تبیان، دستیار زندگی
باید از تهدیدهایی که به زبان فارسی وارد می‌شود جلوگیری کنیم تا این زبان شیرین و کهن همواره پایدار بماند. سنگ‌نبشته و کتیبه‌های بر جای مانده از دوره هخامنشیان، نشان می‌دهد زبان ما در گذشته‌های کهن بسیار شیوا و زیبا بوده است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مشکلاتی که هنوز باقی است


باید از تهدیدهایی که به زبان فارسی وارد می‌شود جلوگیری کنیم تا این زبان شیرین و کهن همواره پایدار بماند. سنگ‌نبشته و کتیبه‌های بر جای مانده از دوره هخامنشیان، نشان می‌دهد زبان ما در گذشته‌های کهن بسیار شیوا و زیبا بوده است.

ادبیات

گفته اند و باز می گویند که ایران مرکز پژوهش های علمی و تحقیقی بوده و در یادنامه ها آه و افسوس از کتابخانه ای ایست که به دست غیر به تاراج رفته و به آتش کینه سوخته است. اما از این همه نه سند مکتوبی در دست است و نه شاهد عینی. تاریخ باستان شناسی ایرانیان نیز تنها نشان از لوح نوشته هایی است سنگی که تاریخ فتوحات پادشاهان وقت پرداخته است. گفته اند و باز می گویند که این همه نشان نمی دهد ایرانیان بهره ای از علم و دانش نداشته اند و تاریخ علم و اندیشه و تاریخ زندگی شان را مکتوب نمی کرده اند.

پس نبود دست نوشته ها از چه رو است؟ پاسخ برخی از پژوهشگران این است که ایرانیان دستنوشته های خویش را نه بر لوح های گلی و نه بر سنگ های خارا، که بر پوست حیوانات می نگاشته اند و پر واضح است که دوام پوست کجا و سنگ خارا! باستان شناسان نظر خود را بر اساس مهر وموم هایی اعلام می کنند که گویی برای محفوظ نگاه داشته شدن طومارهایشان به کار می رفته است. صرف نظر از این که این ادعاها و نشانه ها را بپذیریم یا خیر از آن کتابخانه به تاراج رفته و از آن علم خسروانی که سهروردی بر اساس پاری از نقل های سینه به سینه فلسفه خویش را بر آن استوار کرده است و نام خسروانی بر آن نهاده اما چیزی در دست ایرانی امروزی نیست.

اما از زمانی که ایرانیان از نقل های سینه به سینه گذر کرده و به جای نگاشتن بر صخره ها و نوشتن بر پوست های بی دوام نوشتار خود را بر طومارهای کاغذی ثبت کرده اند دست نوشته هایی بر جای مانده بسیار مغشوش و پراکنده. دست نوشته هایی که پژوهشگران نه تنها باید جاهای خالی متن را که از بین رفته و در طول تاریخ رنگ از رخسار پرانده پر کنند، بلکه باید برای آن دست نوشته ها در تاریخ پر فراز و نشیب اندیشه ایرانی به دنبال نام نویسنده نیز بگردند. نویسندگانی که نه نام هایشان، نه عقبه و میراثشان و نه حتی تاریخ تولدشان بر جای نمانده است و پژوهشگران باید به حدس و گمان و بر اساس شباهت ها و گاه با تکیه بر ذوق و هوش و خود دست نوشته گمنام را به نامی را از نام های بر جای مانده منصوب کنند.

از همین روی است که تصحیح متون نه تنها به علمی پیچیده می ماند بل، همچون هنری ذوقی به نظر می رسد. کار تصحیح متون فارسی اما سبقه طولانی ای دارد که به تاریخی بس طولانی بر می گردد. امروز که از این رشته تخصصی صحبت می کنیم اما هنوز مشکلات زیادی بر سر راه آن وجود دارد.

