تبیان، دستیار زندگی
شرک آتش سوزانى است که شجره اعمال آدمى را مى سوزاند. شرک صاعقه اى است که تمام محصول زندگى او را به آتش مى کشد. (تفسیر نمونه، ج‏19، ص: 527)
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مرض ایمان سوزی به نام "شرک"


شرک دو پیامد خطرناک دارد حتى در مورد پیامبران الهى اگر به فرض محال مشرک شوند:

نخست مسأله حبط اعمال است، و دوم گرفتار خسران و زیان زندگى شدن. اما "حبط اعمال" به معنى محو آثار و پاداش عمل به خاطر شرک است چرا که شرط قبولى اعمال اعتقاد به اصل توحید است و بدون آن هیچ عملى پذیرفته نیست. شرک آتش سوزانى است که شجره اعمال آدمى را مى سوزاند. شرک صاعقه اى است که تمام محصول زندگى او را به آتش مى کشد. (تفسیر نمونه، ج‏19، ص: 527)


حبط

یکی از مسایلی که پیرامون رابطه ایمان و عمل صالح با سعادت اخروی، و متقابلاً، رابطه کفر و عصیان با شقاوت ابدی، مطرح می شود ،مسأله حبط عمل است ،معنای حبط عمل چیست؟

معانی لغوی و اصطلاحی واژه حبط:

"حبط" در لغت به معنای باطل شدن است: "أحْبَطَ عَمَلَه: أَبطَلَه" عمل او را حبط کرد. یعنی باطل و بی اثر کرد. و در اصطلاح: "از بین رفتن پاداش عمل نیک، به دنبال گناهی که در پی آن عمل، انجام گرفته است." حبط در قرآن نیز به همین معنی استعمال شده است. "لئِنْ أشْرَکْتَ لَیَحْبَطنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکوُنَنَّ مِنَ الْخاسِرینَ"( زمر، 65) اگر شرک ورزی حتماً اعمالت باطل و تباه خواهد شد و مسلّماً از زیانکاران خواهی بود.

علامه طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان، واژه حبط را "عمل بی اجر" معنا کرده اند و در جایی دیگر به معنای "باطل شدن عمل و از تأثیر افتادن آن" به کار بردهاند و افزوده اند که واژه حبط در قرآن جز به "عمل" نسبت داده نشده است. (ترجمه تفسیر المیزان، ج 13ص 548)

در قرآن کریم در موارد متعددی به این موضوع اشاره شده است که در اینجا به بعضی از آیات شریفه اشاره می کنیم.

1-خداوند متعال در سوره زمر آیه 65 می فرماید : «وَ لَقَدْ أُوحِىَ إِلَیْک وَ إِلىَ الَّذِینَ مِن قَبْلِک لَئنِ‏ْ أَشْرَکتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُک وَ لَتَکونَنَّ مِنَ الخَْاسِرِین» ؛ به تو و پیامبران پیش از تو وحى شده است که اگر شرک بیاورید اعمالتان ناچیز گردد و خود از زیان کنندگان خواهید بود.

به این ترتیب شرک دو پیامد خطرناک دارد حتى در مورد پیامبران الهى اگر به فرض محال مشرک شوند  :

نخست مسأله حبط اعمال است، و دوم گرفتار خسران و زیان زندگى شدن. اما "حبط اعمال" به معنى محو آثار و پاداش عمل به خاطر شرک است چرا که شرط قبولى اعمال اعتقاد به اصل توحید است و بدون آن هیچ عملى پذیرفته نیست. شرک آتش سوزانى است که شجره اعمال آدمى را مى سوزاند. شرک صاعقه اى است که تمام محصول زندگى او را به آتش مى کشد. (تفسیر نمونه، ج‏19، ص: 527)

انفاق و یا نمازهای ریایی و عمل برای رضایت دیگری كه در آیات قرآنی به آن اشاره شده است همگی بخشی از شرک خفیف و كوچك است كه در دل های مومنان راه یافته و در نهایت به شرك بزرگ منجر می شود؛ چنان كه غلو و گزافه گویی درباره شخصیت های دینی موجب شد تا كم كم به جای این كه آنان را در ربوبیت طولی و اذنی دارای نقش بدانند شریك خداوند در ربوبیت و در نهایت الوهیت دانسته واز دین توحید و اسلام خارج شدند

2- آیه 88سوره انعام : ذَالِک هُدَى اللَّهِ یهَْدِى بِهِ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ  وَ لَوْ أَشرَْکواْ لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا کاَنُواْ یَعْمَلُون‏ ؛

این است هدایت خدا. هر که را از بندگانش خواهد بدان هدایت مى‏کند و اگر شرک آورده بودند اعمالى که انجام داده بودند نابود مى‏گردید.

هدایت در این آیه، به معناى رسانیدن به مقصد یعنى پاداش است. یعنى: آنها اگر مشرک شده بودند: اعمال آنها باطل مى‏شد، زیرا در راهى اعمال خود را انجام میدادند که مستوجب پاداش خداوند نمى‏شدند. از این آیه بر نمیآید که بر اثر شرک، پاداشى که نسبت به اعمال گذشته خود مستحق بودند، از بین مى‏رود. وانگهى این مطلب مسلّم است که مشرک هیچگونه پاداشى ندارد. اینموضوع اجماعى امت است.( ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏8، ص: 175).

