تبیان، دستیار زندگی
از نگاه «شیعه»، عدالت، اصل دین است: نخستین پیشوای او، در محراب، به گناه عدالت، به قتل می رسد! و آخرین پیشوایش، برای این كه به داد عدالت برسد قیام می كند؛
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

همه حرف های انتظار ...

انتظار

احساس انتظار، مثل احساس تشنگی است:

احساس تشنگی، آدم را، به آب می رساند و احساس انتظار، انسان صاحب نظر آگاه دین باور حقیقت جوی را، به حجت بالغه ی الهی!

از نگاه «شیعه»، عدالت، اصل دین است:

نخستین پیشوای او، در محراب، به گناه عدالت، به قتل می رسد!

و آخرین پیشوایش، برای این كه به داد عدالت برسد قیام می كند؛

و آخرین حلقه، از مجموعه ی حلقات مبارزات حق و باطل را ـ كه از آغاز جهان، بر پای بوده است ـ به سامان می برد.

همه ی حرف «انتظار»، همین است:

سفری دور و دراز، برای رسیدن.

با چشمان «آینده »، تكلیف «حال» را، روشن كردن.

در آستانه ی سقوط و ابتذال، دست انسان را گرفتن؛ و او را، تا درگاه نگاه خدا، بالا كشیدن؛ و بر تحقّق آرمان والای همه ی انبیا و اولیا و مردان رزم آور راه حق، نظر داشتن!

و در آخرین رزم ـ پیروزمندانه ـ حیثّیت عادلانه ی خاك را از نگاه بلند «بقیة الله»به نظاره برخاستن...

و این، حرف كمی نیست!

انتظار، از جنس فرداست،

و احساس انتظار، فردایی شدن

عشیره ی انتظار، اهالی فردایند!

آن كه «نظر» ندارد، مثل كسی است كه تشنه نیست.

احساس انتظار، مثل احساس تشنگی است.

آن كه احساس تشنگی ندارد، آب ـ هر چند فراوان، زلال و گوارا، هم كه باشد ـ به چه دردش می خورد؟!

بی خیالی، این پا و آن پا كردن، و مرد «فردا» نبودن، «ضد انتظار» است!

این شست و شو، اصلاً، مشكل نیست: «آب» كه دارد می رود، «رود» كه دارد می گذرد، فطرت پاك عادلانه ی «خاك» كه دارد تكان تازه ای می خورد، همه به یاری ما، خواهند شتافت! تنها،كافی است تكانی بخوریم

انسان انتظار، آماده ی فرداست.

آنكه «نظر»ندارد، به احساس انتظار، نیز ـ نمی تواند رسید.

«انتظار» سفر دور و درازی است

سفر انتظار، چشم آدم را، باز می كند،

سفر انتظار، انسان را، «صاحب نظر» می سازد...

حرف از یك نقطه ی زمانی و مكانی نیست.

سخن از یك جغرافیای جهانی عقیدتی است:

تكان تازه ای در خاك و خلقت خاك!

تنه و بدنه ی خلقت، «عدالت » است... و در این میانه، «ستم»، غباری بیش نیست، كه به راحتی می شود آن را شست و پیكره ی اصلی، پاكیزه و زیبای آفرینش را در برابر نگاه انتظار زندگی، به دیدار نهاد.

این شست و شو، اصلاً، مشكل نیست:

«آب» كه دارد می رود،

«رود» كه دارد می گذرد،

فطرت پاك عادلانه ی «خاك» كه دارد تكان تازه ای می خورد،

همه به یاری ما، خواهند شتافت!

تنها،كافی است تكانی بخوریم.

بخش مهدویت تبیان


منبع:

ابوالقاسم حسینجانی، ماهنامه موعود شماره 33؛ با تلخیص

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.