تبیان، دستیار زندگی
پیامبر صلى الله علیه و آله [چگونه شهید شدن ] زید و جعفر و ابن رواحه را، پیش از رسیدن خبر آنان ، براى مردم توصیف کرد و فرمود: «زید پرچم را بر گرفت و ضربت خورد و شهید شد ! سپس جعفر پرچم را بر گرفت. او نیز شهید شد ! پس از آن ابن رواحه پرچم گرفت و شهید شد »
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : حامد حسینی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شیوه پیامبر اکرم در عزاداری بر میت

عزاداری و گریه بر میت شرک بستن  به خداست؟!(3)

وهابیت


در بخشهای گذشته به بررسی روایی مدعای وهابیت که همانا مساله تحریم گریه بر میت است، اشاره نمودیم. در نتیجه گفتارهای پیشین اشاره شد که مساله سوگواری و عزاداری از جمله مسائلی است که بخشی از جوامع روایی شیعه و سنی را به خود اختصاص داده ،که این روایات امت اسلامی را دعوت به رعایت حدود و مرزهای عزاداری نموده و الگویی دینی و متناسب با فطرت وشأن توحیدی انسان را پیش پای مسلمانان قرا می دهد.


با این همه به خاطر برخی اعمال سلیقه ها و کج اندیشی ها اخبار نادرست و غیر صحیحی از میان این روایات سربرآورده که دلالت بر نهی و تحریم پیامبر خدا بر گریاندن و گریستن،که ساده ترین شکل طبیعی و انسانی عزاداری است نموده و به نفی آن پرداخته است. وهابیت کوردل نیز با نادیده انگاشتن حجم وسیعی از روایات معتبر،و تمسک به چند حدیث مخدوش و متعارض ، سخن از تحریم و نهی گریه بر میت بر زبانها رانده و این رفتار طبیعی مقتضی با فطرت انسانی را از نمادهای رفتارهای مشرکانه، و مغایر با شئون توحید قلمداد می کنند.

با این همه  گفتار و سیره وجود مبارك پیامبر مكرم اسلام در آیات قرآن کریم، به عنوان اسوه حسنه و الگویی نیکو برای همه مسلمانان معرفی شده است. بسیاری از صحابه و تابعین نیز با تاسی به فرمایشات و سیره عملی پیامبر خدا ، گفتارها و رفتارهای آن حضرت را در زندگی خویش پیاده نموده و بدین وسیله در احیای سیره و فرمایشات آن حضرت همت گماشتند. ار این رو بسیاری از دانشمندان اسلامی تأسی به اجماع و یا نظریه حداکثری صحابه را حجت دانسته و آن را عیار نظریات و رفتارهای خویش قرار می دهند.

در بررسى هاى تاریخى زندگانی پیامبر اکرم و صحابه ایشان، شاهد آنیم كه آنان، در برگزاری سوگواریها و عزاداریها بر اساس اقتضاى فطرى خویش رفتار كرده و در رثای برخی از در گذشتگان خویش به گریه و نوحه گری می پرداختندو این مساله مۆید دیگری است که می توان در مقابل استدلالات بی بنیان وهابیت اقامه داشت و پوچی ادعاهای آنان را به اثبات رسانید. در این گفتار نیر برآنیم تا با ذکربرخى شواهد تاریخى ،رفتار شناسی پیامبر،صحابه و تابعین ایشان را دراین زمینه خاطر نشان سازیم.

پیامبر صلى الله علیه و آله [چگونه شهید شدن ] زید و جعفر و ابن رواحه را، پیش از رسیدن خبر آنان ، براى مردم توصیف کرد و فرمود: «زید پرچم را بر گرفت و ضربت خورد و شهید شد ! سپس جعفر پرچم را بر گرفت. او نیز شهید شد ! پس از آن ابن رواحه پرچم گرفت و شهید شد » پیامبر صلى الله علیه و آله در حالى این سخنان را مى فرمود که اشک از دیدگانش می ریخت

سیره پیامبر گرامی، شاهدی گویا در برابر ادعای وهابیت

1. گریه پیامبر صلى الله علیه و آله در بیمارى سعد بن عباده

صحیح مسلم از عبداللّه بن عمر روایت می کند که :