دکتر اکبر ایرانی رئیس مرکز پژوهشی میراث مکتوب درباره تاریخ کتابت در ایران می گوید: هنر کاغذسازی ابتدا از طریق چینی‌ها به سمرقندیان رسیده و سپس در قرن دوم به بغداد و در قرن سوم به ایران راه یافته است.در قرن سوم در ایران مکتوبات بسیار ناچیز و نادر بود و نبود کاغذ در ادوار مختلف باعث شد که بر پوست آهو و... نوشته شود و بعد از آن که کاغذ مطرح شد کتابت رواج بسیاری پیدا کرد. وی اما معتقد است آنچه از علم تصحیح متون به شیوه جدید می دانیم میراثی است که از غربیان به ما رسیده است. وی می گوید: قدمت علم تصحیح متون و این رشته به قرن نوزدهم برمی‌گردد و امروزه تصحیح نسخه‌های خطی یک علم میان ‌رشته‌ای محسوب می‌شود. بسیاری از نسخه‌های خطی، علوم‌ مختلفی را دربرمی‌گیرد. این مساله، بیانگر اشراف مولفان این آثار به رشته‌های مختلف علم است؛ از این رو مصحح نیز باید به زمینه‌های مختلف علوم آگاه باشد تا بتواند ارزش‌های متن را در تصحیح تشخیص دهد. به عنوان مثال، اگر نسخه خطی مربوط به گیاهان دارویی است مصحح باید با این علوم آشنا باشد و یا از فردی که در این رشته تخصص دارد کمک بگیرد تا بتواند متن قابل قبولی را ارائه دهد.

از روش و اصولی که یک مصحح باید آن را رعایت کند این است که اصول و روش تصحیح متن را بشناسد و سپس تصحیح متن را بر اساس اطلاعات و جهان‌بینی مولف انجام دهد. وی معتقد است. غربی‌ها از 500 تا 600 سال گذشته، تصحیح نسخه‌های خطی را آغاز کرده‌اند تا متون خطی شرقی‌ و ایرانی را شناسایی کنند؛ اما مصححان کشور ما که با این زبان کهن آشنایی دارند، اهمیت کمتری به این مسائل ارزشمند می‌دهند. از فواید شناخت تاریخ زبان فارسی و نسخه‌های خطی، توجه به متون علمی و مباحث تاریخ علمی است و ما اگر بخواهیم زبان فارسی را بشناسیم، باید سیر تحول زبان فارسی را از لحاظ تاریخی نسخه‌شناسی و سبک‌شناسی بررسی کنیم. مصححان باید بکوشند نسخه‌های خطی اقدم و اصلی را بیابند. این امر ممکن است با مشکلاتی روبه‌رو باشد؛ ولی با استفاده از این روش می‌توان به کیفیت تصحیح نسخه‌های خطی کمک کرد. باید نگاه مدیران و مسوولان به میراث مکتوب اصلاح شود و این مساله در بعد علمی، حمایتی، دولتی و ملی نمود می‌یابد. همچنین نگاه غلط مصححان و بی‌توجهی به متن‌‌های کهن ظلم بزرگی به این نسخه‌های خطی است.

ایرانی اضافه می کند: احیای متون کهن یک وظیفه ملی است و همه موسسه‌ها باید به آن توجه کنند؛ اما هنوز اعتبار خاصی برای این کار در نظر گرفته نشده است. متاسفانه اطلاعات مربوط به متون کهن، قدیمی و ناقص است.

اما علاءالدین رحیمی، عضو هیأت علمی مطالعات پژوهشکده فرهنگ، هنر و ارتباطات اعتقاد دارد عظمت میراث مکتوب ایران حیرت‌انگیز است. زبان فارسی بزرگ‌ترین نقش را در پاسداری این متون کهن ایفا کرده و وظیفه ماست که از این نسخه‌های کهن محافظت کنیم. ما باید از تهدیدهایی که به زبان فارسی وارد می‌شود جلوگیری کنیم تا این زبان شیرین و کهن همواره پایدار بماند. سنگ‌نبشته و کتیبه‌های بر جای مانده از دوره هخامنشیان، نشان می‌دهد زبان ما در گذشته‌های کهن بسیار شیوا و زیبا بوده است. بر کتیبه داریوش و خشایارشا نیز دعا و نیایشی حک شده که به زبان شیوا و شیرین اوستایی خوانده می‌شود و دارای معانی زیبایی است.  در کتیبه داریوش آمده است«بزرگ است اهورامزدا که این جهان را آفرید که آن آسمان را آفرید که مردم را آفرید و شادی را برای مردم آفرید.» این نیایش به زبان اوستایی است و بیان‌کننده یکتاپرستی ایرانیان در گذشته‌های دور و کهن بوده است. وی می افزاید: باقی‌مانده اوستا در دوره اشکانیان و ساسانیان مکتوب شده است و می‌بینیم که زبان اوستایی به عنوان زبان شرقی از جمله زیباترین زبان‌هاست. زبان کهن اوستایی به دوره بیهقی نیز می‌رسد و داستان حسنک وزیر در آن دوره به زبان شیوا و زیبا به رشته تحریر درمی‌آید. وی تاکید می کند: امروز ما باید به میراث مکتوب بزرگانی نظیر مینوی و... توجه کنیم که زحمات بسیاری کشیده و این نسخه‌های کهن را به صورت میکروفیلم به ایران آورده‌ و فهرست‌نگاری کرده‌اند. ما باید پاسدار این متون کهن باشیم.

