تبیان، دستیار زندگی
از امیر المومنان (علیه السلام) در خطبه ای که در مورد انتقال نور پیامبر در اصلاب آباء طاهرین آن حضرت است، خطاب به خداوند این گونه آمده است ... سپس آن نور را اختصاص دادی به اسماعیل و نه دیگر فرزندان ابرهیم و زبان او را (اسماعیل) به عربی گشودی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا زبان کاتالوگ زندگی ما به عربی است؟


از امیر المومنان (علیه السلام) در خطبه ای که در مورد انتقال نور پیامبر در اصلاب آباء طاهرین آن حضرت است، خطاب به خداوند این گونه آمده است ... سپس آن نور را اختصاص دادی به اسماعیل و نه دیگر فرزندان ابرهیم و زبان او را (اسماعیل) به عربی گشودی که آن را بر دیگر زبان ها برتری دادی ... (بحار 25 و 29)


قرآن

به گمان من قرآن بروشور راهنمای انسانهاست. همانگونه که (معمولا) هر کارخانه سازنده ای برای راهنمایی کاربران کالاهایش و کاربرد بهینه آن، بروشور و یا کاتالوگی را تهیه می کند تا خریداران با خواندن آن و بکاربردن دستوراتش، بهتر از آن کالا استفاده کنند و خشنودی بیشتری را دست آورند، خداوند نیز که سازنده کالایی بنام «انسان» است، و از آنجایی که آفریده اش را بهتر از هر کس دیگری می شناسد و بیش از هر کسی به توانمندیها، کاستیها، خوبیها، دشمنان، خطر ها و ... آن آفریده آگاهی دارد. راهنمای بکارگیری و دستورات راهبری آن را در مجموعه ای بنام «قرآن» به پیامبرش رسانده است تا آن پیامبر هم بر اساس وظیفه ای که به او سپرده شده به بندگانش برساند.

از اینرو باید قرآن را خواند تا بتوانیم از خودمان بهتر استفاده کنیم و در این راهی که تا روز رستاخیز در پیش داریم، نقشه ای و راهنمایی هایی داشته باشیم. آنهم از جانب کسی که بهترین راهنماست. از سویی قرآن بدین دلیل قرآن نامیده شده که باید بسیار خوانده (قرائت) شود. اگر بخواهیم برابری پارسی برای قرآن بسازیم یا بیابیم شاید واژه «خواندمان یا خواندنی یا ...» با آن برابری کند، یعنی باید آنرا بسیار خواند. چرا؟ از دید کم به خاطر همان چیزهایی که در بالا گفتم.

اکنون «در خانه اگر کس است، یک حرف بس است»، دیگر نمی پردازم به اینکه چرا باید قرآن را خواند. زیرا فکر می کنم بس است.

اینک بسی جالب است که بسیاری دلایل بالا را برای خواندن قرآن باور دارند. ولی می گویند باید به عربی خواند.

از دید من ایندوکار نشدنی است: یک) خواندن قرآن به زبانی که نمی فهمیم چه خواندیم و دو) استفاده از راهنمایی های خداوند.

چگونه می توان قرآن را به زبانی خواند که آنرا نمی فهمیم ولی چشم داشت که از راهنمایی های قرآن استفاده نمود. آیا وقتی که یک پارسی زبان، یک ترک زبان، یک انگلیسی زبان، و ... قرآن را می خواند، می فهمد که خداوند چه راهنمایی برای او داشت؟ به او گفته شد که بشین یا بلند شو؟ با کی دوست و با کی دشمن باش؟ کی و کجا، چکاری بکن؟ از نگاه من، بسیار بدور است.

