تبیان، دستیار زندگی
عمده ترین کار محمد قزوینی که شهرتی جاودانه و آمیخته با افتخار را برایش فراهم آورد کنکاش گسترده اش در متون کلاسیک ادب پارسی است و تصحیح مجموعه عظیمی از آثار مرتبط با روزگاران کهن که از چنگال دهر رهیده بودند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کاشف فروتن متون کلاسیک ادب پارسی


عمده ترین کار محمد قزوینی که شهرتی جاودانه و آمیخته با افتخار را برایش فراهم آورد کنکاش گسترده اش در متون کلاسیک ادب پارسی است و تصحیح مجموعه عظیمی از آثار مرتبط با روزگاران کهن که از چنگال دهر رهیده بودند.

علامه محمد قزوینی

علامه محمد قزوینی که خرداد سال 1254 هجری خورشیدی در قزوین چشم به جهان برگشود و سال 1328 در تهران دیده از جهان فرو بست، ازجمله نامدارترین پژوهشگران فرهنگ و ادب ایران در روزگار معاصر است.

در حقیقت قزوینی که وسعت علم و آگاهی شرقی را با روح تحقیق وانتقاد غربی در خویش فراز آورده بود و با اندیشمندان معاصر خویش چون ابراهیم پورداوود، عباس اقبال آشتیانی، محمدعلی فروغی، علی اکبر دهخدا، قاسم غنی، سیدحسن تقی زاده، میرزامحمدعلی خان تربیت، محمدعلی جمال زاده و ... دوستی و مصاحبت داشت در گذر سالیان عمر پربار خویش یارای آن یافت تا بخشی از متون کهن ایران را تصحیح و بانگارش مقدمه هایی ارزشمند بر هر یک از آنها منتشر سازد و از این رهگذر نقشی ارزنده در آشنایی هرچه بیشتر مردم ایران با فرهنگ و زبان دیرین خویش ایفا کند.

نگاهی هرچند گذرا و کوتاه به سیاهه طویل آثاری که به دست علامهمحمد قزوینی از ورطه نسیان و فراموشی رهایی یافتند برهانی قاطع و روشن است بر ارزش و اهمیت فزاینده تلاش او.

الف) تاریخ جهانگشای جوینی: این اثر که توسط عطاملک جوینی نگاشته شده است را می توان معتبرترین کتاب تاریخی مرتبط با روزگار یورش چنگیزیان و دهه های نخستین فرمانروایی مغولان بر ایران برشمرد. قزوینی در کنار تصحیح تاریخ جهانگشا مقدمه ای نغز و دلکش نیز بر آن نگاشت که حاکی از تبحر فراوانش در امر تصحیح و پختگی فزاینده اش در آگاهی به تاریخ ایران است.

ب) دیوان حافظ: تصحیح دیوان لسان الغیب شیراز را محمد قزوینی و قاسم غنی با همکاری یکدیگر انجام دادند. بایسته یادکرد است، بر پایه باور بیشتر ادب پژوهان، دیوان تصحیحی قزوینی و غنی معتبرترین و دقیق ترین دیوانی است که تاکنون منتشر شده است.

پ) سمط العلی للحضره العلیا در تاریخ قراختائیان کرمان: این کتاب به توسط ناصرالدین منشی کرمانی در دهه های نخستین سده هشتم هجری نگارش یافته است. در اهمیت کتاب یاد شده همان بس که اگر امروزه در دست نبود تاریخ پژوهان را جز مشتی اطلاعات جسته و گریخته، آگاهی از خاندان قراختائی کرمان نمی بود. تصحیح این اثر توسط عباس اقبال آشتیانی و تحت نظارت مستقیم قزوینی انجام گرفت.

ت) المعجم فی معاییر اشعار العجم: ازجمله ارزنده ترین آثار مرتبط با ادب پارسی است که توسط شمس الدین محمد بن قیس رازی در سده هفتم هجری نگارش یافته و سال های طولانی مرجعی معتبر برای اهل ادب به شمار می آمده است.

ث) تذکره لباب الباب: کتابی است که توسط محمد عوفی، نویسنده نامور روزگار قرون ششم و هفتم هجری نگاشته شده و در آن به شرح حالی جمعی از سخن سرایان و شاعران تاریخ ایران پرداخته شده است.

ج) مرزبان نامه: ازجمله شاهکارهای بلامنازع ادب پارسی است. اصل این کتاب به گویش طبری بود، اما در سده هفتم هجری به نثر مصنوع و متکلف پارسی توسط سعدالدین وراوینی دگربار نگارش یافت.

چ) مجمل التواریخ: کتاب تاریخ مختصری است که توسط احمد بن جلالالدین فصیحی خوافی در سده نهم هجری نوشته شده و در آن به اجمال از تاریخ جهان از هبوط آدم تا زمان نگارش آن سخن به میان آمده است.

ح) چهار مقاله عروضی سمرقندی: نویسنده این کتاب عروضی سمرقندیاست که در سده ششم هجری و به روزگار فرمانروایی سلجوقیان می زیست. در کتاب یاد شده از 4 فن دبیری، طب، نجوم و شعر در 4 گفتار جداگانه سخن به میان آمده است.