احیای متون کهن یک وظیفه ملی است و همه موسسه‌ها باید به آن توجه کنند؛ اما هنوز اعتبار خاصی برای این کار در نظر گرفته نشده است. باید به تصحیح نگاه علمی داشت. متاسفانه اطلاعات مربوط به متون کهن، قدیمی و ناقص است.

دکتر جعفر توفیق ‌سبحانی، مثنوی‌پژوه نیز در این باره می گوید: با بررسی نسخه‌های فارسی 30 کتابخانه‌ ترکیه، به این نتیجه رسیدم که در این تعداد کتابخانه، نسخه‌های خطی عربی در اولویت‌اند و نسخه‌های  فارسی و ترکی در اولیت دوم و سوم قرار دارند. همچنین از 90 هزار نسخه‌ موجود در کتابخانه‌های ترکیه، 10 هزار نسخه آن فارسی بود.

سپس دکتر محمدحسین ساکت، مترجم و مصحح معتقد است: یک مرجع رسمی باید از این تلاش‌های مختلف فرهنگی حمایت کند. غربی‌ها بیشتر از ما به اهمیت تصحیح متون کهن پی برده‌اند؛ در صورتی که بن‌مایه‌‌های تصحیح، از شرق آغاز شده است.

محمدرضا وصفی، مدیرکل دفتر مجامع، تشکل‌ها و فعالیت‌های فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اشاره می کند:  مصححان در ایران بیشتر به سراغ متن‌هایی برای تصحیح می‌روند که مورد علاقه خودشان است و این پراکندگی، نسخه‌پژوهان را سردرگم می‌کند. مصححان ما باید در یک رشته مشخص بتوانند تمام نسخه‌های خطی را تصحیح کنند.

وی می افزاید: ما نسخه‌های خطی در ادیان مختلف مسیحی، زرتشتی و یهودی داریم که «حکمت» را مطرح می‌کنند. این مساله نشان می‌دهد که دنیای شرق، یک حکمت واحد دارد و این میراث مکتوب می‌تواند در تبیین هویت فرهنگ‌ها نقش به‌سزایی داشته باشند. همچنین باید نرم‌افزاری‌هایی برای نسخه‌های خطی تهیه کنیم که متناسب با استانداردهای بین‌المللی باشد؛ اگرچه به نظر می‌رسد راهی که می‌رویم سال‌های سال نیز به نتیجه نمی‌رسد و میراث مکتوب در ایران مظلوم و مهجور باقی‌مانده است.

بهروز ایمانی، از مصححان پیشکسوت نیز در جایی گفته است: بسیاری از معضلات و مشکلات این حوزه برطرف نشده است. مسوولان فرهنگی کشور در مسائل فرهنگی تجربه‌ کافی ندارند و بیشتر کارهای فرهنگی بر اساس عشق و علاقه صورت می‌گیرد.

علی اشرف صادقی عضو فرهنگستان زبان و استاد زبان شناسی نیز بر این عقیده است که:

هر کس در تصحیح متون بپردازد باید مقدماتی را از زبان شناسی بداند و بداند کلمات هم از نظر صورت و هم از نظر معنی تحول پیدا می کنند. قواعد دستوری نیز متحول می شوند. در نتیجه چنین مصححی صورتهای جدیدتر زبان را به دلیل ناشناخته بودن به صورت های قدیمی تر بر نمی گرداند.

