آقا موسی بی نظیر بود!
امام موسی صدر اندیشمندی بزرگ بود که باید وی و شخصیتش به درستی شناخته شود و به طلاب جوان ارائه شود.
برای شناخت بهتر هر کس باید به سراغ دوستان نزدیک وی رفت .دوستانی که سال ها با او مانوس بوده اند.
آیتالله العظمی حاج سید موسی شبیری زنجانی مرجع معظم تقلید اولین و نزدیکترین دوست هم دوره و هم بحث امام موسی صدر در حوزهی علمیهی قم است.
آیتالله العظمی حاج سید موسی شبیری زنجانی درباره شخصیت امام موسی صدر این گونه می گوید:
آقا موسی اولین هممباحثهی من بود. یکی از عواملی که من را به دروس حوزه علاقمند کرد، همین بحث با آقا موسی بود.
به خاطر ویژگیهایی که در ایشان بود، مطالب علمی زود برای هر دوی ما حل میشد و مطلبی که ممکن بود یک هفته با دیگران در بارهاش بحث کنیم و شاید آخر هم به جایی نرسیم، با آقا موسی در مدت چند دقیقه حل میشد.
فکر ما نزدیک به هم بود. گاهی در مورد بعضی از رفقا این اصطلاح را بکار میبردیم که «فلانی مقدماتش خراب است». یعنی محتاج به مقدماتی است که در آنها با ما هم فکر نشده است. من و آقا موسی صدر در مقدمات مسائل باهم بحث نمیکردیم و فقط مباحثهی ما در نتایج بود، لذا زود در مباحثه به نتیجه میرسیدیم و مطلب حل میشد.
حاج آقا موسی خیلی ظریف بود و ظرائف را خیلی خوب متوجه بود. ایشان شعر هم میگفت ...
آقا موسی بینظیر بود.
در مجموع آقا موسی بینظیر بود. اخلاق عجیبی داشت.
آقا موسی اولین هم مباحثهای من بود. اگر آقا موسی بود، الان وضع علمی من خیلی بهتر از حالا بود. به جهت امتیازاتی که بحث با ایشان برای من داشت که در هیچ بحثی چنین نبود. البته هم مباحثههای خیلی قوی و خوب داشتم، مثل آقای بهشتی که از آقا موسی اقوی بود و نبوغ داشت و خیلی فوقالعاده بود. ولی آقا موسی برای من ارجح بود.
بحث با هیچ کس به قدر بحث با آقا موسی برای من مفید نبود. آقا موسی چندین امتیاز داشت:
• اولا: ایشان بسیار سریع الانتقال بود. البته آقای بهشتی هم در سرعت انتقال فوقالعاده بود.
• دوم: آقا موسی در استقامت نظر خیلی فوقالعاده بود. عرفی و مستقیم الفکر بود.
• سوم: بیان آقا موسی بسیار روشن بود و ابهام نداشت.
• چهارم: آقا موسی در انصاف درجهی اول بود.
• پنجم: ایشان در بیان بسیار با ادب بود. هیچ گاه تند نمیشد و صدایش را بلند نمیکرد و تعابیر خلاف ادب به کار نمیبرد.
• ششم: تُن صدای ایشان خیلی ملایم بود و با سر من میساخت. چون من ضعیف بودم و هر صدایی برای من قابل تحمل نبود. بر عکسِ آقای بهشتی، اگرچه جهات اثباتی خیلی خوبی داشت، ولی صدایش به گونهای بود که سرم درد میگرفت و مجبور میشدم با وی کوتاه بحث کنم.
• هفتم: فکر آقا موسی به من خیلی نزدیک بود. در مقدمات با من مشترک بود و بحث من با ایشان در نتایج بود. مطلبی که میبایست یک هفته با دیگران بحث کنیم، با ایشان در ده دقیقه بحث میکردیم.
• هشتم: اگرچه سلیقه و ذوق آقا موسی خیلی خوب بود و ذکاوتش بر من خیلی تفوق داشت، ولی دقتش به گونهای نبود که نتوانم پا به پای او بروم. غالبا در بحثها، ایشان تسلیم میشد. کم بود که بر عکس شده باشد.
البته نکتهی تسلیم شدنش به این بود که او غالبا مدافع کلمات قوم بود و من مهاجم. اشکال میکردم و قابل دفاع نبود. فقط یک بار بر عکس شد. او به آقای نائینی اشکال کرد و من خواستم دفاع کنم و نتوانستم.
• نهم: ویژگی دیگر آقا موسی این بود که در همان جلسهی اول سریع به یک مطلب منتقل میشد، در حالیکه من طول میکشید تا به آن منتقل شوم. ولی ممکن بود که در بارهی آن موضوع یک صفحه بنویسم و فکر کنم و پشت سر هم حرفهای جدید به نظرم بیاید، ایشان در همان جلسهی اول حرف خوب به نظرش میآمد و دنبال نمیکرد.
آقا موسی فهم خیلی صافی داشت. آداب و انصاف و ویژگیهای کمالی دیگر ایشان، اسباب موفقیتهای ایشان بود.
خلاصهی کلام اگر ایشان با من بود، برای من خیلی نافع بود.
منابع:
شفقنا (سایت بین المللی همکاریهای خبری شیعه)
تهیه و فرآوری: مهدی صدری، گروه حوزه علمیه تبیان