سعد بن عباده بیمار شد و رسول خدا ، همراه با عبدالرحمان بن عوف و سعد بن ابى وقاص و عبداللّه بن مسعود به دیدار او رفتند. بر بالینش که رسیدند مدهوشش یافتند . پیامبر فرمود: آیا جان سپرده است؟ گفتند : نه، اى رسول خد ا! پیامبر به گریه ا فتاد. مردم نیز که گریستن رسول خدا صلى الله علیه و آله را دیدند به گریه افتادند . « پیامبر فرمود: آیا نمى شنوید؟ خداوند برسرشک دیده عذاب نمى کند، و بر اندوه دل نیز، ولى به خاطر این ( با اشاره به زبان خود)  عذاب مى کند یا مى بخشاید » (1)

2. گریه پیامبر صلى الله علیه و آله بر پسرش ابراهیم

پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم)هنگام مرگ فرزند دلبندش ابراهیم، مى گریست و مى فرمود:

«العین تدمع، و القلب یحزن، و لا نقول الاّ ما یَرضى ربنا و انّا بك یا ابراهیم لمحزونون»(2)

«چشم مى گرید و قلب مى سوزد و جز آنچه مورد رضایت خدا است نگوییم. اى ابراهیم! ما در فراق تو در اندوهیم».

تاریخ نگاران و سیره نویسان نوشته اند: هنگامیكه ابراهیم فرزند رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم)در حال احتضار بود، پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)وارد خانه شد و او را در دامن مادرش دید. او راگرفت و در دامان خود خواباند و فرمود:

«یا ابراهیم انّا لن نغنى عنك من اللّه شیئاً ـ ثم ذرفت عیناه و قال: ـ انا بك یا ابراهیم لمحزونون، تبكى العین و یحزن القلب و لانقول ما یُسخط الربّ و لولا انّه امرٌ حقُّ و وعدٌ صدق و انّها سبیل مأتیة، لحزنّا علیك حزناً شدیداً اشدّ من هذا»(3)

«اى ابراهیم! كارى از ما ساخته نیست، سپس اشك چشمان آن حضرت را فرا گرفت و فرمود: ـ ما در فراق تو اندوهناكیم، چشم گریان است و قلب سوزان و آنچه خشم خدا را موجب شود بر زبان نرانیم و اگرنبود كه مرگ حق است و وعده ایست صادق و راهى است كه همه باید بروند، اندوه ما بر تو صد چندان از این بود».

این روایت در سنن ابن ماجه چنین است: انس بن مالک گوید : هنگامى که ابراهیم پسر رسول خدا صلى الله علیه و آله جان سپرد، پیامبر صلى الله علیه و آله بر بالینش آمده بر روى او خم شد و گریست، سپس به حاضران فرمود :« او را در کفنهایش نپوشانید تا (براى آخرین بار ) دیدارش کنم » (4)

در سنن ترمذى آمده است: جابربن عبداللّه گوید : پیامبر صلى الله علیه و آله دست عبدالرحمان بن عوف را گرفت و با وى بر بالین پسرش ابراهیم آمد و او را که در حال جان سپردن بود در برگرفت و بر دامن نهاد و گریستن آغازید . عبدالرحمان بن عوف گفت: آیا گریه مى کنى؟ مگر شما نبودى که از گریه کردن باز مى داشتى؟ در این هنگام عبدالرحمان ابن عوف به آن حضرت گفت: مگر شماخودتان از گریه بر اموات نهى نكردید؟ حضرت پاسخ داد:

«لا، ولكن نهیتُ عن صوتین احمقین و آخرین، صوت عند مصیبة و خمش وجوهو شقّ جیوب ورنّة شیطان، و صوت عن نغمة لهو، و هذه رحمة، و من لایرحم لایُرحم»(5)

«نه! اما از دو صداى جاهلانه و دو كار نهى كرده ام; داد و فریاد به هنگام واردآمدن مصیبت و خراش دادن صورت و پاره كردن گریبان و صداى گریه اى كه در حلق پیچانده شود كه شیطانى است، و صداى نغمه لهوآمیز. امّا این گریه من، ناشى از عطوفت و رحمت است و البته كسى كه رحم نكند، بر او رحم نشود»

3. گریه پیامبر صلى الله علیه و آله در سوگ نوه خویش

در صحیح بخارى، روایت کنند : دختر پیامبر صلى الله علیه و آله براى آن حضرت پیام داد : نزد ما بیا که، یکی از پسران من در حال جان دادن  است . پیامبر برخاست و همراه با سعد بن عباده و مردانى از اصحاب خویش به دیدار آنها آمدند . کودك را که در حال نفس زدن و جان دادن بود نزد آن حضرت  آوردند. اشک از دیدگان پیامبر خدا روان شد . سعد گفت : اى رسول خدا ! چه مى بینم؟ فرمود : «رحمة یجعلها فى قلوب عباده ، انما یرحم اللَّه من عبادة الرحماء» (6)

