تبیان، دستیار زندگی
«مستضعف» کسى نیست که ضعیف و ناتوان باشد بلکه او نیروهای بالفعل و بالقوه‌ای دارد که از ناحیه جباران و ستمکاران مورد ظلم قرار می‌گیرد و خداوند به چنین گروهى وعده یارى و حکومت در زمین داده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وعده خداوند به مستضعفان!!


«مستضعف» کسى نیست که ضعیف و ناتوان باشد بلکه او نیروهای بالفعل و بالقوه‌ای دارد که از ناحیه جباران و ستمکاران مورد ظلم قرار می‌گیرد و خداوند به چنین گروهى وعده یارى و حکومت در زمین داده است.


ظهور

«مستضعفان» و «مستکبران» از منظر قرآن چه کسانی هستند؟

یکی از آیاتی که نوید پیروزی مستضعفان بر مستکبران را می‌دهد آیه 5 سوره مبارکه «قصص» است. برای آشنایی با مفاهیم و مضامین این آیه نوید بخش که همه منتظران ظهور حضرت مهدی(عج) آن را تحقق وعده بر حق الهی می‌دانند گذری بر تفسیر «نمونه» آیت‌الله مکارم شیرازی داشته‌ایم که برای عموم علاقه‌مندان ذکر می‌شود.

«وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ»

اراده و مشیت ما بر این قرار گرفته است که بر مستضعفین در زمین منت نهیم و آنها را مشمول مواهب خود نمائیم و آنها را پیشوایان و وارثین روى زمین قرار دهیم.

چقدر این آیه و آیه ما بعد آن، گویا و امیدبخش است؟ چرا که به صورت یک قانون کلى و در شکل فعل مضارع و مستمر بیان شده است تا تصور نشود اختصاص به مستضعفان بنى‌اسرائیل و حکومت فرعونیان داشته، مى‏گوید: ما مى‏خواهیم چنین کنیم ... یعنى فرعون مى‏خواست بنى اسرائیل را تار و مار کند و قدرت و شوکتشان را درهم بشکند، اما ما مى‏خواستیم آنها قوى و پیروز شوند. او مى‏خواست حکومت تا ابد در دست مستکبران باشد اما ما اراده کرده بودیم که حکومت را به مستضعفان بسپاریم! و سرانجام چنین شد.

ضمناً تعبیر «منت» به معنى بخشیدن مواهب و نعمت‌ها است و این با منت زبانى که بازگو کردن نعمت به قصد تحقیر طرف مقابل است مسلماً کار مذمومى است، فرق بسیار دارد.

در آیات 5-6 سوره قصص، خداوند پرده از روى اراده و مشیت خود در مورد مستضعفان برداشته و پنج امر را در این زمینه بیان مى‏کند که با هم پیوند و ارتباط نزدیک دارند.

نخست اینکه ما مى‏خواهیم آنها را مشمول نعمتهاى خود کنیم؛ «وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ»

دوم اینکه ما مى‏خواهیم آنها را پیشوایان قرار دهیم؛ «وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً»

سوم اینکه ما مى‏خواهیم آنها را وارثان حکومت جباران قرار دهیم؛ «وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ»

چهارم اینکه ما حکومت قوى و پا بر جا به آنها مى‏دهیم؛ «وَنُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ»

و بالأخره پنجم اینکه آنچه را دشمنانشان از آن بیم داشتند و تمام نیروهاى خود را بر ضد آن بسیج کرده بودند به آنهانشان دهیم؛ «وَنُرِی فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا کَانُوا یَحْذَرُونَ»

چنین است لطف عنایت پروردگار در مورد مستضعفان.

جباران مستکبر براى تحکیم پایه‏هاى سیاست جابرانه خود قبل از هر چیز سعى مى‏کنند قربانیان خود را به استضعاف فکرى و فرهنگى بکشانند، سپس به استضعاف اقتصادى، تا قدرت و توانى براى آنها باقى نماند و فکر قیام و گرفتن زمام حکومت را در دست و در مغز خود نپرورانند

حکومت جهانى مستضعفان

آیات فوق، هرگز سخن از یک برنامه موضعى و خصوصى مربوط به بنى‌اسرائیل نمى‏گوید، بلکه بیانگر یک قانون کلى است براى همه اعصار و قرون و همه اقوام و جمعیت‌ها مى‏گوید: ما اراده داریم که بر مستضعفان منت بگذاریم و آنها را پیشوایان و وارثان حکومت روى زمین قرار دهیم.

