تبیان، دستیار زندگی
از استدراك ام المومنین عایشه بر آنها كه گفت : خداى ببخشاید ابا عبدالرحمن را، چیزى را شنیده ولى در نیافته و سخنان دیگر صحابه مانند: ابوهریره و ابن عباس پیرامون این موضوع ، در مى یابیم كه :آنچه خلیفه دوم و پسرش عبدالله درباره نهى پیامبر صلى الله علیه و آله
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : حامد حسینی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عزاداری و گریه بر میت شرک بستن به خداست؟!(1)

عزاداری


حزن و اندوه به هنگام از دست دادن دوستان و بستگان، امریست كه فطرت انسانى بر آن سرشته شده است. وقتى كسى گرفتار مصیبت فقدان عزیز وجگرگوشه اى از دوستان و آشنایان خود مى شود، اندوه او را فرا مى گیرد و بى اختیار اشك از گونه هایش جارى مى شود.


تا كنون مشاهده نشده است كه كسى منكر این حقیقت باشد و به طور جدى و واقعى آن را انكار كند. از سویی دیگر این مطلب بر همگان روشن و بدیهی است که اسلام دینى مبتنی بر فطرت و اقتضائات روحی و روانی انسان است و برنامه های خویش را مبنی بر اقتضائات فطری انسانی و بدون مخالفت با آن تنظیم نموده است: چنانکه قرآن کریم می فرماید:

(فَاَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرتَ اللّهِ الَّتِى فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها).(1)

«پس روى خود را متوجه آیین خالص پروردگار كن! این فطرتى است كه خداوند انسانها را بر آن آفریده است».

فرقه وهابیت بر خلاف آئین اسلام که تمام موازین  خود را مطابق قانون فطرت و سرشت درونی آدمی تنظیم می کند، بر اساس برخی علل واهی و کم اهمیت، قوانینی را پیش پای انسان می نهد که هیچگونه مطابقتی با سرشت آدمی نداشته و انسان را در معرض مقابله با طبیعت درونی خویش قرار می دهد. از جمله این موارد نفی احساساتی است که انسانها نسبت به ماتم و سوگواری همنوعان و نزدیکان خویش از خود بروز می دهند که گریه برمیت نیز یکی از این موراد می باشد. در این گفتار نیز به بررسی مبانی اشکالات و فتاوای وهابییان راجع به این مساله پرداخته و با شواهدی که در آیات قرآن، روایات و کتب تاریخی اهل سنت موجود است، سستی مبانی وهابیان را در این مساله به اثبات خواهیم رساند.

بررسی ادله

وهابیت در استدلال به تحریم گریه کردن برای میت به برخی روایات تمسک جسته و با تأسی به به ظاهر روایات ،حکم تحریم گریه بر میت را از آنها استخراج می کنند، گروهی از این روایات که حکایت از واکنش برخی از صحابه  نسبت به این مساله دارد به اشتباه به رسول خدا نسبت داده شده است ؛که به بیان برخی از این روایات می پردازیم:

1-      از جمله اینکه صحیح مسلم و سنن نسائى از عبدالله روایت  می كنند:

حفصه بر حال عمر گریست . عمر گفت : آرام باش دخترم ! آیا نمى دانى كه پیامبر صلى الله علیه و آله فرموده : میت به خاطر گریه بستگانش بر او عذاب مى بیند؟! (2)

امام نووى متوفاى 676 ه.ق در شرح صحیح مسلم ، درباره روایات نهى از گریستن كه از رسول خدا روایت شده ،نیز می گوید: «این روایات تنها از روایت عمر و پسرش عبدالله است . عایشه آنها را انكار كرده و آن را از نسیان و فراموشى و اشتباه آن دو دانسته ، و منكر صدور آن از پیامبر صلى الله علیه و آله شده است»

2-      در روایت دیگرى آمده است :

عمر گوید: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: میت در قبر به خاطر نوحه و زارى بر او عذاب مى بیند (3)

3-      عبدالله بن عمر گوید: هنگامى كه عمر ضربت خورد، مدهوش گردید. بدین خاطر، بر او صیحه و شیون كردند.