40 سال پیش در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران گفتیم رشته ادبیات فارسی باید 4 واحد زبانشناسی داشته باشد و اساتیدی مانند دکتر فرشیدورد با این موضوع مخالفت کردند. هم اکنون نیز معتقدیم باید حداقل 4 واحد زبان شناسی برای دانشجویان رشته ادبیات گذاشت.

اگر میراث مکتوب یا هر مۆسسه دیگری می خواهد کتابی را برای تصحیح به کسی واگذار کند باید از آن فرد شناخت خوبی داشته باشد و با عده ای برای ارائه این پیشنهاد مشورت کند. در برخی موارد می بینیم افرادی که گمنام و ناتوان هستند کتاب هایی چاپ کرده اند که ضعیف است. مرکز پژوهشی میراث مکتوب با ناشران معمولی فرق می کند باید مشاور علمی داشته باشد، که دارد.

دکتر مهدی نوریان در رابطه با برخی مشکلات بر صر تصحیح درست نسخ خطی می گوید:

بسیاری از میراث گذشتگان در طاق نسیان می‌مانند و کسی نیست که به آن‌ها توجه کند. این مسأله باعث می‌شود خطرهای بسیار زیادی نسخه‌های خطی ما را تهدید کند. کتابخانه‌های ما یکی پس از دیگری مانع ایجاد می‌کنند و نسخه‌های خطی را در اختیار و دسترس دانشجویان قرار نمی‌دهند. تنها راه برای احیای این نسخه‌های خطی، قرار دادن آن‌ها در دسترس پژوهشگران و محققان است. عده بسیاری از شعرا برای سرودن شعر از سبک حکیم نظامی تقلید کرده‌اند که مهم‌ترین آن‌ها امیرخسرو دهلوی و بعد خواجوی کرمانی است و بر این اساس نسخه‌شناسان برای تصحیح آثار خواجوی کرمانی باید به آثار نظامی نیز توجه داشته باشند.

نوریان یادآور می شود:حافظ محبوب‌ترین شاعر ماست و دیوانش هرسال چندین بار منتشر می‌شود ولی نباید تنها به حافظ پرداخت و شعرای دیگر را فراموش کرد. تصوری در روزگار ما پیدا شده که هر کس تنها حافظ را بخواند می‌تواند حافظ‌شناس شود و در این راه چندین نفر را می‌بینیم که موفق نبوده‌اند بنابراین تنها با خود حافظ نمی‌توان حافظ‌شناس شد. درباره شاهنامه و مثنوی نیز همین مسأله آشکار است.  برای حافظ‌شناسی هیچ‌ راهی نداریم جز این‌که مسیری را طی کنیم. حافظ نیز این مسیر را طی کرده و دیوان شعرای پیش از خود را خوانده است. این شاعر بزرگ شعرهای فارسی و عربی روزگار خود را خوانده و بر دانش‌ و علوم رایج روزگار تسلط داشته است. زیرا رد پای همه دیوان‌ها را می‌توان در اشعار حافظ مشاهده کرد.

وی افزود: عابدی از کتاب هم‌عصر خواجو شواهدی آورده است از این روی برای کاربرد یک ترکیب باید شرایط زمان و مکان را در نظر گرفت و شرایط زمانی، مکانی و اجتماعی آن روزگار در تألیف کتاب بسیار موثر است. وی همچنین اشاره می کند که در خواندن متون طرز خواندن بسیار مهم است خصوصا خواندن اشعار، که در خواند شعر تکیه بر کلمات اهمیت پیدا می‌کند و به کار بردن علائم سجاوندی و نشانه‌گذاری شایسته نیست. حتی زیر و زبر گذاشتن برای کلمات مضر به‌شمار می‌رود و خواندن آن را دچار اشکال می‌کند.

فرآوری: فاطمه شفیعی

بخش ادبیات تبیان


منابع:خبرگزاری کتاب/ سایت رسمی میراث مکتوب/ کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس