تبیان، دستیار زندگی
پلیس وظیفه شناس و احیانا بد اخلاق، وقوع یک قتل وحشتناک و مرموز، یافتن قاتل اصلی در میان متهمان و ... نشانه های ناشناسی برای تعریف ساخت یک فیلم پلیسی - جنایی نیست، اما فرامرز قریبیان در فیلم جدید خود با کنار همدیگر قرار دادن چنین اضلاعی، اثری جذاب و دلنشین
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پلیس جدی، اما بذله گو


پلیس وظیفه شناس و احیانا بد اخلاق، وقوع یک قتل وحشتناک و مرموز، یافتن قاتل اصلی در میان متهمان و ... نشانه های ناشناسی برای تعریف ساخت یک فیلم پلیسی - جنایی نیست، اما فرامرز قریبیان در فیلم جدید خود با کنار همدیگر قرار دادن چنین اضلاعی، اثری جذاب و دلنشین را در این گونه سینمایی روایت کرده است.

پلیس جدی، اما بذله گو

فیلم سینمایی "گناهکاران" به کارگردانی و تهیه‏ کنندگی « فرامرز قریبیان» در چارچوب برنامه های اولین روز سی و یکمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. آنچه در پی می‏آید نگاهی دینی به این اثر است.

گناهکاران داستان «تدین» پلیس با سابقه و مسنی است که  تا حدودی تند خو و کله شق است. وی بتازگی در پیگیری های خود مرتکب تخلف شده است؛ لذا رۆسای وی در اداره، در پرونده قتل دختری  به نام «آسمان» یک پلیس جوان و حرفه ای را به عنوان مراقب و همکار با او همراه می کنند. پلیس جوان در گذشته به دختر مقتول علاقمند بوده ولی نتوانسته است به خاطر مخالفت پدر  آسمان  که یکی از کاراگاهان با سابقه و صدیق اداره بوده است و حکم استادی نسبت به او داشته با وی ازدواج کند، اما این نکته از تدین مخفی می ماند.

مظنونین به قتل آسمان یکی یکی از پای در می آیند ؛ اما در پایان با یک چرخش ناگهانی متوجه می شویم که قاتل همان عاشق دلخسته و پلیس جوان است که پس از کشتن آسمان مجبور به کشتن مظنونین بعدی می شود تا رد پای خو د را  پاک کند.

سرانجام عاشق ناسازگار  ترتیبی می دهد که پدر دختر ـ یعنی استاد پلیس جوان ـ به قتل متهم شود و خود او را به قتل می رساند و با صحنه سازی نه تنها از اتهام مبرا که به عنوان قهرمان در اداره پلیس به ترفیع درجه می رسد و تدین پلیس سالخورده با یک عمر خدمت  به بی لیاقتی و تخلف  محکوم می شود.

نقد فیلم گناهکاران

روایت فیلم با جلوهای ویژه در  ترکیب تصاویر در کادر ها و نماهایی خوش ساخت و فلاش بک های مکرر، گذشته «آسمان» را نشان می دهد که با پدرش اختلاف داشته است و به این دلیل برای یافتن مادرش به آمریکا سفر می کند. وی در این مسیر با هیولاها و جنایتکاران بزرگی همخانه می شود  تا اینکه شخصیت و روحیه او همچون آنها به سیاهی تن می دهد و باعث می شود که او در گیر باج گیری از یکی از آنها به نام «القائیان» شده و ظاهراً به قتل برسد. مظنونین به قتل آسمان افراد دیگری نیز می توانند باشند که آسمان با همه آنها ارتباطی صمیمی داشته است؛ اما در واقع قاتل همان عاشق دلخسته و پلیس جوان است که پس از کشتن آسمان مجبور به کشتن مظنونین بعدی می شود تا رد پای خود را  پاک کند و سرانجام نیز استاد خود و پدر دختر را به قتل می رساند و نه تنها از اتهام مبرا که به عنوان قهرمان در اداره پلیس به ترفیع درجه می رسد و تدین پلیس سالخورده با یک عمر خدمت  به بی لیاقتی و تخلف محکوم می شود.

پیچیدگی ها و دستمایه "پلیس خوب" و "پلیس بد" و در نهایت پیروزی پلیس بد، یادآور فیلمهایی چون "محرمانه لس آنجلس" و ترکیب پلیس جوان و مسن و اجرای قانون شخصی یادآور فیلمهایی چون "هفت" است.

اما نکته قابل تأمل در محتوای اثر و داستان فیلم تکیه بر  این نکته است که "شرارت بر نیکی پیروز می شود!".  تدین پلیسی که از رنج روزگار و برای احقاق حق به دنبال مجرمین است در پایان در چنگال قانونی بی منطق گرفتار می شود؛ اما پلیس تبهکار جوان، با وجود شرارت و پلیدی، پیروز و با مدال افتخار از معرکه سربلند بیرون می آید!

