یکی از پیچهای بزرگ تاریخ
سالهاست که ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) و ائمه (علیهم السلام) را جشن مىگیریم. صدها سال است كه ولادت مسیح (علیه السلام) را جشن مىگیرند. چرا ولادتها اهمیت و ارزش دارند؟ به خاطر اینكه یك مقطع حساس و تعیین كننده و یك نقطه ى عطف و یك پیچش در تاریخند. یعنى تاریخ در خطى مى رفت؛ اما در این لحظه، به یك سمت دیگر پیچید. این، نقطه ى پیچ و نقطه ى عطف و نقطه ى انعطاف به یك سمت دیگر است.
این روزِ بزرگ كه میلاد پیغمبر اكرم (صلی الله علیه و اله) است، یكى از مقاطع عظیم تاریخ بشر را به وجود آورده است. در مثل چنین روزى، خداوند متعال بزرگترین ذخیرهى الهى را كه وجود مقدّس پیامبر گرامى بود، به عرصه ى وجود آورد؛ این شروعِ یك مقطع تعیینكننده در سرنوشت بشر بود.
در آیات ولادت پیامبر (صلی الله علیه و اله) گفته اند، وقتى آن بزرگوار متولّد شد، كنگره هاى كاخ كسرى ویران گردید؛ آتشكده ى آذرگشسب كه قرنها روشن بود به خاموشى گرایید؛ دریاچه ى ساوه كه در نظر عدّهاى از مردم در آن وقت، مقدّس شمرده مى شد، خشك شد و بتهایى كه بر گِرد كعبه آویخته بودند، سرنگون شدند. این نشانه ها كه كاملًا رمزى و نمادین است، نشاندهنده ى جهتِ اراده و سنّت الهى در پوشاندن خلعت وجود به این موجود عظیم و این شخصیت والا و بى نظیر است.
معناى این حوادثِ نمادین این است كه با این قدوم مبارك، بساط ذلّت بشر، چه به وسیله ى حاكمیت جبّاران و حاكمان مستبد- از قبیل آنچه در آن روز در ایران و روم قدیم وجود داشت- و چه به وسیله ى عبادت غیر خدا، باید برچیده شود. بشر باید به وسیلهى این مولود مبارك، آزاد شود؛ هم از قید ستمى كه به وسیلهى حكّامِ جور بر انسانهاى مظلوم در طول تاریخ تحمیل شده است، و هم از قید خرافه ها و اعتقادات نادرستِ ذلّتآفرین كه انسان را در مقابل موجوداتِ پستتر از خود او یا در مقابل انسانهاى دیگر، خاضع و ذلیل و ستایشگر مىكند.
لذا آیه ى قرآن در باب بعثت نبیّ اكرم (صلی الله علیه و اله) مىفرماید:
«هو الّذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحقّ لیظهره على الدّین كلّه و كفى باللّه شهیدا».
«لیظهره على الدّین كلّه»؛ این، جهت را نشان مىدهد. بشریت به وسیله ى این حادثه، باید به سمت آزادى معنوى، اجتماعى، حقیقى و عقلانى حركت كند. این كار شروع شد و ادامه اش دست خودِ ما انسان هاست. اینكه چه كسانى این راه را انتخاب كنند و با قدرت بپیمایند و چه كسانى از آن اعراض كنند و به خیرات آن نرسند، به اراده و خواست انسانها بستگى دارد. خود آنها هستند كه سرنوشت و آینده ى خودشان را به دست خود انتخاب مىكنند؛ لیكن این راه در مقابل انسانها گذاشته شده است.
بشریت كور بود، بینا شد. عالم ظلمانى بود، با نور وجود پیغمبر(صلی الله علیه و اله) منور شد. این معناى این ولادت بزرگ و سپس بعثت آن بزرگوار است. نه فقط ما مسلمانها رهین منت الهى و نعمت الهى هستیم به خاطر این وجود مقدس، بلكه همه ى انسانیت رهین این نعمت است
علاوه بر این، سنّت الهى هم بر این است كه حركت عمومى بشر، به سمت همین هدفهاى والا ترتیب داده شود. این چیزى است كه بهطور قهرى و طبیعى، جامعهى بشریّت به سمت آن حركت مىكند. همچنان كه همه ى حوادث تاریخ هم این را نشان داده است؛ تعالى علمى بشرى و پیشرفت معرفتى انسان، همه در جهت تعالیم نبىّ اكرم اسلام و به سوى نهایتِ این راه است. این هم یك سنّت دیگر در عالم آفرینش است.
