تبیان، دستیار زندگی
ما فراموش می کنیم که نباید به حال کسی غبطه بخوریم،از یاد می بریم که باید از همان چیزی که هستیم و داریم نهایت استفاده را بکنیم و شاد باشیم و خدا را شکر کنیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شکر بر داشته‌ها یا غبطه بر نداشته‌هایمان؟!


ما همیشه به دیگران غبطه می خوریم و تمام داشته های خود را نادیده می گیریم، مگر اینکه گاهگاهی کسی را ببینیم که از موهبتی محروم است آن موقع شاید کمی خدا را به خاطر داشته هایمان شکر کنیم.

ما فراموش می کنیم که نباید به حال کسی غبطه بخوریم،از یاد می بریم که باید از همان چیزی که هستیم و داریم نهایت استفاده را بکنیم و شاد باشیم و خدا را شکر کنیم.


شکر

تا به حال به داشته هایمان شکر کرده ایم؟

شکر و سپاس به عنوان فضیلتی اخلاقی مورد تایید و تاکید عقل و عقلا است. هر انسانی به حکم عقل به این نتیجه می رسد که می بایست در برابر افرادی که به گونه ای کاری و یا نعمتی را به وی می دهند شکر کند. در هنجارشناسی نیز که در حوزه علوم تربیتی و اجتماعی از آن بحث می کنند، سپاسگزاری به عنوان عملی مفید و سازنده و ابزاری تشویقی مورد توجه است.

بی گمان هر کسی در هر مقام و منزلت علمی و اجتماعی که باشد این انتظار را دارد که در برابر کار پسندیده و نعمتی که داده است از وی تشکر شود. بسیاری از اوقات دیده شده است که ناسپاسی به معنای عدم تشکر از سوی مقابل معنا شده است. این موضوع واکنش احساسات و عواطف شخص را برانگیخته و از انجام اعمال نیک و رفتار پسندیده سرباز زده است؛ زیرا عدم ابراز تشکر را به معنای ناسپاسی تعبیر و تفسیر نموده است.

درباره اهمیت و آثار سپاسگزاری همین اندازه بس که خداوند از انسان ها خواسته است تا در برابر نعمت وجود و دیگر نعمت های خدادادی شکرگزار باشند. با آن که خداوند موجودی بی نیاز پرستش و سپاس است ولی به عنوان وظیفه و تکلیف از انسان ها خواسته است تا شاکر و سپاسگزار باشند. از اینجا می توان پی برد که سپاس و شکرگزاری ها چه جایگاه و ارزش و اعتباری در آموزه های وحیانی دارد.

چرا وظیفه انسان شکرگزاری است؟

چرا خداوند از انسان خواسته است تا سپاسگزار باشد و با آن که او بی نیاز مطلق است چرا وظیفه انسان را شکرگزاری دانسته است؟ سپاسگزاری چه اهمیت و چه کارکردهایی در حوزه اعتقادی و اجتماعی دارد؟

در آیات بسیاری از قرآن به مسئله سپاس و شکر اشاره شده و از مردمان خواسته شده است که نسبت به نعمت و نیز نعمت دهنده شاکر باشند. قرآن با توجه به روحیات آدمی به این نکته اشاره می کند که آدمی نسبت به نعمت و نعمت دهنده شکرگزار نیست و به جای این که سپاس گزار نعمت دهنده باشد و یا کفران نعمت نکند، ناسپاسی می کند. خداوند درقرآن اشاره می کند که: «اعملوا آل داود شکرا و قلیل من عبادی الشکور» ای آل داود شکر (این همه نعمت را) به جا آورید، هرچند که شمار کمی از بندگان من شکرگزارند!» (سبا آیه13)

در آیه 243 سوره بقره نیز به این مسئله تاکید کرده و می فرماید: ولکن اکثرالناس لایشکرون؛ با این همه، بیشتر مردمان سپاس گزار نیستند.