چون به هوش آمد گفت : آیا نمى دانید كه رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: میت به خاطر گریه زنده عذاب مى بیند . (4)

4-      سعید بن مسیب که از بزرگان تابعان است مى‏گوید: «لما توفى ابوبکر اقامت عائشه علیه ... ان رسول اللّه قال: ان المیت یعذب ببکاء اهله علیه»؛ (5) عایشه هنگام فوت پدرش ابوبکر مجلس عزا و نوحه برپا نموده بود، خبر آن به خلیفه دوم رسید، از آن جلوگیرى کرد اما  وى به سخن خلیفه توجه نکرد. خلیفه به هشام بن ولید دستور داد تا نزد عایشه برود و با شلاق خود او را از نوحه و گریه باز دارد. این خبر به زنان مجلس رسید و آنان پراکنده شدند. خلیفه گفت: مى‏خواهید با گریه خود ابوبکر را عذاب کنید؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: مرده با گریه نزدیکان عذاب مى‏شود.

5-      نصر بن ابى عاصم مى‏گوید: «ان عمر سمع نواحة بالمدینه لیلاً فأتاه فدخل علیها ففرق النساء فأدرک النائحه فجعل یضربها بالدرة فوقع خمارها فقالوا شعرها یا أمیرالمۆمنین فقال: أجل فلا حرمة لها»؛ (6) شبانگاهى خلیفه دوم از منزلى در مدینه ، صداى نوحه و گریه خانمى - همراه با آواز - را شنید، وارد خانه شد و خانمها را متفرق ساخته و آن زنى را که مشغول نوحه بود با تازیانه خود مضروب نمود به طورى که روسرى از سر او افتاد. اطرافیان گفتند اى امیر المۆمنین: موهاى زن دیده مى‏شود و نامحرم مى‏بیند. پاسخ داد این زن احترام ندارد.

با استناد به این روایات بود که علما و سردمداران وهابیت، گریه کردن و عزاداری بر مردگان را شرک و حرام دانسته و با تعصب و اعمال خشونت مسلمین را از این رفتار برحذر می دارند. این واکنش شدید در فتاوی و استفتائاتی که از آنان به جای مانده به روشنی مشهود است. چنانکه شیخ صالح بن فوزان می‏گوید: «از جمله بدعت‏هایی که کنار قبر پیامبرصلی الله علیه وآله انجام می‏گیرد، زیاد تردّد کردن بر قبر آن حضرت است، به این نحو که هر بار که وارد مسجد می‏شود، می‏رود و سلام بر حضرت می‏کند. و نیز نشستن در کنار قبر حضرت نیز بدعت است... و نیز از جمله بدعت‏ها گریه کردن در کنار قبر پیامبرصلی الله علیه وآله یا قبری غیر از او است، به گمان این‏که دعا کردن نزد آن قبور مستجاب است... و نیز از جمله منکراتی که کنار قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) انجام می‏گیرد، بلند کردن صدا و درخواست حوایج از آن حضرت است. که این عمل شرک اکبر است. پس واجب است که مردم را از این کار بر حذر داشت».  (8)

ابن عثیمین نیز می‏گوید: «و امّا اجتماع در کنار مرده و خواندن قرآن و توزیع خرما و گوشت، همگی از بدعت‏هایی است که سزاوار است بر انسان که آن‏ها را رها کند؛ زیرا چه بسا همراه این امور نوحه‏سرایی و گریه و حزن می‏شود و از مرده چنان یاد می‏شود که به خاطر آن، مصیبت قلوب مردم زایل نمی‏گردد. من این افراد را که چنین کارهایی را انجام می‏دهند، نصیحت می‏کنم که به سوی خداوند عزّوجلّ توبه کنند...». (9)

بقیع

پاسخ به شبهه

این قبیل فتاوی در حالی در آثار مفتیان وهابی مشاهده می شود که این به ظاهر عالمان مرتجع، با بزرگ نمایی برخی از روایات ،و نادیده انگاری انبوهی از آنان ،برآنند تا مفهوم برآمده از این موضوع  را به نفع عقاید باطل خویش مصادره نموده و قرائت پر اشتباه خویش را به عنوان کاملترین و اصیل ترین قرائت دینی از اسلام، معرفی نمایند.