3- آیه 17 سوره توبه : مَا كاَنَ لِلْمُشْرِكِینَ أَن یَعْمُرُواْ مَسَاجِدَ اللَّهِ شَاهِدِینَ عَلىَ أَنفُسِهِم بِالْكُفْرِ  أُوْلَئكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَ فىِ النَّارِ هُمْ خَلِدُون‏ ؛ مشركان را نرسد كه در حالى كه به كفر خود اقرار مى‏كنند مسجدهاى خدا را عمارت كنند. اعمال آنها ناچیز شده و در آتش جاویدانند .

آیات این است كه اعمال بندگان وقتى مرضى خداوند و نزد او جاودانه مى‏ماند كه از روى حقیقت ایمان به او و فرستاده‏اش و همچنین ایمان به روز جزا باشد، و گرنه حبط شده صاحبش را بسوى سعادت رهبرى نخواهد كرد، و معلوم است كه از لوازم ایمان حقیقى، انحصار دادن ولایت است به خدا و رسول او.( ترجمه المیزان، ج‏9، ص: 265)

4. آیه 54 سوره توبه : «وَ مَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنهُْمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لَا یَأْتُونَ الصَّلَوةَ إِلَّا وَ هُمْ كُسَالىَ‏ وَ لَا یُنفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ كَرِهُون‏» ؛هیچ چیز مانع قبول انفاقهایشان نشده مگر آنكه به خدا و پیامبرش ایمان نیاورده‏اند و جز با بى‏میلى به نماز حاضر نمى‏شوند و جز به كراهت انفاق نمى‏كنند .

مطلبى كه از این آیه استفاده میشود آن است كه كفار نیز در شرائع و احكام مورد خطاب هستند، و آنها نیز به تكالیف الهى مكلفند زیرا خداى سبحان آنها را بر ترك نماز و زكاة نكوهش كند و اگر آن دو بر آنها واجب نبود مورد نكوهش واقع نمى‏شدند. (ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏11، ص: 120)

ریا

انواع شرک :

شرک که به معنای نوعی همتایی و مشارکت است در کلام اسلامی و اصطلاحات قرآنی به معنای پذیرش شریک و همتا برای خدا در حوزه ربوبیت و الوهیت است. به سخنی ساده تر، یعنی این که برای خداوند در پروردگاری و همچنین معبودیت وی، همتا و شریکی قایل شویم.

چنین تفکری به عنوان شرک بزرگ و جلی در فرهنگ اسلامی، در حکم کفر شمرده شده و قایل بدان از توحید بیرون و از دایره اسلام حقیقی (ان الدین عندالله الاسلام؛ آل عمران آیه19) خارج می شود، چنین شرکی چنان مشهور و معروف است که می توان گفت از کفر ابلیس نیز مشهورتر می باشد.

اعمال بندگان وقتى مرضى خداوند و نزد او جاودانه مى‏ماند كه از روى حقیقت ایمان به او و فرستاده‏اش و همچنین ایمان به روز جزا باشد، و گرنه حبط شده صاحبش را بسوى سعادت رهبرى نخواهد كرد، و معلوم است كه از لوازم ایمان حقیقى، انحصار دادن ولایت است به خدا و رسول او

شرک خفی، مصیبت بسیاری از مسلمانان

اما نوع دیگری از شرک وجود دارد که متأسفانه بسیاری از اهل اسلام و بلکه برخی از دارندگان ایمان در مراتب قوی نیز بدان گرفتارند. این شرک که از آن به شرک خفی و یا شرک کوچک یاد می شود مصیبت افراد بسیاری است که گاه آدمی را بیش تر از شرک جلی و بزرگ گرفتار می کند و به ناکجاآبادها سوق می دهد.

به عنوان نمونه، در جامعه ای که امنیت شغلی در آن معنا و مفهومی ندارد، شرک خفی موجب می شود که شخص با شنیدن واژه پایان قرارداد و یا همکاری و یا اخراج، بی هوش شده و کارش به بیمارستان بینجامد.

برخی نیز دچار سکته قلبی و یا دست کم دچار افسردگی و نومیدی می شوند.

‏بسیاری از آدم ها عقلشان به چشمشان است و نمی توانند از آن چه به ظاهر می بینند بگذرند و در ورای اسباب و ظواهر آن كسی كه به حق مدیریت و تدبیر عالم را به دست دارد بنگرند.

آیه 62 سوره هود، شک و تردید در تعالیم و آموزه های توحیدی پیامبران را مایه شرك ورزی اقوام پیشین می شمارد و از مردم می خواهد تا در مقام شك نسبت به آموزه های وحیانی نمانند و با بهره گیری از آموزه های وحیانی شناخت خویش را نسبت به جهان و پروردگار آن تصحیح و تقویت كنند.

گمان ها و خیال های واهی نسبت به برخی از اشخاص و یاچیزها موجب می شود تا آدمی آن ها را به عنوان شریك خداوند بپذیرد و این گونه از توحید دور گردد.

انفاق و یا نمازهای ریایی و عمل برای رضایت دیگری كه در آیات قرآنی به آن اشاره شده است همگی بخشی از شرک خفیف و كوچك است كه در دل های مومنان راه یافته و در نهایت به شرك بزرگ منجر می شود؛ چنان كه غلو و گزافه گویی درباره شخصیت های دینی موجب شد تا كم كم به جای این كه آنان را در ربوبیت طولی و اذنی دارای نقش بدانند شریك خداوند در ربوبیت و در نهایت الوهیت دانسته واز دین توحید و اسلام خارج شدند. (توبه آیه 30 و 31 و مائده آیه 116 و 72 و 73)

فاطمه محمدی   

بخش قرآن تبیان 


منابع :

ترجمه تفسیر المیزان

ترجمه تفسیر مجمع البیان

تفسیر نمونه

سایت معارف قرآن

مرکز ملی پاسخگویی به سۆالات دینی