این بشارتى است در زمینه پیروزى حق بر باطل و ایمان بر کفر.

این بشارتى است براى همه انسان‌هاى آزاده و خواهان حکومت عدل و داد و برچیده شدن بساط ظلم و جور.

نمونه‏اى از تحقق این مشیت الهى، حکومت بنى‌اسرائیل و زوال حکومت فرعونیان بود.

و نمونه کاملترش حکومت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) و یارانش بعد از ظهور اسلام بود، حکومت پا برهنه‏ها و تهى‏دستان با ایمان و مظلومان پاکدل که پیوسته از سوى فراعنه زمان خود مورد تحقیر و استهزاء بودند و تحت فشار و ظلم و ستم قرار داشتند .

سرانجام خدا به دست همین گروه، دروازه قصرهاى کسراها و قیصرها را گشود و آنها را از تخت قدرت به زیر آورد و بینى مستکبران را به خاک مالید.

و نمونه گسترده‏تر آن ظهور حکومت حق و عدالت در تمام کره زمین به وسیله مهدى(عج) است.

این آیه از جمله آیاتى است که به روشنى بشارت ظهور چنین حکومتى را مى‏دهد، لذا در روایات اسلامى مى‏خوانیم که ائمه اهل‌بیت علیهم‏السلام‏ در تفسیر این آیه، اشاره به این ظهور بزرگ کرده‏اند.

در نهج البلاغه از على (علیه السلام) چنین آمده است: دنیا پس از چموشى و سرکشى -همچون شترى که از دادن شیر به دوشنده‏اش خوددارى مى‏کند و براى بچه‏اش نگه مى‏دارد- به ما روى مى‏آورد ... سپس آیه «وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ» را تلاوت فرمود.

و در حدیث دیگرى از همان امام بزرگوار (علیه السلام) مى‏خوانیم که در تفسیر آیه فوق فرمود: این گروه آل محمد (صلی الله علیه وآله) هستند، خداوند مهدى آنها را بعد از زحمت و فشارى که بر آنان وارد مى‏شود برمى‏انگیزد و به آنها عزت مى‏دهد و دشمنانشان را ذلیل و خوار مى‏کند.

البته حکومت جهانى مهدى (عج‏) در آخر کار، هرگز مانع از حکومت‌هاى اسلامى در مقیاس‌هاى محدودتر پیش از آن از طرف مستضعفان بر ضد مستکبران نخواهد بود، و هر زمان شرایط آن را فراهم سازند وعده حتمى و مشیت الهى در باره آنها تحقق خواهد یافت و این پیروزى نصیبشان مى‏شود.

عدل

مستضعفان و مستکبران چه کسانی هستند؟

مى‏دانیم واژه «مستضعف» از ماده ضعف است، اما چون به باب استفعال برده شده به معنى کسى است که او را به ضعف کشانده‏اند و در بند و زنجیر کرده‏اند.

به تعبیر دیگر «مستضعف» کسى نیست که ضعیف و ناتوان و فاقد قدرت و نیرو باشد بلکه مستضعف کسى است که نیروهاى بالفعل و بالقوه دارد، اما از ناحیه ظالمان و جباران سخت در فشار قرار گرفته، ولى با این حال در برابر بند و زنجیر که بر دست و پاى او نهاده‏اند ساکت و تسلیم نبوده، پیوسته تلاش مى‏کند تا زنجیرها را بشکند و آزاد شود، دست جباران و ستمگران را کوتاه سازد و آئین حق و عدالت را برپا کند.

خداوند به چنین گروهى وعده یارى و حکومت در زمین داده است، نه افراد بى‏دست و پا و ترسو که حتى حاضر نیستند فریادى بکشند تا چه رسد به اینکه پا در میدان مبارزه بگذارند و قربانى دهند.

