تبیان، دستیار زندگی
از جیم جارموش به عنوان سمبل سینماى مستقل معاصر آمریکا نام برده مى شود. وی در ۲۳ ژانویه سال ۱۹۵۳ در در آکرون اوهایو متولد شد. روزنامه نگاری را در دانشگاه نرث وسترن و ادبیات انگلیسی و آمریکایی را در دانشگاه کلمبیای نیویورک و پاریس خواند. پس از آن در مدرسه ع
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سینمای مستقل جارموش


از جیم جارموش به عنوان سمبل سینماى مستقل معاصر آمریکا نام برده مى شود. وی در 23 ژانویه سال 1953 در در آکرون اوهایو متولد شد. روزنامه نگاری را در دانشگاه نرث وسترن و ادبیات انگلیسی و آمریکایی را در دانشگاه کلمبیای نیویورک و پاریس خواند. پس از آن در مدرسه عالی فیلم سازی در دانشگاه نیویورکدرس خواند تا جایی که در سال چهارم به عنوان دستیار نیکلاس ری که در آن زمان در آن مدرسه تدریس می‌کرد مشغول شد.

سینمای مستقل جارموش

وی اولین فیلمش را در سال 1979 با نام «تعطیلات همیشگی» ساخت که جایزه‌ای در جشنوارهء مانهایم آلمان برد و در اروپا هم از آن ستایش شد. جارموش در 1984 برای تولید نسخهء بلند عجیب تر از بهشت، جایزه نخل طلای کن را از آن خود کرد و قسمت سوم از مجموعه «قهوه و سیگار» با نام «جایی در کالیفرنیا» هم برنده جایزه بهترین فیلم کوتاه در جشنواره کن شد. آخرین جایزه وی هم جایزه ویژه جشنواره کن هم برای «گلهای پژمرده» محسوب می شود.

آخرین ساخته جارموش«مرزهای کنترل» (2009) است. 4 فیلم زیر مهمترین و تحسین شده ترین فیلم های جارموش هستند که منتقدین دیدن آن را برای علاقه مندان به حضور در عرصه سینما ضروری می دانند!

1- گوست داگ: سلوک سامورایی (1999)

نویسنده و کارگردان: جیم جارموش / بازیگران: فارست ویتاکر، هنری سیلوا، جان تورمی

داستان: یک قاتل سیاه پوست که با رسم و رسوم سامورایی ها زندگی می کند، متوجه میشود که گروهی مافیایی قصد کشتنش را دارند.

جالب است بدانید: این فیلم که از بهترین ساخته های جارموشی کارگردان است، با آنکه بودجه ساخت 2 میلیون دلار بوده و از این منظر فیلم کم خرجی محسوب می شود فروش 9 میلیون دلاری آن تهیه کننده فیلم را غافلگیر کرد. منتقدان فیلم را تحسین کردند، مردم آن را دوست داشتند و جشنواره های مختلفی هم آن را کاندید دریافت جوایز کردند اما در کمال ناباوی آنچنان که برای خیلی از فیلم های خوب تاریخ سینما اتفاق افتاده، فیلم هیچ جایزه ای دریافت نکرد.

اظهار نظرهای جارموش درباره فیلم:

*من عاشق دو آدمکش در تاریخ سینما هستم. یکى آدمکش فیلم سامورایى (ساخته ژان پى یر ملویل) با بازى آلن دلون و شخصیت اصلى یک فیلم گنگسترى ژاپنى ساخته سیجون سوزوکى به نام BRANDED TO KILL. در فیلم هم ارجاعاتى به این دو فیلم دارم مثلاً شخصیت اصلى فیلم، پیش از هر قتل، دستکش سفیدى دستش مى کند، درست مثل آلن دلون سامورایى.

* خود من هم مثل کاراکترهایم تنها و افسرده هستم و این یک قسمت از زندگى است. من یک جورهایى حس مى کنم که یک جدا افتاده ام، یک بیگانه. البته کاراکترهاى من در عین تنها بودن، شوخ طبع هم هستند. آنها معمولاً روابط صمیمانه اى با دیگران ندارند. در واقع از برقرار کردن ارتباط با بقیه عاجزند.

2-مرد مرده (1996(

کارگردان و نویسنده: جیم جارموش / بازیگران: جانی دپ، کریسپین گلوو، گیبی هینز، رابرت میچام، جان هارت، جان نورث، گری فارمر /داستان فیلم: ویلیام بلیک پس از مرگ پدر و مادرش و جداشدن از نامزدش، از کلیولند به شهر «ماشین» در آریزونا می‌آید تا کاری بیابد. در یک درگیری ناخواسته عشقی، باعث مرگ مرد جوان مهاجم می‌شود و در حالی که خود نیز زخمی است، می‌گریزد. از قضا مقتول پسر کارخانه دار بانفوذ شهر بوده و وی گروهی شکارچی انسان را اجیر می‌کند تا قاتل را زنده یا مرده تحویلش بدهند. ویلیام بلیک در حال فرار با سرخپوستی عجیب به نام هیچ کس آشنا می‌شود که جانش را نجات می‌دهد و همراه وی سفری را آغاز می‌کند که باعث تغییر وی می شود.

جارموش در 1984 برای تولید نسخهء بلند عجیب تر از بهشت، جایزه نخل طلای کن را از آن خود کرد و قسمت سوم از مجموعه «قهوه و سیگار» با نام «جایی در کالیفرنیا» هم برنده جایزه بهترین فیلم کوتاه در جشنواره کن شد.

جالب است بدانید: بودجه فیلم 9 میلیون دلار بود و با فروش بد 1 ملیون دلار یک شکست تجاری به حساب آمد. این درحالی ست که خیلی از منتقدین «مرد مرده» را بهترین اثر جارموش می دانند اما بعضی هم فیلم را نپسندیدند. جانی دپ هم‌نام با شاعر مشهور انگلیسی ویلیام بلیک ست و اشارات فراوانی هم در دیالوگ ها و تصاویر به اشعار ویلیام بلیک، شاعر دوران رمانتیک می شود. در موزیک ویدیوی فیلم هم جانی دپ اشعار ویلیام بلیک را میخواند. گری فارمر (در نقش آقای هیچکس) بعد از این فیلم در «گوست داگ» هم با همین نقش به صورت خیلی کوتاه ظاهر می شود.

اظهارنظرهای جارموش درباره فیلم:

*یکى از تم هاى اصلى مرد مرده، «چرخه» یا تسلسل مدور زندگى و مرگ است. فلسفه اصلى که بر فیلم مرد مرده حاکم بود این بود که زندگى و مرگ در یک چرخه جریان پیدا مى کنند نه در یک خط مستقیم. در «مرد مرده» منبع الهام من عقاید فلسفى مردمان بومى آمریکا بود و در «گوست داگ» (1999) فلسفه شرقى به خصوص ذن. این دو فلسفه شباهت زیادى به هم دارند حداقل از نظر چرخه اى دیدن تسلسل زندگى و مرگ و این دو فیلم متاثر از این دو فلسفه هستند.

*اصولاً ویلیام بلیکِ شاعر هیچ نقشى در این فیلم ندارد. در واقع وقتى نصف فیلمنامه را تمام کردم، با خودم گفتم که بهتر است اسم شخصیت اصلى را ویلیام بلیک بگذارم. فیلم درباره عقاید متافیزیکى بومیان آمریکا بود. من قبلاً چند کتاب از بلیک خوانده بودم و متوجه قرابت نظریات او با عقاید بومیان آمریکا شده بودم. شاید به این دلیل از اسم او استفاده کرده ام. به علاوه این فیلم، یک فیلم شاعرانه است و نوعى مراعات نظیر با اسم ویلیام بلیک دارد! اصولاً من عاشق ادبیات هستم. مثلاً در فیلم «مغلوب قانون» (1986) هم، شعرهایى از رابرت فراست را در دیالوگ هاى روبرتو بنینى گنجانده بودم، شعرهایى که با تماتیک فیلم هماهنگ بود.