امام سجاد(علیه السلام) می فرماید: روز قیامت خداوند متعال به بعضی از بندگانش می گوید: آیا شکر فلان کس را بجای آوردی عرض می کند: پروردگارا! من شکر تو را به جای آوردم، خداوند می فرماید: چون شکر او را بجا نیاوردی شکر مرا هم بجا نیاورده ای! سپس افزود «اشکر کم الله اشکر کم للناس؛ شکرگزارترین شما در پیشگاه خدا کسی است که از نعمتها و زحمات مردم بیشترین قدردانی و شکرگزاری را به عمل آورد

خداوند با این که به مردمان نعمت های بسیاری بخشیده که می توان از همه مهمتر به نعمت وجود و آفرینش آنان اشاره کرد، با این همه مردمان، قدر و ارزش نعمت های الهی را ندانسته و کفران نعمت می ورزند و نسبت به نعمت دهنده شاکر و سپاس گزار نیستند. قرآن می فرماید: خداوند نسبت به مردمان دارای فضل است ولی بیشتر مردم سپاس گزار نیستند. (یونس آیه60 و نیز غافر آیه 61)

در تفسیر و تحلیل قرآنی، انسان دارای فرزانگی و حکمت، انسانی شاکر و سپاسگزار است؛ زیرا نسبت به نعمت و سپاسگزاری نعمت دهنده آگاهی و شناخت دارد و ارزش و قدر نعمت و نعمت دهنده را می شناسد و می داند. این گونه است که انسان های حکیم و فرزانه با شناختی که از خود و هستی و نعمت وجود و دیگر نعمت های الهی دارند همواره سپاسگزار نعمت و نعمت دهنده می باشند. (لقمان آیه12)

انسانهای مۆمن که به ایمان واقعی دست یافته اند، مردمانی خردمند و فرزانه اند و همواره قدر نعمت را شناخته و ارزش و جایگاه تشکر را می دانند. برای آنان تفاوتی نیست که این نعمتی که به ایشان داده شده و نیازی که از این راه برآورده گردیده ازسوی نعمت دهنده اصلی بوده و یا این که از طریق واسطه خیر بوده است. آنان همان اندازه که شاکر نعمت هستند شاکر و سپاس گزار نعمت دهنده و واسطه فیض و نعمت نیز می باشند.

شکر عملی، برتر است

شکر نعمت به شکل عملی از ارزش و جایگاه برتری برخوردار است و انسان لازم است افزون بر شکر زبانی، به عمل نیز شکرگزار باشد. برخی گفته اند که تعبیر قرآن درباره مواهبی که به دودمان حضرت داوود علیه السلام داده شده و می‌فرماید: ای آل داود شکرگزاری کنید. و به کار بردن واژه اعملوا در جمله: اعملوا آل داوود شکرا، نشان می دهد که شکر، بیشتر، از مقوله عمل است و باید آن را در لابلای اعمال انسان ارائه داد، و شاید به همین دلیل قرآن تعداد شکرگزاران واقعی را اندک شمرده است.

حسرت

در آیه23 سوره ملک بعد از آن که نعمت های بزرگی هم چون آفرینش گوش و چشم و دل را برمی شمرد اضافه می کند: قلیلا ما تشکرون؛ کمتر شکر او را به جا می آورید و نیز در آیه73 نمل می فرماید: ولکن اکثر هم لایشکرون، بیشتر آنها شکرگزاری نمی کنند. این ها همه بیانگر آن است که شکر واقعی به معنای عمل است نه زبان و گفتار که از آن به تشکر خشک و خالی زبانی یاد می کنند .

خداوند پس از فرمان به شکر، می فرماید: اما عده کمی از بندگان من تشکر می کنند بدیهی است که منظور از شکرگزاری تنها شکر با زبان باشد مسئله مشکلی نیست تا عاملان به آن قلیل بوده باشند، بلکه منظور شکر در عمل است، یعنی استفاده از مواهب در مسیر همان اهدافی که به خاطر آن نعمت ها آفریده و اعطا شده اند و مسلم است کسانی که مواهب الهی را عموما در جای خود به کار می گیرند و به درستی از آن استفاده می کنند مردمان اندکی بیش نیستند.