بنى اسرائیل نیز آن روز توانستند وارث حکومت فرعونیان شوند که گرد رهبر خود موسى (علیه السلام) را گرفتند، نیروهاى خود را بسیج کردند و همه صف واحدى را تشکیل دادند، بقایاى ایمانى که از جدشان ابراهیم به ارث برده بودند با دعوت موسى (علیه السلام) تکمیل و خرافات را از فکر خود زدودند و آماده قیام شدند.

البته مستضعف انواع و اقسامى دارد: مستضعف فکرى و فرهنگى، مستضعف اقتصادى، مستضعف اخلاقى و مستضعف سیاسى و آنچه بیشتر قرآن روى آن تکیه کرده است مستضعفان سیاسى و اخلاقى است.

بدون شک جباران مستکبر براى تحکیم پایه‏هاى سیاست جابرانه خود قبل از هر چیز سعى مى‏کنند قربانیان خود را به استضعاف فکرى و فرهنگى بکشانند، سپس به استضعاف اقتصادى، تا قدرت و توانى براى آنها باقى نماند و فکر قیام و گرفتن زمام حکومت را در دست و در مغز خود نپرورانند.

در نهج البلاغه از على (علیه السلام) چنین آمده است: دنیا پس از چموشى و سرکشى -همچون شترى که از دادن شیر به دوشنده‏اش خوددارى مى‏کند و براى بچه‏اش نگه مى‏دارد- به ما روى مى‏آورد ... سپس آیه «وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ» را تلاوت فرمود

در قرآن مجید در پنج مورد سخن از مستضعفین به میان آمده که عموماً از مۆمنانى سخن مى‏گوید که تحت فشار جباران قرار داشتند. در یک جا مۆمنان را دعوت به مبارزه و جهاد در راه خدا و مستضعفین با ایمان کرده، مى‏گوید: چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکانى که تضعیف شده‏اند پیکار نمى‏کنید؟ همان افراد ستمدیده‏اى که مى‏گویند: خدایا! ما را از این شهر (مکه) که اهلش ستمگرند بیرون بر، و براى ما از طرف خودت سرپرستى قرار ده، و براى ما از سوى خودت یاورى تعیین فرما.

از این رو تنها در یک مورد سخن از کسانى به میان مى‏آورد که ظالمند و همکارى با کافران دارند و ادعاى مستضعف بودن مى‏کنند و قرآن ادعاى آنها را نفى کرده، مى‏گوید: شما مى‏توانستید با هجرت کردن از منطقه کفر و فساد از چنگال آنها رهایى یابید اما چون چنین نکردید جایگاه شما دوزخ است.

ولى به هر حال قرآن همه جا به حمایت از مستضعفان برخاسته و از آنها به نیکى یاد کرده است و آنها را مۆمنان تحت فشار مى‏شمارد، مۆمنانى مجاهد و تلاش‏گر که مشمول لطف خدا هستند.

روش عمومى مستکبران تاریخ

نه تنها فرعون بود که براى اسارت بنى اسرائیل مردان آنها را مى‏کشت و زنانشان را براى خدمتکارى زنده نگه مى‏داشت که در طول تاریخ همه جباران چنین بودند و با هر وسیله نیروهاى فعال را از کار مى‏انداختند. آنجا که نمى‏توانستند مردان را بکشند مردانگى را مى‏کشتند و با پخش وسایل فساد، مواد مخدر، توسعه فحشا و بى‏بندبارى جنسى، گسترش شراب و قمار و انواع سرگرمی‌هاى ناسالم، روح شهامت و سلحشورى و ایمان را در آنها خفه مى‏کردند تا بتوانند با خیالى آسوده به حکومت خودکامه خویش ادامه دهند.

اما پیامبران الهى مخصوصاً پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) سعى داشتند نیروهاى خفته جوانان را بیدار و آزاد سازند و حتى به زنان درس مردانگى بیاموزند و آنها را در صف مردان، برابر مستکبران قرار دهند.

بخش قرآن تبیان


منبع :

خبرگزاری شیعه نیوز