جالب توجه اینکه احادیثی که وهابیان در این مساله بدانها تمسک می جویند ،معارضاتی در جوامع روایی دارد که صحت و سقم این احادیث را زیر سئوال می برد. از آن جمله  استدراك عایشه بر احادیث حرمت،و تلاش در جهت رفع اشتباه از عمر و پسرش در این زمینه می باشد. چنانکه در صحیح بخارى ، صحیح مسلم و سنن نسائى روایت كنند:

ابن عباس گوید: به مدینه كه رسیدیم ، امیرالمومنین(عمر) هنوز استقرار نیافته بود كه ضربت خورد. صهیب با فریاد: واى برادرم ! واى یاورم ! بر بالین او آمد. عمر گفت : آیا نمى دانى ، آیا نشنیده اى كه پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: میت به خاطر برخى گریه هاى بستگانش عذاب مى بیند؟!

ابن عباس گوید: من برخاستم و نزد عایشه رفتم و از آن چه گذشته بود آگاهش كردم . عایشه گفت : نه به خدا! رسول خدا هرگز نفرموده : میت به خاطر گریه كسى عذاب مى بیند. بلكه فرموده :

«ان الكافر یزیده الله ببكاء اهله عذابا و ان الله لهو اضحك و ابكى ، و لا تزر وازره و زر اخرى »

«خداوند كافر را به خاطر بستگانش بیشتر عذاب مى كند، و خداوند است كه مى خنداند و مى گریاند، و هیچ كس بار گناه دیگرى را بر ندارد. قاسم بن محمد گوید: هنگامى كه سخن عمر و پسرش به عایشه رسید گفت : شما مرا از كسانى خبر مى دهید كه نه دروغگویند و نه دروغزن ، ولى به هر حال گوش آدمى خطا مى شنود» (10)

شبیه همین مساله را برخی کتابهای اهل سنت نظیر  صحیح مسلم ، صحیح بخارى ، سنن ترمذى و موطا مالك روایت می كنند:

«هشام بن عروه از پدرش ، گوید: در نزد عایشه گفته شد كه ابن عمر گفته است : میت به خاطر گریه بستگانش بر او، عذاب مى بیند. عایشه گفت : خداى بر ابا عبدالرحمن ببخشاید، چیزى را شنیده ولى خوب در نیافته ، قضیه چنین بود كه : جنازه یهودى را - در حالى كه بر او مى گریستند - از كنار پیامبر صلى الله علیه و آله عبور دادند، آن حضرت فرمود: شما مى گریید و او عذاب مى شود »(11)

امام نووى متوفاى 676 ه در شرح صحیح مسلم ، درباره روایات نهى از گریستن كه از رسول خدا روایت شده ،نیز می گوید: «این روایات تنها از روایت عمر و پسرش عبدالله است . عایشه آنها را انكار كرده و آن را از نسیان و فراموشى و اشتباه آن دو دانسته ، و منكر صدور آن از پیامبر صلى الله علیه و آله شده است» (12)

از استدراك ام المومنین عایشه بر آنها كه گفت : خداى ببخشاید ابا عبدالرحمن را، چیزى را شنیده ولى در نیافته و سخنان دیگر صحابه مانند: ابوهریره و ابن عباس پیرامون این موضوع ، در مى یابیم كه :آنچه خلیفه دوم و پسرش عبدالله درباره نهى پیامبر صلى الله علیه و آله از گریستن بر میت روایت كرده اند، خطا و اشتباه است

پیامبر خدا خلیفه دوم را از نهی بر گریه نهی فرمود

این سوء برداشت نسبت به مساله گریه بر میت که از جانب خلیفه دوم و برخی صحابه روی داد به اشتباه به پیامبر گرامی اسلام نسبت داده شده است ، در حالیکه وجود مقدس رسول خدا  بارها اعراب و حتی صحابه را از این تفکر و رفتار بازداشته و از اعمال سلیقه در دین،حتی در این موضوع نهی می کردند. چنانکه سنن نسائى ، سنن ابن ماجه و مسند احمد  از سلمةابن ارزق در این رابطه روایت می كنند :

سلمه بن ازرق گوید: شنیدم كه ابوهریره مى گفت : یكى از بستگان رسول خدا صلى الله علیه و آله از دنیا رفت ، زنان جمع شده و بر او گریه مى كردند، عمر برخاست و آنان را بازداشته و پراكنده مى كرد، رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: عمر! آنان را به حال خود واگذار كه چشمها اشكبار و دلها مصیبت دیده داغشان تازه است . (13)

در مسند احمد از وهب بن كیسان از محمد بن عمرو روایت كند كه :

