امور ذیل میتواند باشد:
1. باور راستین
خدا باوری و یقین به وجود آخرت، از عواملی است كه در تقویت اخلاص نقش سازنده دارد. علی علیه السلام فرمود: «سَبَبُ الْاِخْلَاصِ اَلْیقینُ؛ 1
سبب اخلاص [ورزی] یقین [و باور جزمی] است.»
آری، كسی كه باور دارد همه قدرتها به دست خداست و آگاه به تمام رازها اوست و حساب و كتاب و بهشت و جهنّم فردای قیامت در دست اوست، چگونه میتواند اَعمال را خالص برای او انجام ندهد و دیگران را در آن شركت دهد!
2. علم و دانش
علم و دانش، مخصوصاً علوم دینی، اگر در دل و جان انسان جا گرفت و مصداق این روایت شد كه: «اَلْعِلْمُ نُورٌ یقْذِفُهُ اللَّهُ فِی قَلْبِ مَنْ یشَاءُ؛ 2 علم نوری است كه خداوند در قلب هر كسی بخواهد، قرار میدهد.» ثمره و نتیجه آن اخلاص خواهد بود.
علی علیه السلام فرمود: «ثَمَرَةُ الْعِلْمِ اِخْلَاصُ الْعَمَلِ؛ 3 میوه علم و دانش، اخلاص [ورزی در] عمل است.»
3. كم كردن آرزوها
اصلِ آرزو برای انسان، مفید و ضروری است و اگر آرزو نباشد، خیلی از كارها انجام نخواهد گرفت و بسیاری از تلاشها و پیشرفتها تحقق نخواهد یافت؛ ولی آنچه مذموم است و مردود و انسان را از پیشرفتها باز میدارد و اخلاص و قصد قربت را از انسان میگیرد، آرزوی بیهوده و باطل، طولانی و دور و دراز است.
علی علیه السلام فرمود: «قَلِّلِ الْآمَالَ تَخْلُصْ لَكَ الْاَعْمَالُ؛ 4 آرزوها را كم كن، اعمالت خالص خواهد شد.»
4. ناامیدی از دیگران
مخلص كسی است كه دست طلب به پیش دیگران دراز نمیكند و چشم امید به دست و جیب دیگران ندارد. در نتیجه، میتوان گفت: یكی از حساسترین عوامل اخلاص، ناامیدی از دیگران و امید مطلق داشتن به خداوند است.
اصلِ آرزو برای انسان، مفید و ضروری است و اگر آرزو نباشد، خیلی از كارها انجام نخواهد گرفت و بسیاری از تلاشها و پیشرفتها تحقق نخواهد یافت؛ ولی آنچه مذموم است و مردود و انسان را از پیشرفتها باز میدارد و اخلاص و قصد قربت را از انسان میگیرد، آرزوی بیهوده و باطل، طولانی و دور و دراز است
علی علیه السلام میفرماید: «اَصْلُ الْاِخْلَاصِ اَلْیأْسُ مِمَّا فِی اَیدِی النَّاسِ؛ 5 ریشه اخلاص ناامیدی از آن چیزی است كه در دست مردم است [مثل مال و ثروت و...] .»
از كریم میخواهم نه عبد الكریم
آیت الله حجّت وقتی از نجف به قم میآید، مرحوم آیة الله العظمی عبد الكریم حائری به ایشان پیام میفرستد كه هر وقت به پول احتیاج داشتی، ما در خدمت هستیم و تقدیم میكنیم.
آیت الله حجت در جواب میگوید: «من از لطف و كرامت ایشان كمال تشكر را دارم؛ ولی اگر من به پول نیاز داشتم، از خود «كریم متعال» درخواست میكنم، نه شیخ عبد الكریم.» 6
نكته در خور دقت
اخلاص در كارها در واقع انتخاب نقطه صد و برگزیدن مرحله بالاتر است.
مخلص كسی است كه دست طلب به پیش دیگران دراز نمیكند و چشم امید به دست و جیب دیگران ندارد. در نتیجه، میتوان گفت: یكی از حساسترین عوامل اخلاص، ناامیدی از دیگران و امید مطلق داشتن به خداوند است
توجه داشته باشیم كار برای خدا این نیست كه انسان از هر تلاشی به جز عبادت خداوند دست بردارد؛ بلكه تلاش برای رفع نیازهای زندگی خود، كار برای اهل و عیال و... همه جزء كارهای خدایی است و هیچ منافاتی با اخلاص ندارد. خوب است این معنی را از زبان پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله بشنویم:
روزی رسول اكرم صلی الله علیه وآله با اصحاب خود نشسته بود. جوان توانا و نیرومندی را دیدند كه اوّل صبح به كار و كوشش مشغول شده است. اصحاب گفتند: این جوان شایسته مدح و تمجید بود، اگر جوانی و نیرومندی خود را در راه خدا به كار میانداخت. رسول اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «این سخن را نگویید! اگر این جوان برای معاش خود كار میكند كه در زندگی محتاج دیگران نباشد و از مردم مستغنی گردد، او با این عمل در راه خدا قدم بر میدارد. همچنین اگر كار میكند به نفع والدین ضعیف یا كودكان ناتوان كه زندگی آنان را تأمین كند و از مردم بی نیازشان سازد، باز هم به راه خدا میرود؛ ولی اگر كار میكند تا با درآمد خود به تهیدستان مباهات كند و بر ثروت و دارایی خود بیفزاید، به راه شیطان رفته و از صراط حق منحرف شده است.» 7
پی نوشت ها :
1) غرر الحكم، ح 5538؛ منتخب میزان الحكمة، ص 165، ح 1889.
2) مصباح الشریعة، ص 16.
3) غرر الحكم، ح 4642؛ منتخب میزان الحكمة، ص 165، ح 1890.
4) غرر الحكم، ح 6793؛ مُنتخب میزان الحكمة، ص 165، ح 1891.
5) غرر الحكم، ح 6793؛ مُنتخب میزان الحكمة، ص 165، ح 1893.
6) اسوه پارسایان، ص 123.
7) داستانها و حكایتهای پندآموز در آثار فلسفی، عبد الرضا ابراهیمی، انتشارات رحیق، چاپ اول، 1377 ش، ص 272.
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره92.