تبیان، دستیار زندگی
دکلمه واژه ی فرانسوی است که از deklama گرفته شده است. منظور از آن “خواندن شعر یا نثر ادبی با صدای بلند و آهنگ مناسب و با حالت های خاص به منظور القا کردن محتوا و مضمون کلام به شنونده مطابق کلام” است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چگونه شعر را دکلمه کنیم؟


دکلمه واژه ی فرانسوی است که از deklama گرفته شده است. منظور از آن “خواندن شعر یا نثر ادبی با صدای بلند و آهنگ مناسب و با حالت های خاص به منظور القا کردن محتوا و مضمون کلام به شنونده مطابق کلام”‌ است.

چگونه شعر را دکلمه کنیم؟

مقدمه

یک شعر به دو گونه خوانده می شود؛ خوب و بد.

به این ترتیب می بینیم که خوانش شعر روی شنونده اثرگذار است. چه این که شعر یک متن است در دست دکلماتور. این دکلماتور است که چگونه آن را عرضه می کند. خوانش یک شعر در حقیقت ایجاد دوباره ی شعر هم هست. تولید معنا های تازه نیز می باشد ؛ این هردو باهم شعر را کامل می سازد.

این مقاله درصدد است تا به حد وسع این موضوع را پی بگیرد. نکاتی را که فکر می شود با اِعمال آنها می توان شعر را خوب و درست دکلمه کرد، تذکر دهد.

دکلمه چیست؟

دکلمه واژه ی فرانسوی است که از deklama گرفته شده است. منظور از آن “خواندن  شعر یا نثر ادبی با صدای بلند و آهنگ مناسب و با حالت های خاص به منظور القا کردن محتوا و مضمون کلام به شنونده مطابق کلام”‌ است.

(انوری دکتر حسن ، فرهنگ بزرگ سخن)

دکلمه تنها خواندن نیست بلکه خواندن + آوای رسا + آهنگ مناسب + ژست مناسب + حالت های خاص + داشتن حرارت و احساس مناسب می باشد.

شرایط دیکلماتور خوب

دکلماتور به کسی گفته می شود که شعر یا یک متن ادبی را به خوبی قرائت یا دکلمه کند. یک دکلمه ی خوب زمانی صورت می گیرد که دکلماتور از اوصاف زیر بهره مند باشد:

1.  داشتن صدای آرمش بخش.

2. شناخت آواز ها.

3.  قدرت برقراری ارتباط. برای قدرت ارتباط  می توان عامل زیادی را برشمرد از قبیل:الف. استعداد ذاتی.ب. پشتوانه ی اندیشه یی.ج. انتخاب زبان مناسب.د. حرکات بدنی.

4.  قدرت انتقال حس: یک دکلماتور خوب در ابتدا باید حس شاعر را  -که درشعرش انعکاس یافته- در خود بازتولید کند بعد آن حس را به صورت صحیح به شنونده انتقال دهد. سطح احساس ها در هر شعر متفاوت است.

5. قدرت انتقال فکر: انتقال درست فکرِ یک شاعر وابسته به این است که خواننده نخست آن را درک کند سپس آن را در احساس جدید بهم آمیخته تحویل شنونده دهد.

6.  ادای درست کلمات: از شرایط مهم دکلمه ی خوب ادای درست واژگان است. اساس دکلمه را همین امر تشکیل می دهد.

7. داشتن صدای شفاف و رسا.

8. سلامتی دستگاه  صوتی و اندام گفتاری.

9. توانایی خواندن درست جمله ها و متن.

10. تناسب لحن و محتوا.

11. داشتن دانش ارتباطی.

شعر رکن اساسی دکلمه است. شعر نه تنها ابزار دکلمه است بلکه هدف دکلمه نیز هست. دکلمه بر آن استوار است. برای این که دکلمه به خوبی انجام شود، باید دکلماتور شعر را بشناسد.

ارکان دکلمه:

دکلمه ی شعر بر چند رکن استوار است:

1)   شعر: شعر رکن اساسی دکلمه است. شعر نه تنها ابزار دکلمه است بلکه هدف دکلمه نیز هست. دکلمه بر آن استوار است. برای این که دکلمه به خوبی انجام شود، باید دکلماتور شعر را بشناسد. قالب های شعری را از هم تفکیک کند. با تکنیک های شعری نیز آشنایی داشته باشد. فن شاعری را بلد باشد. علم بدیع و بیان را تا حد لزوم بداند. مجاز و کنایه را بفهمد؛ چرا که بدون درک مجاز، تشبیه، کنایه، استعاره و سایر صنایع ادبی فهم یک شعر دشوار می باشد. بنابراین لازم است دکلماتور با شعر آشنا باشد.

یک شعر دو شکل دارد:

الف. شکل ظاهری.ب. شکل باطنی: شکل باطنی از معنا، عاطفه و احساس ترکیب می   شود.

با توجه به این دو شکل، دکلماتور باید به این نکته ها توجه نماید:

1.  تلفظ درست واژه ها.

2. تشخیص انواع ترکیب ها از همدیگر: ترکیب انواع مختلف دارد. این شعر را توجه کنید:

درخت بزرگی از اندوه

روییده از میان سینه ام

شاخه هایش خشک،

“دست برآورده به مهتاب”‌

ریشه هایش سرد

تلخابه   نوش حسرت

پرنده ای

هزاره ی غربت مرا

از سر شاخه ی بلندش

می زند کو کو!