3-قهوه و سیگار (2004(

نویسنده و کارگردان: جیم جارموش / بازیگران: روبرتو بنینی، استیو بوشمی، تام ویتس، ایگی پاپ، آلفرد مولینا، استیو کوگان، کیت بلانشت / داستان: فیلم شامل 11 اپیزود است که از نظر شخصیت ها، مکان و زمان هیچ ارتباطی با هم ندارند. یازده داستان و رویداد که نقطه اشتراکشان قهوه سفارش دادن و سیگار کشیدنشان است.

جالب است بدانید: این فیلم به صورت مجموعه فیلم های کوتاه بارها پخش شده بود و اپیزودهای فیلم در طی بیست سال فیلمبرداری شدند، به عنوان مثال اپیزود اول با بازی روبرتو بنینی و استیو رایت در اصل برای برنامه «شنبه شب ها، زنده» ساخته شده بود و یا اپیزود مربوط به تام ویتس و ایگی پاپ با نام «جایی در کالیفرنیا» در سال 1993 به عنوان فیلم کوتاهی به جشنواره ی کن ارائه و برنده ی جایزه شد.

اظهار نظرهای جارموش درباره ی فیلم:

*هدف من از ساخت این فیلم رسیدن به نوعی واقعیت درباره انسان ها، کنش ها و واکنش های آن هاست.

*چیزى که مسلم است این است که موضوع این فیلم درباره قهوه و سیگار نیست. قهوه و سیگار صرفاً بهانه هایى بودند براى نشان دادن قسمت هاى غیر دراماتیک زندگى افراد در یک روز، بهانه هایى بودند براى اینکه یک سرى افراد را در یک محل جمع کنیم تا به طرز عامیانه با هم صحبت کنند.

4-عجیب تر از بهشت (1984(

نویسنده و کارگردان: جیم جارموش / بازیگران: جان لوری، استر بالینت، ریچارد ادسون، سیسیلیا استارک / داستان: خواهرزاده ی مجارستانیِ جوانی نیویورکی سرزده نزد او می رود و مدتی نزد او می ماند و این شروع یک تغییر در زندگی آن ها ست..

جالب است بدانید: فیلم آغاز درخشانی برای جارموش پس از «تعطیلات همیشگی» داشت. چهارسال کار روی فیلم نخل طلای کن، پلنگ طلایی لکارنو و جایزه بهترین فیلم از انجمن ملی منتقدین فیلم را برای او به بار آورد و باعث شد «عجیب تر از بهشت» که با بودجه ی ناچیز 124 هزار دلار ساخته شده بود، به فروش خیلی خوب 2 ملیون دلاری دست پیدا کند. جارموش پس از آنکه با ویم وندرس آشنا شد مورد توجه او واقع شد و وندرس تمام ابزار اضافه ی فیلمِ «وضعیت چیزها» را در اختیار جارموش گذاشت تا با آن فیلمی سی دقیقه ای به نام «غریبتر از بهشت» بسازد. این فیلم در چند جشنواره از جمله جشنواره ی روتردام نمایش داده شد و توانست سرمایه ی اندکی جذب کند تا تبدیل به فیلم کامل و 89 دقیقه ای شود.

اظهارنظرهای جارموش درباره فیلم:

*جان لوری ومن هفت سال پیش (1977) با هم آشنا شدیم. یه شب بعد از اینکه چند نفر جیبش رو زدن، ما باهم در خیابون نشستیم و حدود چهار پنج ساعت حرف زدیم. از همان جا بود که با هم دوست شدیم. استر بالینت هم برای بار اول در نمایش «آقای دد و خانم فری» در یک سکانس از فیلم دیدم. ریچارد ادسن را از طریق موسیقی پیدا کردم. اجراهایش را قبلا دیده بودم و بعد از تماشای او در صحنه های مختلف موسیقی، به نظرم آمد که می تواند بازیگر واقعا خوبی باشد.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:سینماپرس