برای گذر از تعارض صبور باشید!
موقعیت زیر را تصور کنید:
آرش و الهه به تازگی ازدواج کردهاند و در طبقهی بالای منزل مادر آرش زندگی میکنند. آرش هر روز وقتی از سر کار برمیگردد ابتدا سری به مادرش میزند و این مسأله باعث دلخوری و حساسیت بیش از حد الهه شده است. الهه عقیده دارد که آرش بچه ننه است و آرش عقیده دارد الهه به مادر او حسادت میکند. به نظر شما تقصیر چه کسی است؟ آرش و الهه چطور میتوانند مشکل پیش آمده را حل کنند؟
چنین موقعیتهایی در زندگی زناشویی خصوصاً برای زوجهای جوان که هنوز به شناخت کافی نسبت به هم دست پیدا نکردهاند، زیاد اتفاق میافتد. به چنین رویدادهایی تعارض گفته میشود و زمانی اتفاق میافتد که برداشتهای متفاوتی از یک رویداد واحد توسط دو نفر شکل میگیرد. بیشترین مشکلی که باعث میشود این سوءبرداشتها اتفاق بیفتد، ذهنخوانی دو طرف نسبت به افکار، عقاید و اعمال طرف دیگر است.
هر انسانی وقتی در موقعیتی مانند آنچه در بالا گفته شد قرار میگیرد، سه مرحله را طی میکند:
فکر/ احساس/ رفتار
اجازه بدهید این سه مرحله را با توجه به موقعیت بالا بررسی کنیم.
1_ وقتی آرش از سر کار بر میگردد الهه توقع دارد که او یکراست از پلهها بالا برود و هنگامی که آرش بر خلاف میل او رفتار میکند، الهه با خودش فکر میکند که: « من با یک پسر بچه ننه و لوس ازدواج کردم!»
2_فکر منفی الهه دربارهی آرش باعث می شود احساسات بد و منفی در درون او شکل بگیرد. احساساتی مانند غم، خشم و نگرانی.
3_به دلیل احساسات منفی که الهه دارد، نمیتواند رفتار معقولانه و خوبی در برابر آرش نشان دهد. عکسالعمل رفتاری الهه احتمالاً قهر، اخم و ترشرویی یا نیش و کنایهی زبانی خواهد بود.
شما فکر میکنید واکنش آرش در مواجهه با این موقعیت چه خواهد بود؟
واکنش آرش: آرش احتمالاً با یک لبخند و بیخبر از آنچه در فکر الهه میگذرد وارد میشود و با دیدن اخم یا از آن بدتر حالت تهاجمی الهه به شدت جا میخورد و خود را محق میداند که با رفتار بد الهه مقابله به مثل کند. دلیل رفتار تلافیجویانه آرش این است که او فقط مرحلهی سوم یعنی رفتار الهه را میبیند و از دو مرحلهی قبلی یعنی افکار و احساسات الهه بیخبر است. در واقع مشکل از جانب هر دو طرف است. هم آرش که سعی نمیکند دلیل اصلی ناراحتی الهه را بفهمد و هم الهه که دلیل ناراحتیاش را بیان نمیکند. در چنین موقعیتی اگر الهه بگوید: «تو که اینقدر بچه ننه بودی چرا زن گرفتی؟!» آرش پاسخ میدهد: «تو هم که اینقدر حسود بودی میموندی خونه ور دل مامانت!» و... بقیهاش را احتمالاً خودتان میدانید.
موقعیتهایی مشابه این موقعیت فرضی، در زندگی زناشویی فراوان یافت میشود. حتی زوجهایی که به ظاهر مشکل خاصی ندارند و زندگی شاد و آرامی دارند، ممکن است گاهی اوقات در چنین موقعیتهایی قرار بگیرند. اما آنچه یک رابطهی سالم را از یک رابطهی بحرانی و ناپایدار متمایز میکند، نحوهی برخورد با اینگونه تعارضات در زندگی زناشویی است.
** به افکار یا درکی که از موقعیت دارید گوش کنید: ابتدا گوش کنید که با خودتان چه میگویید. این کار به شما کمک میکند به جای اینکه فقط به رفتار منفی همسرتان توجه کنید، به احساس منفی درونتان پی ببرید و آن را اصلاح کنید. شاید موضوع آنطور نیست که شما گمان میکنید! شاید آرش فقط به خاطر تنهایی مادرش و احترامی که برای او قائل است به او سر میزند. نه برای اینکه مادرش را بیشتر از الهه دوست دارد.
** به دیدگاهها و برداشتهای همسرتان گوش کنید: همیشه گوش دادن به طرف مقابل به معنای پذیرش صحبتها و عقاید او نیست. اما برای اینکه به دلیل اعمال طرف مقابلتان پی ببرید، لازم است به صحبتهایش گوش کنید. شما نمیتوانید از روی ظاهر اعمال دیگران دربارهی احساسات و افکار آنها قضاوت کنید. شاید اگر آرش میدانست که الهه ساعتها منتظر آمدن او بوده است، کمی مهربانتر برخورد میکرد.
اگر زن و شوهر در موقعیتهای مشابه آنچه در بالا ذکر شد، به جای قضاوت عجولانه کمی تأمل نمایند و خود را به جای طرف مقابل قرار دهند و به افکار و احساسات یکدیگر احترام بگذارند، بیشتر این تعارضها خود به خود حل میشود.
بخش خانواده ایرانی تبیان
منبع :کتاب مدیریت تعارض همسران
مطالب مرتبط:
ازدواج با یک زن مطلقه یا بیوه!