شکر مجدد برای نعمت شکرگزاری

در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: کسی پرسید آیا شکر پروردگار حدی دارد که اگر انسان به آن حد برسد شاکر محسوب شود؟ فرمود: آری سوال کرد: چگونه؟ فرمود: «یحمدالله علی کل نعمه علیه فی اهل و مال، و ان کان فیما انعم علیه فی ماله حق اداه؛ خدا را بر تمام نعمتهایش چه در خانواده و چه در اموال حمد و ستایش کند، و اگر در اموالی که به او داده حقی باشد ادا نماید.»

در حدیث دیگری از همان امام می خوانیم: «شکر النعمه اجتناب المحارم؛ شکر نعمت، پرهیز از گناه است» و نیز در حدیث دیگری از آن حضرت علیه السلام آمده است که فرمود: «فیما اوحی الله عز و جل الی موسی: یا موسی! اشکرنی حق شکری، فقال یا رب! و کیف اشکرک حق شکرک و لیس من شکر اشکرک به الا و انت انعمت به علی؟ قال یا موسی! الان شکرنتی حین علمت ان ذلک منی!؛ خداوند متعال به موسی وحی کرد ای موسی! حق شکر مرا بجای آور، عرض کرد: چگونه حق شکر تو را بجا آورم در حالی که هر شکری بجا آورم به خاطر آن نعمت تازه ای به من داده ای؟» فرمود: ای موسی الان شکر مرا بجای آوردی، چون می دانی همین توفیق نیز از من است!»

خداوند با این که به مردمان نعمت های بسیاری بخشیده که می توان از همه مهمتر به نعمت وجود و آفرینش آنان اشاره کرد، با این همه مردمان، قدر و ارزش نعمت های الهی را ندانسته و کفران نعمت می ورزند و نسبت به نعمت دهنده شاکر و سپاس گزار نیستند. قرآن می فرماید: خداوند نسبت به مردمان دارای فضل است ولی بیشتر مردم سپاس گزار نیستند

قدردانی از واسطه های نعمت

توجه به این نکته نیز لازم است که تشکر و قدردانی از کسانی که وسیله نعمتی برای انسان هستند نیز شعبه ای از شکر خداست، چنان که امام سجاد(علیه السلام) می فرماید: روز قیامت خداوند متعال به بعضی از بندگانش می گوید: آیا شکر فلان کس را بجای آوردی عرض می کند: پروردگارا! من شکر تو را به جای آوردم، خداوند می فرماید: چون شکر او را بجا نیاوردی شکر مرا هم بجا نیاورده ای! سپس افزود «اشکر کم الله اشکر کم للناس؛ شکرگزارترین شما در پیشگاه خدا کسی است که از نعمتها و زحمات مردم بیشترین قدردانی و شکرگزاری را به عمل آورد.

شکر خدایی را ...

خدا را این بار به خاطر داشته هایم شکر می کنم و نه به خاطر نداشته هایم. به خاطر نعمتهایی که وجود فقط یکی از آنها مایه مباهات به عالمیان است. شکر اینها که امروز داریم نه فقط به زبان که به مبارزه عملی بر ما واجب است.

من تصاویری دیدم که واقعا ناراحت شدم و احساس کردم انسان های سالم چه دلایل محکمی برای شادی و خوشبختی دارند اما از آن بی خبرند!

احمد و فاطمه هر دو معلول هستند، احمد از هر دو دست و فاطمه از هر دو پا معلول است. احمد و فاطمه حالا یک سال است که با هم ازدواج کرده اند و با تمام محدودیتها یکدیگر را پذیرفته اند. احمد پای هرگز نداشته فاطمه را جبران می کند و فاطمه دست هرگز نداشته احمد را.

این دو چه زیبا معنی زندگی را درک کرده اند و با هم شاد و خوشبخت اند.

این مطلب را نوشتم تا خدا را شکر کنیم پیش از آنکه نعمتی را به واسطه ناشکری از ما بگیرد.

فرآوری : زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان  


منابع :

وبلاگ راز ماندگاری

سایت حوزه

سایت مطهر