کجا می شود رفت با نقشه ای در دست، ولی وقتی نمی دانیم نقشه چه می گوید؟ وقتی زبان خواندن نقشه را نمی دانیم؟ راهی پر از فراز و نشیب و با دشمنی که هر آینه از ما بهتر خودمان را می شناسد و در کمین مان نشسته، نقشه راه را با شیوه های پرهیز و رویارویی با فراز و نشیب های زندگانی و دشمن را داریم ولی نمی توانیم بفهمیم نقشه چه می گوید؟

بنابراین قطعا انتخاب این زبان به عنوان زبان وحی خداوند، دلالت بر برتری و جامعیت این زبان نسبت به دیگر زبانها دارد. در روایت دیگری زبان عربی به عنوان زبان اهل بهشت معرفی شده است. هم چنین از امیر المومنان (علیه السلام) در خطبه ای که در مورد انتقال نور پیامبر در اصلاب آباء طاهرین آن حضرت است، خطاب به خداوند این گونه آمده است ... سپس آن نور را اختصاص دادی به اسماعیل و نه دیگر فرزندان ابرهیم و زبان او را (اسماعیل) به عربی گشودی که آن را بر دیگر زبان ها برتری دادی ...

انگار کنید (فرض کنید) که به کسی می گویند: این کتاب انگلیسی (آلمانی یا فرانسوی) زبان از بهترین رمان های نوشته شده است و بسیار هم شیرین است. خواننده ما هم تنها 26 حرف انگلیسی یا آن زبان را بلد است و شاید هم کمی بیشتر. البته هنوز شیوه واگویی (تلفظ) آنرا بخوبی نمی داند و معنی بیشتر واژه های آنرا هم نمی داند و نمی فهمد. اگر این کس، آنرا بارها و بارها به انگلیسی (یا آن زبان) بخواند آیا چیزی از داستان خواهد فهمید؟ چقدر از شیرینی مزه اش را خواهد چشید؟ اگر آن کتاب یک کتاب سراسر پند و اندرز باشد و به زبان انگلیسی در آن صورت چطور؟ باز هم انگار کنید که کتابی دانشگاهی را که از کتابهای دست اول دنیاست به یک کسی دهند که تنها 26 حرف انگلیسی را می داند و چند واژه ای را معنی فارسی اش می داند (مانند یک دانش آموز سال سوم راهنمایی که حروف انگلیسی را بلد است اما معنی را خیر، میتواند هر واژه انگلیسی را بخواند ولی معنایش را نمی داند)، کدام روش برای یادگیری وی بهتر است: آیا آنرا به زبانی که نمی فهمد (انگلیسی) چندین بار بخواند و یا به زبانی که ترجمه شیوا و روشنی دارد؟

اینک درباره قرآن بزرگ و باشکوه پس چگونه می تواند باشد؟ قرآنی که دریایی از پند و اندرز و راهنمایی است.

همین قضیه درباره همه دعاها و نیایش ها برقرار است. ما چیزی را میخوانیم و از خدا درخواست می کنیم که خودمان نمی دانیم چه می خواهیم!!! اگر از بسیاری از دعا خوانان (که البته دعاها و نیایشهای بسیار ارزشمندی هستند) بپرسیم از خدا چه خواستید؟ شاید یک کلمه هم نداند از خدا چه خواسته است، شاید بگوید از خدا خواستم در پایان مرا به بهشت ببرد!!! بسیار عجیب است. آیا براستی این یکجور گمراهی نیست؟!

نزول

یاد جمله ای از شهید دکتر بهشتی افتادم، چه خوش گفت که: «بهشت را به بها می دهند نه به بهانه». آری من هم برر این باورم که برای بهشت باید بهایش را پرداخت نه اینکه بهانه ای را جور کرد. باید فهمید که خدا از ما چه خواسته و همان را انجام داد نه اینکه قرآن را چند دور کردو نفهمید که خدا چه گفت. از نگاه من این سک نوع بی احترامی به سخنان پروردگار جهانیان است. سخنانش را بخوانیم ولی نفهمیم که خدا چه میگوید!، با او سخن بگوییم ولی ندانیم که چه می گوییم!، از او بخواهیم ولی ندانیم چه می خواهیم!!!

پس باید برای فهمیدن این زبان کمی تلاش کنیم.