سلمه بن ازرق با عبدالله بن عمر در بازار نشسته بودند كه عده اى جنازه اى را عبور داده و بر آن مى گریستند. عبدالله بن عمر این كار را ناپسند شمرده و آنان را طرد كرد. سلمه بن ازرق به او گفت : چنین مگو! زیرا من خود شاهد بودم و از ابوهریره شنیدم - زنى از بستگان مروان جان سپرده بود و مروان دستور مى داد زنانى را كه بر او مى گریستند از آنجا برانند - ابوهریره كه بر سر جنازه آمده بود گفت : اى اباعبدالملك ! آنان را به حال خود واگذار، زیرا جنازه اى را از مقابل پیامبر صلى الله علیه و آله عبور دادند. من و عمر بن خطاب نیز، در كنار آن حضرت بودیم . عمر شروع به راندن زنانى كرد كه همراه جنازه مى گریستند. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: پسر خطاب ! آنان را به حال خود واگذار كه جانشان مصیبت دیده ، چشمشان اشكبار و داغشان تازه است (14).

خلاصه سخن

در نتیجه این بحث روشن شد که آبشخور نظریات و استدلالات وهابیان در مساله نهی گریه بر میت روایاتی است که نهى پیامبر صلى الله علیه و آله از گریه بر میت ، از سوى خلیفه دوم و پسرش عبدالله است ؛ و از استدراك ام المومنین عایشه بر آنها كه گفت : خداى ببخشاید ابا عبدالرحمن را، چیزى را شنیده ولى در نیافته و سخنان دیگر صحابه مانند: ابوهریره و ابن عباس پیرامون این موضوع ، در مى یابیم كه :آنچه خلیفه دوم و پسرش عبدالله درباره نهى پیامبر صلى الله علیه و آله از گریستن بر میت روایت كرده اند، خطا و اشتباه است. عدم توجه به این اشتباه تاریخی زمینه نقل نظریاتی شبیه به آنچه را که وهابیت در این مورد میگویند را فراهم آورده است.

پی نوشت ها:

1-        روم آیه 100

2-      صحیح مسلم ، جلد 2 ص 639، كتاب الجنائز، باب : المیت یعذب ببكاء اهله علیه . سنن نسائى ، جلد 4 ص 18، كتاب الجنائز، باب : النهى عن البكاء على المیت

3-      صحیح مسلم ، جلد 2 ص 639. صحیح ترمذى ، جلد 4 ص 222، كتاب الجنائز، باب 24. سنن ابن ماجه ، جلد 1 ص 508، كتاب الجنائز، باب : المیت یعذب بما نیح علیه

4-       صحیح مسلم ، جلد 2 ص 639. سنن نسائى ، جلد 4 ص 18

5-       صحیح بخارى، کتاب الجنائز، باب یعذّب المیت ببکاء اهله؛ صحیح مسلم، کتاب الجنائز، همان باب .همچنین صحیح ترمذى، رقم 1002، باب ماجاء فى کراهة البکاء على المیّت و النسائى باب‏.

6-      کنز العمال، ج 15، ص 731.النیاحة

7-      مجلّة الدعوة، شماره 1612، ص 37

8-      مجموع فتاوی و رسائل ابن عثیمین، ص360

9-      - صحیح مسلم ، كتاب الجنائز، باب 9 حدیث 22 و 23. صحیح بخارى ، كتاب الجنائز، باب : یعذب المیت ببكاء اهله علیه ، جلد 1 ص 155 و 156. سنن نسائى ، جلد 4 ص 18، كتاب الجنائز، باب : النیاحه على المیت . الاجابه لا یراد ما استدركته عایشه على الصحابه ، زركشى ، ص 82، باب : استدراكها على عمر بن الخطاب

10-   صحیح مسلم ، كتاب الجنائز، باب 9، حدیث 25، صحیح بخارى ، جلد 1 ص 156، كتاب الجنائز، باب : المیت یعذب کتاب الجنائز، باب : النهى عن البكاء على المیت

11-   شرح صحیح مسلم ، الامام النووى ، جلد 6 ص 228، كتاب الجنائز

12-   سنن نسائى ، جلد 2 ص 19، باب : الرخصه فى البكاء على المیت . مسند احمد جلد 2 ص 110، 273، 408، 444. سنن الن ماجه ، جلد 1 ص 505، كتاب الجنائز، باب : ما جاء فى البكاء على المیت ، حدیث 1587

13-   مسند احمد، جلد 2 ص 273 و 408

سید حامد حسینی       

بخش اعتقادات شیعه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.