کلام مولا در وصف این روز
یقیناً آن روزى كه دنیاى ظلمانىِ زمان ولادت پیغمبر(صلی الله علیه و اله)، با نور الهىِ این وجود مقدّس منوّر شد، باید مبدأ تاریخ جدیدى براى بشریت محسوب شود.
ولادت پیغمبر اعظم (صلی الله علیه و اله) یك حادثهى صرفاً تاریخى نیست؛ یك حادثه ى تعیینكننده ى مسیر بشریت است. و امیر المۆمنین(علیه الصّلاة و السّلام) در نهج البلاغه در توصیف زمانه اى كه پیغمبر(صلی الله علیه و اله) - این خورشید تابان- در آن ظهور و طلوع كرد، جملات متعددى دارند. از جمله مىفرمایند:
« و الدّنیا كاسفة النّور ظاهرة الغرور»
نور در محیط زندگى بشر نبود؛ انسانها در ظلمات زندگى مىكردند؛ ظلمات جهل، ظلمات طغیان، ظلمات گمراهى، كه البته مظهر همه ى این ظلمتها خود همان نقطه اى بود كه پیغمبر اكرم (صلی الله علیه و اله) در آنجا متولد شد و سپس مبعوث شد؛ یعنى جزیرة العرب. همه ى تاریكىها و ضلالتها و گمراهىها یك نمونهاى در مكه و محیط زندگى عربى جزیرة العرب داشت. گمراهىهاى فكرى و اعتقادى، آن شرك ذلیل كننده ى انسان، تا آن اخلاق اجتماعى خشن، تا آن بى رحمى و قساوت قلب كه:
«و اذا بشّر احدهم بالأنثى ظلّ وجهه مسودّا و هو كظیم یتوارى من القوم من سوء ما بشّر به یمسكه على هون ام یدسّه من التّراب الا ساء ما یحكمون»
این، نمونه اى از اخلاق بشر در دوران ولادت پیغمبر (صلی الله علیه و اله) و سپس در دوران بعثت ایشان است.
بشریت به وسیله ى این حادثه، باید به سمت آزادى معنوى، اجتماعى، حقیقى و عقلانى حركت كند. این كار شروع شد و ادامه اش دست خودِ ما انسان هاست. اینكه چه كسانى این راه را انتخاب كنند و با قدرت بپیمایند و چه كسانى از آن اعراض كنند و به خیرات آن نرسند، به اراده و خواست انسانها بستگى دارد
«و كان بعده هدى من الضّلال و نوراً من العمى»
بشریت كور بود، بینا شد. عالم ظلمانى بود، با نور وجود پیغمبر(صلی الله علیه و اله) منور شد. این معناى این ولادت بزرگ و سپس بعثت آن بزرگوار است. نه فقط ما مسلمانها رهین منت الهى و نعمت الهى هستیم به خاطر این وجود مقدس، بلكه همه ى انسانیت رهین این نعمت است.
درست است كه هدایت پیغمبر(صلی الله علیه و اله) در طول قرنهاى متمادى هنوز همه ى بشریت را فرانگرفته است؛ اما این چراغ فروزان، این شعله ى روزافزون در میان بشریت هست و بتدریج در طول سالها و قرنها انسانها را به سمت این چشمه ى نور هدایت مى كند.
در تاریخ بعد از بعثت پیغمبر (صلی الله علیه و اله) و ولادت آن بزرگوار كه نگاه كنید، همین تدبیر را ملاحظه مىكنید. انسانیت به سمت ارزشها حركت كرده است، ارزشها را شناخته است، بتدریج این گسترش پیدا خواهد كرد و شدت آن روز به روز بیشتر خواهد شد؛ تا اینكه إن شاء اللَّه «لیظهره على الدّین كلّه و لو كره المشركون» همهى عالم را فرابگیرد و بشریت در جاده ى هدایت و صراط مستقیم الهى حركت حقیقى خودش را آغاز كند، كه در واقع شروع زندگى بشر از آن روز است. آن روزى كه حجت خدا بر مردم تمام خواهد شد و بشریت در این شاهراه بزرگ قرار خواهد گرفت.
ما امروز به عنوان امت اسلامى در برابر این نعمت بزرگ قرار داریم، باید از این نعمت استفاده كنیم. باید دل خود، دین خود، فكر خود و نیز دنیاى خود، زندگى خود، محیط خود را به بركت تعالیم این دین مقدس روشن و منور كنیم؛ چون نور است، بصیرت است، مىتوانیم خودمان را به آن نزدیك كنیم و مىتوانیم بهره مند شویم. این وظیفهى عمومى ما مسلمانهاست.
داریوش عشقی
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
منابع:
1- منتهی الامال.
2- سیره نبوی.
3- بحارالانوار.
4- مفاتیح الجنان.