ادب پژوهان بر آن باورند شیوه ای که قزوینی برای تصحیح آثار کلاسیک ادب پارسی به کار برد بسیار استادانه بود. حقیقت آن است که زبردستی او در متن شناسی دوچندان بود و این نکته ای است که نه تنها از متون تصحیح شده توسط او بلکه از مقاله ها و رساله هایش نیز به آسانی برمی آید.

در کنار این آثار می توان به کتاب های شدّالاازار فی حط الاوزار عن زوّار المزار معین الدین شیرازی، هفت اقلیم امین احمد رازی، عتبه الکتبه اتابکمنتجب الملک جوینی و... اشاره داشت که به لطف پشتکار ستودنی و تصحیح ماهرانه محمد قزوینی منتشر گشتند.

علامه محمد قزوینی که در دوران مختلف در پیشگاه افراد سرشناسی چون حاج میرزا حسین آشتیانی، شیخ فضل الله نوری، ادیب پیشاوری، شیخ هادی نجم آبادی، محمدحسین فروغی و... به دانش اندوزی مشغول و با خاورشناسان شهیری چون زکی ولیدی طوغان (تاریخ نگار مشهور ترکیه)، ادوارد براون، هامیلتون آرگیب، کلمان هوار، گابریل فران، زاخائو، هانری ماسه، نولدکه، مارکوارت و... آشنایی و دوستی داشت رسائل ومقاله های بسیاری نیز نگاشت که از آن جمله می توان رساله در شرح حال مسعود سلمان (فقط ترجمه انگلیسی آن توسط ادوارد براون چاپ شده است.) رساله در شرح احوال شیخ ابوالفتوح رازی، رساله در شرح حال ممدوحین سعدی، لوایح جامی (به زبان فرانسوی)، مقاله انتقادی و تاریخی در باب کتاب نفثه الصدور محمد نسوی، رساله شرح حالابوسلیمان منطقی سجستانی، مقدمه بر نقطه الکاف میرزا جانی کاشانی، مقدمه بر تذکره الاولیای عطار نیشابوری و... را نام برد.

از علامه محمد قزوینی که ظاهرا در نگارش کتاب عظیم ادوارد براون(تاریخ ادیبات ایران) بنا به گفته خود براون مشاور و راهنمایش بوده است دو مجموعه بسیار ارزشمند دیگر هم وجود دارد. یکی کتاب، 20 مقاله که مشتمل بر 2 مجلد و حاوی نوشتارهایی تاریخی، ادبی و انتقادی است و آن دیگری کتاب، یادداشت های پراکنده که 10 مجلد را شامل می شود و در آن مطالب ارزنده ای درباره تاریخ و فرهنگ دیرین ایران آمده است.

گفتنی است شماری از مقاله های قزوینی نیز در نشریه های یادگار که توسط دوست خردمندش، عباس اقبال آشتیانی، منتشر می شد و کاوه که در آلمان به وسیله سیدحسن تقی زاده انتشار می یافت به چاپ رسیده است.

ادب پژوهان بر آن باورند شیوه ای که قزوینی برای تصحیح آثار کلاسیک ادب پارسی به کار برد بسیار استادانه بود. حقیقت آن است که زبردستی او در متن شناسی دوچندان بود و این نکته ای است که نه تنها از متون تصحیح شده توسط او بلکه از مقاله ها و رساله هایش نیز به آسانی برمی آید. آنچه هویدا می نماید شیوه تصحیح وی مورد پذیرش شمار بسیار زیادی از نام آوران این حوزه چون بدیع الزمان فروزانفر ، ملک الشعرای بهار، علی اکبر دهخدا، مجتبی مینوی ، عباس اقبال آشتیانی و... هم قرار گرفت. به تعبیر قاسم غنی، وی آفتاب فیاض بابرکتی بود که روش تدقیق ونقد ادبی را به معاصران آموخت.

علاوه بر این، اگرچه عمده کارهای قزوینی به ادبیات پارسی مرتبط بود، اما مقاله هایی که در حوزه تاریخ نگاشت نیز نشان از تبحرش در خوانش نقادانه تاریخ دارد. روش او در تاریخ نگاری که مبتنی بر نگرش علمی نوین بود به تاریخ پژوهان آموخت که چگونه به تاریخ با دیدی فلسفی بنگرند، آن را از محصور بودن در وقایع نگاری های خشک و کسالت آور رهایی بخشند و دریابند که تاریخ تنها روایت گذشته نیست، بلکه اصل آن مبتنی بر تجزیه و تحلیل و چند و چون کردن درباره وقایع است. شاید بتوان گفت علامه محمد قزوینی را باید ازجمله پیشگامان و بنیانگذاران تاریخ نگاری نوین ایرانبرشمرد.

برای پایان دادن به این جستار کوتاه همگام شدن با ملک الشعرای بهار عاری از زیب نیست، چراکه در سوگ درگذشت علامه محمد قزوینی چنین سرود:

از ملک ادب حکم گزاران همه رفتند

شو بار سفر بند که یاران همه رفتند

آن گرد شتابنده که در دامن صحراست

گوید چه نشینی که سواران همه رفتند

داغ است دل لاله و نیلی است بر سرو

کز باغ جهان لاله عذاران همه رفتند

گر نادره معدوم شود هیچ عجب نیست

کز کاخ هنر نادره کاران همه رفتند...

خون بار بهار از مژه در فرقت احباب

کز پیش تو چون ابر بهاران همه رفتند

بخش ادبیات تبیان


منبع: روزنامه جام جم