«.این رحمت و عطوفتى است که خداوند   در دلهاى بندگانش قرار داده است، و خداوند تنها بندگان رحیم و مهربان خود را مورد رحمت و بخشایش قرار مى دهد»

حضرت محمد

4. گریه پیامبر  بر عموى خویش حمزه

پس از پایان نبرد احد رسول اكرم ( ص ) راهى شهر مدینه شد ، در آن هنگام زنان انصار در سوگ شهداى خویش مى‏گریستند . پیامبر با شنیدن مویه عزاداران ، از شهادت و غربت عمویش حمزه یاد كرد و فرمود : ‏ « و لكن حمزة لا بواكى له»  «اما عمویم حمزة گریه كننده‏اى ندارد . »

‏ پیامبر پس از اندكى استراحت ، صداى ناله زنان انصار را شنیدند كه براى حمزه مى‏گریستند .(7)

5. گریه پیامبر صلى الله علیه و آله بر شهداى جنگ موته:

در صحیح بخارى آمده است که:

پیامبر صلى الله علیه و آله [چگونه شهید شدن ] زید و جعفر و ابن رواحه را، پیش از رسیدن خبر آنان ، براى مردم توصیف

کرد و فرمود: «زید پرچم را بر گرفت و ضربت خورد و شهید شد ! سپس جعفر پرچم را بر گرفت. او نیز شهید شد ! پس از آن ابن  رواحه پرچم گرفت و شهید شد » پیامبر صلى الله علیه و آله در حالى این سخنان را مى فرمود که اشک از دیدگانش می ریخت (8)

6. گریه پیامبر صلى الله علیه و آله بر جعفر بن ابى طالب

در تاریخ ابن اثیر و دیگر کتب مکتب خلفا روایتى است که فشرده آن چنین است:

هنگامى که جعفر و اصحاب او به شهادت رسیدند، رسول خدا صلى الله علیه و آله به خانه او رفت، فرزندانش را فرا خواند وآنان را  در حالى که سرشک دیدگانش فرو مى ریخت  بوئید [و نوازش کرد]. همسر جعفر، اسماء گفت: پدر و مادرم فداى شما باد، چه چیز شما را مى گریاند؟ آیا از جعفر و یاران او چیزى به شما رسیده؟ فرمود آرى، امروزشهید شدند. اسماء گفت : من برخاستم و صیحه زدم و زنان را گرد آوردم، وارد خانه فاطمه که شدم، دیدم او مى گرید و مى گوید: واى عمویم! و رسول خدا صلى الله علیه و آله [که چنین دید] فرمود: « به راستى که گریه کنندگان، باید بر مثل جعفر بگریند.» (9)

7. گریه پیامبر صلى الله علیه و آله بر مزار مادرش آمنه

صحیح مسلم، و دیگر کتب روایی اهل سنت از ابوهریره روایت می کنند: ابوهریره گوید: پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله قبر مادرش را زیارت کرد و گریست و همه اطرافیان را گریانید. (10).

8. گریه پیامبر صلى الله علیه و آله بر فرزندش حسین علیه السلام در مناسبتهاى گوناگون

*روایت نقل شده از عایشه :

در تاریخ ابن عساكر، مقتل خوارزمى ، مجمع الزوائد و دیگر كتب پیروان مكتب خلفا از ابى سلمه بن عبدالرحمن روایت كنند:

عایشه همسر پیامبر گوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله كه حسین را بر ران خود نشانید، جبرئیل نزد او آمد و گفت : این پسر توست ؟ فرمود: آرى ، گفت : ولى امتت بزودى - پس از تو - او را مى كشند. دیدگان پیامبر صلى الله علیه و آله اشكبار شد. جبرئیل گفت : اگر بخواهى سرزمینى را كه در آن كشته مى شود به تو نشان مى دهم . فرمود: آرى چنین كن . جبرئیل نیر، خاكى از سرزمین طف = كربلا را به آن حضرت نمایاند.