به راستی فلسفه نزول قرآن به زبان عربی چیست؟

راز نزول قرآن به «زبان عربى» اولاً یك جریان و امر طبیعى است؛ زیرا هر سخنور و دانشمندى، مطالب خویش را با زبان مخاطبان خود بیان مى‏كند و مى‏نویسد. خداوند متعال نیز در ارسال پیامبران و ابلاغ پیام‏هاى خویش، همین رویه را تأیید كرده و به كار گرفته است: «و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبیّن لهم فیضل الله من یشاء و یهدى من یشاء و هو العزیز الحكیم»؛ «و ما هیچ فرستاده‏اى را جز با زبان مردمش نفرستادیم تا [بتواند حقایق را] براى آنان به روشنى بیان‏كند. پس خداوند هركس را كه بخواهد گمراه و هركس را كه بخواهد هدایت مى‏كند و او شكست‏ناپذیر و فرزانه‏است». ابراهیم (14)، آیه 4. بر این اساس، اگر قرآن به زبانى، جز زبان عربى نازل مى‏شد، جاى آن داشت كه از حكمت نزول قرآن به آن زبان سۆال شود و گفته شود: با آن كه مخاطبان نخستین این پیام، عرب زبان هستند، چرا این پیام به زبان عربى نازل نشده است؟ علاوه بر آن كه تحدى و طلب همانند آورى این كتاب، ضرورت نزول آن را به زبان عربى دو چندان مى‏كند.

تحدّى به قرآن نیز اقتضا مى‏كند كه این پیام به زبانى باشد كه مخاطبان اولیه‏اش، آن را درك كنند و بتوانند درباره درستى یا نادرستى مدعاى پیامبر(صلی الله علیه وآله)، خود را بیازمایند و حقیقت برایشان روشن شود

در صورتى كه قرآن عربى نباشد، چگونه مى‏شود از مخاطبانى كه جز با زبان عربى آشنا نیستند و یا تسلّط كافى بر زبان‏هاى دیگر ندارند؛ درخواست شود كه براى روشن شدن حقانیّت یا نادرستى مدعاى پیامبر(صلی الله علیه وآله)، سخنى همانند قرآن بیاورند؟ در این صورت به آسانى خواهند گفت: ما عرب زبان‏ها، محتواى پیام تو را نمى‏فهمیم؛ پس چگونه همانند آن را بیاوریم. پس تحدّى به قرآن نیز اقتضا مى‏كند كه این پیام به زبانى باشد كه مخاطبان اولیه‏اش، آن را درك كنند و بتوانند درباره درستى یا نادرستى مدعاى پیامبر(صلی الله علیه وآله)، خود را بیازمایند و حقیقت برایشان روشن شود. قرآن‏شناسى، صص 98 - 103.

برترین زبان ها

زبان عربی بنا به آنچه در روایات آمده است برترین و بهترین زبانها است، و همین که زبان وحی خداوند است و تنها کتاب معجز الهی که الفاظ آن دارای اعجاز است، به این زبان نازل شده در برتر بودن آن کافی است، حتی بنا به آنچه در روایتی آمده است وحی از جانب خداوند برای تمامی انبیاء به زبان عربی نازل می شود و برای پیامبران به زبان قومشان ترجمه می شود. (بحار 11 و 42) در روایت مشابهی آمده است: خداوند نازل نکرد کتابی و نه وحیی را مگر به زبان عربی و در گوش انبیا به زبان قوم آنان قرار می گرفت ولی در گوش پیامبر به زبان عربی قرار می گرفت.

بنابراین قطعا انتخاب این زبان به عنوان زبان وحی خداوند، دلالت بر برتری و جامعیت این زبان نسبت به دیگر زبانها دارد. (بحار 16 و 134)در روایت دیگری زبان عربی به عنوان زبان اهل بهشت معرفی شده است. (بحار 8 و 286) هم چنین از امیر المومنان (علیه السلام) در خطبه ای که در مورد انتقال نور پیامبر در اصلاب آباء طاهرین آن حضرت است، خطاب به خداوند این گونه آمده است ... سپس آن نور را اختصاص دادی به اسماعیل و نه دیگر فرزندان ابرهیم و زبان او را (اسماعیل) به عربی گشودی که آن را بر دیگر زبان ها برتری دادی ... (بحار 25 و 29)

فرآوری : زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان   


منابع :

صحبت های  بهرامپور ، مفسر قران  در گفت‌وگو با فارس

سایت ایکس شبهه