تبیان، دستیار زندگی
سینمای مستقل کم هزینه که این روزها با توجه به بنیه ضعیف اقتصاد سینمای کشور رو به گسترش نهاده، با فیلم کلاس هنرپیشگی به کارگردانی علیرضا داوودنژاد به نقطه اوج خود رسید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جنجال خانوادگی در کلاس هنر پیشگی

درباره ی فیلم کلاس هنرپیشگی


سینمای مستقل کم هزینه که این روزها با توجه به بنیه ضعیف اقتصاد سینمای کشور رو به گسترش نهاده، با فیلم کلاس هنرپیشگی به کارگردانی علیرضا داوودنژاد به نقطه اوج خود رسید.

جنجال خانوادگی در کلاس هنر پیشگی

علیرضا داوودنژاد که پیشرو در تولید فیلم های ارزان قیمت با مشارکت اهالی خانواده است، در تازه ترین اثر سینمایی خود، تجربه های خود در  مصائب شیرین  و  بهشت از آن تو  را تکمیل کرده و به بهانه تشکیل کلاس بازیگری برای نابازیگرانش، داستان خود را روایت کرده است.

قصه ای ساده با شخصیت های مختلف که عامل محرک همه آنها، عنصری به نام  پول  و  اقتصاد  است.

داوودنژاد برای روایت قصه شلوغ و پر از شخصیت خود، شیوه  فیلم در فیلم  را برگزیده و با حضور گاه به گاه جلوی دوربین، تکنیک فاصله گذاری را به کار گرفته است.

در حقیقت از همان ابتدا، تکلیف مخاطب با فیلم و ماجراهایش روشن شده و کارگردان برای روایت قصه خود دیگر نیازی به فرم کلاسیک چه در فیلمنامه و چه در کارگردانی ندارد.

اتفاقا  کلاس هنرپیشگی  با همه نقاط قوت، از این ناحیه ضربه خورده و قطع های گاه و بی گاه فیلمساز و نوشتن کلماتی در رابطه با داستان روی وایت بورد، اختلال هایی را در ارتباط مخاطب فیلم به وجود آورده است.

فیلم شروع خوب و مناسبی داشته که شخصیت اولش (مادربزرگ خانواده) را به خوبی معرفی کرده و دل نگرانی های او را به مخاطب انتقال می دهد.

اما با پیشرفت کار، سکته های متعددی در ریتم به وجود آمده و کسالت به وجود می آورد که این اتفاق درست از صحنه مبهوت ماندن مادربزرگ با چشمان باز آغاز می شود.

داد وفریادهای پسر بزرگ زن و بگومگویش با  رضا  - فرزندش - بسیار ضعیف و غلوشده از کار درآمده و شباهت چندانی با دنیای واقعی ندارد!

داوودنژاد برای پیشبرد داستان و رساندن فیلم به زمان استاندارد سینمایی، از شخصیت های متعددی بهره گرفته که هیچکدام هم از تیپ فراتر نرفته و گاه چون سوهان روی اعصاب مخاطب خود راه می رود.

داوودنژاد در تازه ترین شکل فیلمسازی دورهمی و تا حدودی ارزان قیمت خود، به لحاظ هزینه تولید می توانست کار بهتری را روانه اکران کند، منوط بر آنکه از شخصیت های متعدد و بسیاری از صحنه های زائد و کشدار کاسته و فقط روی یک موضوع متمرکز شود.

برای نمونه می توان به  زهرا  اشاره کرد که به شکلی اغراق آمیز تقریبا همه حاضران در جمع را مورد شماتت قرار داده و تا مرز برخورد فیزیکی نیز پیش می رود!

این در حالیست که مخاطب، شکاف میان اعضای خانواده و چشم طمع داشتن آنها به خانه دوم مادربزرگ را به خوبی درک کرده و نیازی به دادوفریادهای اینچنینی نبود.

تعدد شخصیت ها نیز به حدی است که در نیمه دوم فیلم مخاطب آنها را با یکدیگر اشتباه گرفته و برای به خاطر آوردن رابطه میان آنها نیاز به حافظه ای قوی دارد.

خرده داستان های موجود مانند علاقه پسر جوان خانواده به دخترعموی خود نیز دردی را دوا نکرده و فقط به کش آمدن داستان کمک کرده است.

علاقه این دو به یکدیگر باعث باز شدن پای یک ضدقهرمان بامزه به نام  کوشان  به  کلاس هنرپیشگی  شده که بیش از بقیه ملموس و باورپذتر از آب درآمده که متحول شدن ناگهانی او در آخر کار، لطمه اساسی به آن وارد کرده است که همخوانی چندانی با پایگاه اجتماعی وی ندارد.

جنجال خانوادگی در کلاس هنر پیشگی

داوودنژاد به جای مانور دادن روی دعواهای خانوادگی خسته کننده، می توانست با تمرکز بیشتر روی تم اصلی فیلمنامه خود یعنی  حرص و طمع  آدم های قصه، برای پیشرفت اقتصادی از راه خرید و فروش سکه طلا، فیلم منسجم تر و جذابی را روانه پرده نقره ای کند.

با این حال از لابلای تصاویر فیلم و نوع میزانسن ها می توان فهمید که داوودنژاد کار خود را ساده نگرفته و خلاقیت های زیادی نیز در این رابطه به خرج داده اما چه سود که این ظرایف در میان دادوفریادهای بیش از اندازه شخصیت ها و عصبیت حاکم بر فضا گم شده و چندان به چشم نمی آید.

پایان خوش فیلم نیز با توجه به فضای تلخ و سرشار از عصبیت آن، نچسب و باورناپذیر از آب درآمده و همخوانی چندانی با کلیت آن ندارد.

عشق  نسخه نهایی فیلمساز برای این جمع بحران زده است که به یکباره ورق را برگردانده و همه افراد درگیر با یکدیگر را به یک آشتی تمام عیار می رساند.

داوودنژاد در تازه ترین شکل فیلمسازی  دورهمی  و تا حدودی ارزان قیمت خود، به لحاظ هزینه تولید می توانست کار بهتری را روانه اکران کند، منوط بر آنکه از شخصیت های متعدد و بسیاری از صحنه های زائد و کشدار کاسته و فقط روی یک موضوع متمرکز شود.

با همه اینها  کلاس هنرپیشگی  دارای ارزش هایی است که در صورت تدوین مجدد و اندکی بی رحمانه، می تواند به جذب مخاطب در اکران عمومی نیز امیدوار باشد.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:ایرنا