تبیان، دستیار زندگی
فیلم گیرنده از تولیدات مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تلاش کرده به موضوع اجتماعی تلاش مردم برای رساندن نامه ها به دست رییس جمهور بپردازد. سعید راد، محمدرضا شریفی نیا، باقر صحرارودی، چکامه چمن ماه و جمعی دیگر از بازیگران در آن به ایفای نقش پرداخته اند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کلکسیونی از شعارها


فیلم گیرنده از تولیدات مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تلاش کرده به موضوع اجتماعی تلاش مردم برای رساندن نامه ها به دست رییس جمهور بپردازد. سعید راد، محمدرضا شریفی نیا، باقر صحرارودی، چکامه چمن ماه و جمعی دیگر از بازیگران در آن به ایفای نقش پرداخته اند.

گیرنده،روایت اجتماعی یا کلکسیونی از شعارها

مهرداد غفارزاده کارگردان سینما تلاش کرده در فیلم گیرنده به چالش های اجتماعی و نحوه ارجاع آنها به حاکمیت بپردازد.

این فیلم را می توان اثری جاده ای با درونمایه طنز اجتماعی دانست. بزرگترین مزیت آن در سینمای محدود شده به فضاهای بسته ایران و استفاده وسیع از نماهای بیرونی است. البته این با مذاق سعید راد که به قول خود خیلی دوست دارد در برابر دوربین 35 جولان دهد نیز سازگار است.

موضوع فیلم به رساندن نامه مردم به دست رییس جمهور و سنگ اندازی کارخانه داری که نمی خواهد این اتفاق بیفتد مربوط می شود، اما بیننده هرگز به درستی نمی تواند مشکل مردم و به خصوص کارگران کارخانه که جدالشان با رییس سبب خلق بدمن های فیلم می شود را درک کند. بیننده با جمعیت انبوهی روبه رو است که می خواهند به رییس جمهور نامه برسانند و جوانی نیز در این میان وجود دارد که برای نامزدش نامه نوشته و نامه او با سایرین قاطی می شود. نقش این جوان کاملا از داستان بیرون می زند و به خلق داستانی درون روایت اصلی فیلم می انجامد.

حضور یک نوازنده به سبک 40 سال پیش که می کوشد خوشمزگی کند و سخنان حکیمانه بر زبان بیاورد نیز کاملا از اثر بیرون می زند و به تعبیری گل درشت می نماید. ظاهرا غفارزاده کارگردان اثر می خواسته به غنای طنز روایت خود بیافزاید که عملا موفق نبوده است. خانم خبرنگار هم کاملا تیپیک و فاقد حداقل شخصیت پردازی ممکن است. خبرنگاری که دوربینی با خود دارد و می گوید خبرنگاری را دوست دارم و با کم و زیاد کارم می سازم.از هر خبرنگاری سوال شود که چرا این شغل را انتخاب کرده ای؟ همین را خواهد گفت؟!

تمام شخصیت ها به نوعی مانیفست طبقه خود در فیلم را تکرار می کنند. سرباز کسی است که مدام می گوید برای من مسوولیت داره، کارخانه دار از استثمار دیگران خوشحال است و همسرش مرتب ریخت و پاش می کند، کارمند وزارت کشور نگران پست و مقامش است، دانشجو می خواهد به امتحان برسد و همزمان به نامزدش فکر می کند. شخصیت خاصی در میان نیست و این تیپ ها هستند که رژه می روند.

تصویر روشنی از جغرافیای صحنه و تاخت و تاز خودرو در جاده ها هم به بیننده منتقل نمی شود. هرگز معلوم نمی شود که حاج صمد (سعید راد) که تصمیم گرفته نامه های مردم را به رییس جمهور برساند چرا از دست پلیس هم مانند آدم های کارخانه دار گریزان است!

بازخوانی روایت گیرنده که به رغم برخی مشکلات در شخصیت پردازی و تداخل داستانک های موازی به انسجام قصه صدمه زده و فیلمنامه و فضای اثر را در پیشبرد داستان با نوعی تناقض روبه رو کرده است.

فیلم نباید به گونه ای باشد که در توضیح داستان اصلی خود بیننده را دچار هرمنوتیک در تحلیل کند.بدون شک فیلمساز می خواهد با گیرنده چیزی بگوید. این موضوع باید به روشنترین شکل ممکن در قالب سینما بیان شود. تکرار ادعا با خواندن بیانیه به معنای استدلال برتر، پخته تر و قانع کننده برای بیننده نیست.

یک روز صبح در روزنامه با یک خبر دو خطی مواجه شدم که در یک سفر استانی رئیس جمهور 150 کیلو نامه جمعه شده ذکر نامه مردم با کیلو ذهن من را مشغول کردم و طرح اولیه قصه را نوشتم.

