زندگی مادی رهبران در نهج البلاغه
نگاه نهج البلاغه به موضوع رهبری بسیار دقیق وعالمانه است و از آنجایی که تمام موفقیت وسعادت یک امت بسته به نگاه وعمل رهبری است،نهج البلاغه نیز در صدد بیان وجه تمایز بین رهبر شایسته ولایق ورهبر نالایق است.بنابراین در این نوشتار سعی بر این است که به بررسی زندگی مادی رهبران از منظر علی(علیه السلام) بپردازیم.
زندگی مادی رهبر
حضرت علی(علیه السلام) معتقد است زندگی مادی و شخصی رهبران و مدیران،باید همانند زندگی ضعیف ترین مردم باشد؛ایشان می فرمایند:"بر رهبران حق است که در خوراک و پوشاک،همانند ضعیف ترین مردم رفتار نموده از هیچ چیز اضافی که آنان قادر به تهیه آن نیستند برخوردار نباشند.تا فقرا با دیدن رهبران در آنچه هستنداز خدا راضی باشند و ثروتمندان با دیدن آنان شکر و تواضعشان بیشتر شود."(1)
اگر زندگی رهبران همانند زندگی اقشار پایین جامعه باشد،بینش صحیح و واقع گرایانه از اجتماعی که رهبری آن را به عهده دارند پیدا کرده و بیشتر به فکر تصمیم گیری هایی می افتند که می تواند سطح مادی زندگی مردم را بالا برده واگر اجرای هیچ سیاستی در جهت بهبود وضع اقتصادی مردم ممکن نباشد،همانند بودن زندگی نخبگان با ضعیف ترین مردم ،حداقل این فایده را خواهد داشت که تحمل فقر و مشکلات برای مردم آسان شده و تا حد زیادی از اثرات منفی روانی و فرهنگی آن مصون می مانند. امام علی(علیه السلام) در خطبه ای دیگر می فرمایند:" إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ [الْحَقِ] الْعَدْلِ أَنْ یُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ كَیْلَا یَتَبَیَّغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُه"(2) خداوند بر پیشوایانحق واجب شمرده كه بر خود سخت گیرند و همچون طبقه ضعیف مردم باشند،تا ندارى فقیراو را هیجان نیاورد كه سر از فرمان خداوند برتابد.
در جامعه ای که مدیران آن همانند مردم سطح پایین کشور زندگی کنند؛گذشته از پایین آمدن سطح توقع و انتظارات مردم ،نوعی علاقه و همبستگی عاطفی بین مردم و نخبگان ایجاد می شود.به نظر ایشان شایسته نیست که در کشور گرسنه ای وجود داشته باشد و حاکم شب سیر بخوابد و به فکر مردمش نباشد.از نظر حضرت علی(علیه السلام) حاکمانی که فقط به فکر دنیا بوده و در فکر شکم پرستی خود هستند هیچ فرقی با چهارپایان ندارند وباید روز قیامت در مقابل ملت خود پاسخگو باشند.
چنین زندگی مادی را پیشه خود ساختن نیاز به یک بینش و درک عمیق از دنیا وآخرت و همت واراده پولادین دارد،که شاید در طول تاریخ کمتر کسی بتواند به آن دست یابد.اینکه انسان با در اختیار داشتن اموال و امکانات فراوان و در رأس حکومت یک کشور بتواند مهار نفسش را در اختیار بگیرد و شخصیتش تحت تأثیر دنیا و تجملات قرار نگیرد نیاز به تربیت نفس و خودسازی دارد
ساده زیستی علی(علیه السلام)
یکی از اوصاف مثال زدنی حضرت علی(علیه السلام) در نهج البلاغه پرهیز از زخارف دنیوی و اجتناب از تجمل گرایی و انتخاب شیوه ای ساده در زندگی است.تعبیر حضرتش از دنیا چنین است:"دنیای شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچیزتر است."(3)و باز هم در این باب می فرماید:" فَوَاللهِ مَا كَنَزْتُ مِنْ دُنْیَاكُمْ تِبْراً وَلاَ ادَّخَرْتُ مِنْ غَنَائِمِهَا وَفْراً،وَلاَأَعْدَدْتُ لِبَالِی ثَوْبِی طِمْراً ولاحُزتُ مِن ارضها شِبراً "(4) بخدا سوگند من از دنیاى شما طلا و نقرهاى نیندوختهام،و از غنائمو ثروتهاى آن مالى ذخیره نكردهام و براى این لباس كهنهام بدلى مهیا نساختهامو از زمین آن حتى یك وجب در اختیار نگرفتهام.