(نهفته عزیزالله، زندگی را مه گرفته، چاپ اول، انتشارات عرفان، تهران، 1383، ص 14)

ترکیب “تلخابه   نوش”‌ با ترکیب “درخت بزرگ”‌، دو نوع ترکیبی است که به دوصورت تلفظ می گردند؛ اولی به شکل توصیفی و دومی به شکل ترکیب اضافی.

3. ادای مکمل جمله، مصراع، یا بیت: اگر شعر شعر سپید است و در وسط جمله، قطع نفس لازم نمی افتد، ضروری است که آن جمله به شکل مکمل ادا شود و بعد از تکمیل آن، دم گرفته شود. همچنان مصراع یا بیت:

سکوت آواز می خواند پسِ لب های لرزانت

نگه رقصیده بر می خیزد، از آغوش چشمانت

دوبیتی های سرگردان تنهایی شوم پیشت

و تو آرام آن ها را بخوانی از دل و جانت

(مجیر وهاب، آشفته   تر از باد، چاپ اول، انتشارات فرهنگی_ ادبی ظهیر الدین محمد بابر، کابل،1386، ص 30)

در بیت نخست هر مصراع به صورت مستقل ادا می شود اما در بیت دوم، چون پیوستگی معنایی بیش تری میان دو مصراع موجود است، پس از توقف بسیار کوتاه باهم خوانده می شوند.

4. درک معنا.

5. تناسب صورت و محتوا: شعر از لحاظ عاطفی به شکل های گوناگون خوانده می شود. بعضی شعر ها را باید شاد خواند و برخی دیگر را غمگین.

6. آشنایی با وزن و قافیه.

7. رعایت علایم نگارشی.

8. خواندن با نگاه دوم: خواندن خط به خط باعث می شود دکلماتور تمام توجه خود را به خطوط شعر معطوف بدارد. در این صورت نمی تواند حرکات و فعالیت های بدنی و چشمی و توجه شنوندگان را تحت نظر داشته باشد. او وقتی متوجه خطوط باشد دیگر با مخاطبان خود ارتباط مستقیم برقرار نمی تواند و این موجب کاهش تأثیر گذاری شعر می گردد. بنابراین یک دکلماتور خوب باید درعین حالی که نیم نگاهی به خطوط روی کاغذ می اندازد نگاه دیگر به مخاطبین خود نیز داشته باشد. حرکات و فعالیت های آن   ها را زیر نظر بگیرد.

9. برجسته خوانی: برخی از جاهای شعر لازم است برجسته خوانده شود. صدا بلندتر گردد و تأکید بیش تری روی آن صورت گیرد. مثل این این ابیات:

جمعه درست ساعتِ … یادم نمی رود

در تنگ پنج متری قلبم شدی رصد

من التماس و خواهش این   که بمان! بمان!

اما تو برصداقت این سینه دستِ رد

گفتم کجا؟ چرا؟ چمدان تو بسته بود

گفتی که هیچ غم مخور این نیز بگذرد

( ابراهیمی غلام رضا، هبوط در پیاده   رو، چاپ اول، انتشارات عرفان، تهران، 1386، ص43)

در ترکیبات و کلمات “درست ساعت…/ بمان، بمان!/ گفتم کجا؟/ چرا؟/ گفتی/ هیچ غم مخور”‌ باید تن صدا بلندترگردد و با تأکید تلفظ شوند.

2 ) دیکلماتور:

دکلماتور تنها شعر نمی خواند بلکه خود حرف می زند. او تنها یک خواننده ی متن نیست بلکه راویِ شخص اول است که با مخاطب گپ می زند. بنابراین جدا از بیان زیبا، باید ظاهر مناسب و آراسته نیز داشته باشد.

3) شنونده:

شنونده رکن دیگر دکلمه است. شنوندگان یک شعر ممکن است به لحاظ سنی، جنسیتی، تعلیمی و تحصیلی متفاوت باشند. دکلماتور خوب کسی است که قبلاً از نوعیت مخاطبین خود آشنایی داشته باشد و شعر را مطابق ذوق و سلیقه ی آن ها انتخاب نماید. او باید بتواند روان آدم ها را دریابد. سلایق و گرایش های آن ها را تشخیص دهد.

4) صدا:

صدا جزو اساسی دکلمه است. اما صدا چیست؟ صدا “محصول حرکات هماهنگ و منظم اندام   ها و عضلات صوتی”‌ می   باشد. یک دکلماتور باید اندام صوتی مناسب و سالم داشته باشد تا بتواند کلمات را درست و بجا تلفظ  و ادا کند. اندام   های صوتی این   هاست:

1.      دستگاه تنفسی: شامل شش ها، نای، نایژه (مسیر هوا از ریه   ها به طرف حنجره)

2.      عضلات و تار های صوتی حنجره (تشکیل دهنده صدای ابتدایی)

3.      حفره ها و دیوار های گلو (محل تولید حروف- تند وکند کننده صدا)

4.      دهان: شامل زبان، فک، لب ها، لهات (زبان کوچک)، سقف کام

5.      دندان ها ولثه ها (محل تولید حروف- لطافت بخشیدن به صدا)

6.      مجرا و حفره های بینی (تقویت کننده صدا- تولید کننده حروف خیشومی)

در دکلمه باید اندام   های صوتی سالم باشند تا صدا یک دست باشد.

فرآوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منبع: هفته نامه ادبی هنری سیمرغ- نویسنده: محمود جعفری