در بررسى هاى تاریخى زندگانی پیامبر اکرم و صحابه ایشان، شاهد آنیم كه آنان، در برگزاری سوگواریها و عزاداریها بر اساس اقتضاى فطرى خویش رفتار كرده و در رثای برخی از در گذشتگان خویش به گریه و نوحه گری می پرداختند

در عبارت دیگرى چنین است : جبرئیل به سوى سرزمین طف در عراق اشاره كرد و تربتى سرخ فام بر گرفت و به او نشان داد و گفت : این تربت قتلگاه اوست .(11)

*روایت نقل شده از ام الفضل:

در مستدرك صحیحین ، تاریخ ابن عساكر، مقتل خوارزمى و دیگر كتب مكتب خلفا آمده است :

از ام الفضل دختر حارث روایت كنند كه او بر پیامبر خدا وارد شد و گفت : اى رسول خدا! من در شب گذشته خواب ناخوشایندى دیدم ! فرمود: چه دیده اى ؟ گفت : خیلى سخت است ، فرمود: چیست ؟ گفت : دیدم گویا قطعه اى از جسد شما جدا شد و در دامنم قرار گرفت ! رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: چیز خوبى دیده اى ،فاطمه انشاءالله پسرى به دنیا مى آورد و در دامان تو جاى مى گیرد پس گوید: پس از آن ، فاطمه - همان گونه كه پیامبر فرموده بود - حسین را به دنیا آورد، و او در دامن من جاى گرفت . روزى خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسیدم و حسین را در دامان آن حضرت نهادم ، اندكى بعد توجهش از من منصرف شد، بناگاه دیدم دیدگان پیامبر صلى الله علیه و آله سیل آسا اشك مى بارد! گوید: گفتم : اى نبى خدا! پدر و مادرم به فدایت ، شما را چه مى شود؟! فرمود: جبرئیل - علیه الصلاه و السلام - به دیدارم آمد و به من خبر داد كه ، امتم بزودى این پسرم را مى كشند. گفتم : این را؟! فرمود: آرى ، او قدرى از تربت سرخش را نیز براى من آورد.(12)

چکیده :

در پایان این گفتار خاطر نشان می شود که احادیثی از این دست که دلالت بر گریه و سوگواری پیامبر گرامی اسلام در مناسبتهای مختلف دارد، بیش از آن چیزی است که در این مختصر تقدیم گردید. در نتیجه این احادیث روشن و مبرهن است که دلائل وهابیت بر تحریم سوگواری و گریه بر میت و استدلال آنان به روایتی ضعیف و مخدوش،از غرض ورزی و عناد آنان با حقیقت پرده برداشته و زاویه انحراف  مدعای آنان را از مرز واقعیت و حقیقت مشخص و معلوم می سازد.چرا که وجود این همه روایات متواتر و معتبری که مورد وثوق علمای اهل سنت هستند، جایی را برای شک و شبهه باقی نگذاشته است.

پی نوشتها:

1-      صحیح مسلم ،ج 2،، كتاب الجنائز ، باب 6،ص 636

2-      سنن ابن داود،ج1،ص58

3-      السیرة الحلبیه،ج3، ص348

4-      سنن ابن ماجه،  كتاب الجنائز ج 1، ص 473

5-      سنن ترمذى، ج 4، ص 226 ، كتاب الجنائز، باب الرخصة فى البكاء على المیت . این حدیث نزد علماى حدیث شناس مكتب خلفا حدیثى حسن است.

6-      صحیح بخارى، كتاب الجنائز، باب قول النبى صلى الله علیه و آله- كتاب المرضى، باب عبادة الصبیان، ج 4، ص 3و 191

7-      طبقات ابن سعد، ج 3، ص 11

8-      صحیح بخارى، ج 2، ص 2ظ 4 ، كتاب فضائل الصحابة، باب مناقب خالد- البدایة والنهایة،  ج 4، ص 255 - سنن الكبرى، ج 4، ص 7ظ  - انساب الاشراف، ج 2، ص. 43

9-      تاریخ ابن اثیر، ج 2، ص 9ظ  در شرح حال جعفر طیار.

10-   صحیح مسلم، ج 2، ص 671 ، كتاب الجنائز، باب 36 ، حدیث 1ظ 8 -مسند احمد، ج 2، ص 441

11-   طبقات ابن سعد، حدیث 269- تاریخ ابن عساكر، شرح حال امام حسین - علیه السلام - حدیث 627- مقتل خوارزمى ، جلد 1 ص 159-مجمع الزوائد، جلد9 ص 187 و 188.

12-   مستدرك صحیحین ، جلد 3 ص 176 و فشرده آن در ص 179- تاریخ ابن عساكر، حدیث 631 -  مقتل خوارزمى ، جلد 1 ص 159 و 162

سیدحامدحسینی       

بخش اعتقادات شیعه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.