در فیلم گیرنده با انبوهی از مردم روبه رو هستیم که دنبال نامه دادن به رییس جمهور هستند. نامه عملا به عنوان یک نقش در فیلم ظاهر شده ، بدون اینکه مشخص شود موضوع نامه دادن چیست؟ ممکن است گفته شود مردم در مقطع کنونی می دانند که رییس جمهور از مردم نامه هایشان را دریافت کرده و ترتیب اثر می دهد، اما آیا یک بیننده در 10 سال بعد هم می تواند متوجه موضوع شود. این مشکل سبب می شود که فیلم گیرنده حالت روزنامه ای به خود بگیرد.

گیرنده در هفت

مهرداد غفارزاده سالهاست در عرصه ادبیات و فرهنگ و هنر مشغول فعالیت است.

مهرداد غفارزاده در برنامه ی هفت  گفت: یک روز صبح در روزنامه با یک خبر دو خطی مواجه شدم که در یک سفر استانی رئیس جمهور 150 کیلو نامه جمعه شده ذکر نامه مردم با کیلو ذهن من را مشغول کردم و طرح اولیه قصه را نوشتم.

وی در برنامه ی هفت با اشاره به داستان فیلم گیرنده گفت: وقتی درباره رئیس جمهور صحبت می کنیم درباره جنبه های سیاسی آن هم باید بحث شود اما من تلاش کردم که این فیلم از حواشی سیاسی به دور باشد تا در عوض بتوانم حرف های مد نظرم را بیان کنم. تا قبل از نمایش فیلم البته حرف و حدیث هایی وجود داشت که فیلم سیاسی است و قرار است از یک مقطع ریاست جمهوری ستایش کند که زمان اکران این حرف ها منتفی شد.

وی خاطرنشان کرد: در مورد این فیلم قطعاً محافظه کاری داشته ام ولی نه در حدی که به داستان صدمه بزند. من تلاش کردم حرف هایی را که می توانیم زد را در فیلم نشان دهم. اما معتقدم که نام بردن از اسم رئیس جمهور در یک فیلم نشان دهنده سیاسی بودن آن نیست.

گیرنده،روایت اجتماعی یا کلکسیونی از شعارها

غفارزاده در ادامه با اشاره به این مطلب که نگارش فیلمنامه به خوبی انجام گرفته است؛ تصریح کرد: فکر می کنم این سوژه را باید به همین شکل می نوشتم و اگر قرار بود همه خرده قصه ها به داستان اصلی برسد این چند پارگی بیشتر ارائه می شد. معتقد بودم که محور داستان باید حفظ شود و داستان های حاشیه ای در خلال آن روایت شود. دوره داستان نویسی در حال حاضر دوره ایجاز و اختصار است و مردم دوست دارند با یک کد به تصور مد نظر برسند. اگر مضمون نامه ها در فیلم مطرح می شد با یک نگاه سطحی روبرو می شدیم.

در ادامه مسعود فراستی با اشاره به این مطلب که فیلم "گیرنده" با مشکلات بسیاری روبرو است، افزود: قصه فیلم در حال حاضر بی بو و خاصیت شده و نامه هایی که قرار بود به رئیس جمهور برسد تشخص پیدا نکرده اند. بهتر بود بر کیلویی بودن نامه ها تاکید می شد. محافظه کاری در قصه نوشتن وارد شده که همین قضیه در فیلم سازی هم دست کارگردان را بسته است چون خط قصه در اصل سیاسی است.  قصه فیلم به طرح تبدیل نشده و بیشتر خرده قصه های فردی روایت می شود که در خدمت 150 کیلو نامه ای که قرار است به دست رئیس جمهور برسد نیستند.

وی خاطر نشان کرد: 80 درصد افراد فیلم حضور اضافی دارند و تعادل را برقرار نمی کنند اولین مشکل فیلم، فیلمنامه است که به اصل قضیه که رساندن نامه ها به رئیس جمهور است توجهی نمی کند. محتوا و خواسته های مردم نیز بیان نمی شود و لحن نامه ها هم مشخص نیست. این قصه اصلش باید کمدی می شد که نیست و حتی تبدیل به یک درام تند سیاسی اجتماعی جذاب هم نشده است. بنابراین در نهایت همه چیز نقض غرض می شود و موضع فیلمساز مشخص نیست.

فرآوری : مسعود عجمی

بخش سینما وتلویزیون تبیان


منابع : سوره ی سینما ، باشگاه خبرنگاران ، خبرگزاری پانا ، ایرنا