تاریخ نشان می دهد حضرت علی(علیه السلام) علاوه بر اینکه مال دنیا ،ثروت و تجملات زندگی کوچکترین تأثیری در روحیه ایشان نداشت و نسبت به آنها بی اعتنا بود بلکه اموال و دارایی های خود را بین فقرا تقسیم کرده و زندگی او در حد ضعیف ترین مردم جامعه و حتی پایین تر بود.و همه اینها در حالی بودکه در مورد پیراهن خودش می فرمود:" وَاللهِ لَقَدْ رَقَّعْتُ مِدْرَعَتِی هذِهِ حَتَّى اسْتَحْیَیْتُ مِنْ رَاقِعِهَا"(5)به خدا سوگند!آنقدر این پیراهن خود را وصله زدم كه از وصله كننده آنشرم دارم"
عقبه علقمه گوید:نزد علی(علیه السلام) آمدم ،پیش روی ایشان ماست ترشیده ای بود که بوی ترشی آن مرا آزار می داد و چند تکه نان خشکیده کنار آن بود.گفتم:ای امیر مۆمنان این غذا را می خوری؟فرمود:رسول خدا خوراکی کمتر از این مقدار می خورد.(6)
"بکربن عیسی" گوید:علی(علیه السلام) همیشه می فرمود:ای اهل کوفه،اگر از نزد شما بیرون شدم و جز وسایل زندگی و بارکش و غلام خود چیزی با خود بردم به شماخیانت کرده ام.(7)
حضرت علی(علیه السلام) در نهج البلاغه پرهیز از زخارف دنیوی واجتناب از تجمل گرایی وانتخاب شیوه ای ساده در زندگی است.تعبیر حضرتش از دنیا چنین است:"دنیای شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچیزتر است
چنین زندگی مادی را پیشه خود ساختن نیاز به یک بینش و درک عمیق از دنیا و آخرت و همت و اراده پولادین دارد،که شاید در طول تاریخ کمتر کسی بتواند به آن دست یابد.اینکه انسان با در اختیار داشتن اموال و امکانات فراوان و در رأس حکومت یک کشور بتواند مهار نفسش را در اختیار بگیرد و شخصیتش تحت تأثیر دنیا و تجملات قرار نگیرد نیاز به تربیت نفس و خودسازی دارد.
نتیجه:
امروزه تمام رهبران و نخبگان سیاسی کشورهای اسلامی باید با الگو گرفتن از سیره علی بن ابیطالب تمام هم و غمشان درد و اندوه مردم باشد و تمام کوششان را در راه خدمت رسانی به خلق به کار گیرند.رهبران باید شرایط جامعه ای را که مسئولیت آن را دارا هستند درک کرده و فراز و نشیب های آن را بدانند،آنان باید همانند فقیرترین مردم زندگی کرده و زمانی که رفاه اقتصادی نسبی در جامعه ایجاد کردند و همه مردم را بهره مند ساختند خود نیز به همان میزان از رفاه و امکانات استفاده کنند.
پی نوشت ها:
1-نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه،ج2،ص49
2-نهج البلاغه،خطبه 209
3-همان،نامه 45
4-همانجا
5-همان،خطبه 160
6-الغارات،ابواسحاق ابراهیم بن محمد ثقفی،ج1،ص84
7-همان،ص68
فرآوری : زهرا انصاری نسب
بخش نهج البلاغه تبیان
منبع:
نهج البلاغه،ترجمه آیةالله مکارم شیرازی
توسعه سیاسی از دیدگاه امام علی ،علی اکبرعلیخانی
حکومت ورهبری از منظر نهج البلاغه،محمد سلمانی کیاسری