چنین دست مایه ای هم در نوع خود در  سینمای ایران بی سابقه است، و هم تصویری تحریف شده از نیروی انتظامی جمهوری اسلامی و جامعه ایرانی ارائه می کند. شاید سلیقه مخاطب امروز با دیدن آثار سینمای جهان، برای دیدن چنین تصویری از بزهکاری پلیس آماده باشد؛ اما جامعه ای که پلیدی بر آن به گونه ای سیطره دارد که «آسمان»ها در آن به جبر مردان به بیراهه می روند و در نهایت نیز به دست آنان تنبیه و قصاص می شوند، طبعاً جامعه ای است که امنیتِ آن در دست افراد بی کفایت و جنایتکارانی است که در لباس منجی و مجری قانون قرار دارند. بدون شک نوشتن این فیلمنامه از فیلمنانه نویسی بر می آید که در محیط ایالات متحده (با نظام ظالم و پلیسی فاسد) زندگی کرده است؛ آنچه خود قریبیان نیز دیشب در برج میلاد بدان اذعان کرد: "بعد از فیلم چشمایش که در سال 78 ساختم، فیلمنامه خوبی برای ساخت به دستم نرسید و به حرفه بازیگری ادامه دادم تا اینکه فیلمنامه پسرم را که تازه از آمریکا برگشته است، خواندم و تصمیم به ساخت آن گرفتم".

اما نکته قابل تأمل در محتوای اثر و داستان فیلم تکیه بر  این نکته است که "شرارت بر نیکی پیروز می شود!".  تدین پلیسی که از رنج روزگار و برای احقاق حق به دنبال مجرمین است در پایان در چنگال قانونی بی منطق گرفتار می شود؛ اما پلیس تبهکار جوان، با وجود شرارت و پلیدی، پیروز و با مدال افتخار از معرکه سربلند بیرون می آید!

بیگانه بودن چنین پلیسی در فضای ایران، همان چیزی است که «محمدسام قریبیان» که نویسندگی این فیلم را برعهده داشت نیز آن را تأیید کرده است: "این داستان را سالها قبل نوشتم و قرار نبود در ایران ساخته شود و بعد از اینکه پدرم تصمیم به ساخت آن گرفت تغییراتی در آن ایجاد شد تا قابل ساخت در ایران باشد!".

بهرحال، گرچه به نظر نمی رسد فیلم عامدانه بر پایه ای ایدئولوژیک و نظری فاخر بنا شده باشد و صرفا بنا بوده است فیلمی سرگرم کننده و هیجان آور باشد، اما خواسته یا ناخواسته نگاهی در مخاطب ایرانی ایجاد می کند که نسبت به امنیت و عدالت و قانون به دیده تردید بنگرد.

بدتر از همه اینکه پیام فیلم اگرچه در آغاز آن است که "آدمی در مبارزه با هیولاها نباید به خلق و خوی آنها در بیاید" اما در پایان جامعه ای را به مخاطب تقدیم می کند که در این مبارزه به رنگ هیولاها آغشته شده است.

اما به لحاظ فنی: قریبیان با فیلمنامه ای که پسرش نگاشته است تلاش می کند تا در سینمای اکشن این مرز و بوم حرفی برای گفتن داشته باشد. فیلم با تیتراژ و نماها و قاب بندی قابل قبولی روایت داستانش را پی می گیرد. بازی های نسبتا خوب و انتخاب بجای بازیگران حکایت از دقت نظر قریبیان دارد. اما لحن کشدار فیلم می توانست تندتر و هیجان آورتر باشد که همین نکته با موسیقی کم حال و بی رمق اثر به داستان لطمه زده است.

از تکنیک های تصویری و گرفتن چند نما در یک قاب با ژست پست مدرنیستی فیلم که بگذریم، رویهمرفته در ژانر اکشن و معمایی، فیلمی بالاتر از حد متوسط در  کارنامه قریبیان ثبت شده است که شاید از وی انتظار نمی رفت.

درباره کارگردان فیلم گناهکاران

«فرامرز قریبیان» در دوران بیش از چهل سال بازیگری،چهره ای در خور از خود به نمایش گذاشته است. نقش آفرینی های زیبای او در "سناتور"، "تـرن"، "بندر مه آلود"، "مرگ پلنگ"، "سایه های بلند باد"، "می خواهم زنده بمانم"، "مرد بارانی" و حتی پیش تر از  اینها  در "گوزن ها" در خاطره ها ماندگار شده است. این دوران طولانی، سه سیمرغ بلورین برای وی به ارمغان آورده است.

اما وی چند بار هم دست به کارگردانی زده است؛ "جدال در تاسوکی" (1365)  و "قانون" (1374) برای وی موفقیتی به شمار نمی آید، اما اقتباس  وی از داستان داش آکل «صادق هدایت» با فیلمنامه «مسعود جعفری جوزانی» در  فیلم "چشمهایش" (1378) اثری قابل قبول از نگاه تماشاگران بود.

تهیه‌کننده و کارگردان: فرامرز قریبیان ـ فیلمنامه‌نویس: محمدسام قریبیان ـ فیلمبرداری: هومن بهمنش و داود امیری ـ تدوین: بهرام دهقانی ـ موسیقی: فردین خلعتبری ـ چهره پرداز: مهرداد میرکیانی ـ طراحی صحنه و لباس: مهشید بازرگانی و آیدین ظریف ـ جلوه‌های ویژه میدانی: اصغر پورهاجریان ـ جلوه‌های ویژه بصری: بهزاد مطوری ـ صداگذاری: مهران ملکوتی ـ صدابردار: بهمن حیدری ـ عکاس: مریم تخت‌کشیان ـ بازیگران: فرامرز قریبیان، رامبد جوان، نسرین مقانلو، بهاره کیان‌افشار، شقایق فراهانی، محمد متوسلانی، کورش تهامی، رضا رویگری و همایون ارشادی.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:خبرگزاری ابنا