تبیان، دستیار زندگی
شهدای جنگ تحمیلی ارادت خاصی به سرور و سالار شهیدان داشتند. در مطلب پیش رو گذری کرده ایم بر برخی خاطرات شهیدان بزرگوار از عرض ارادتشان به امام حسین(ع).
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اول زیارت عاشورا


شهدای جنگ تحمیلی ارادت خاصی به سرور و سالار شهیدان داشتند. در مطلب پیش رو گذری کرده ایم بر برخی خاطرات شهیدان بزرگوار از عرض ارادتشان به امام حسین(ع).


 قسمت قبل مداح بی سر

اول زیارت عاشورا

«یا حسین»، اولین کلمه پس از 15 روز بیهوشی

شخصات شهید:

شهید حسین قلی پور اسحاق   از رزمندگان گردان حمزه سید الشهداء   تولد:1/7//1346- اندیشمک  شهادت:21/9/1360- عملیات طریق القدس محل دفن: اندیمشک (قطعه قدیم)

15 روز بود که بیهوش افتاده بود روی تخت.

گفتند به هوش اومده خودتون رو برسونید.

با پدرش رفتیم بیمارستان. انگار داشت اشاره می کرد. تشنه بود.

آب که به لبش رسید حالش عوض شد. شاید یاد تشنگی امام حسین  علیه السلام  افتاده بود.

شروع کرد به یا حسین  علیه السلام  گفتن.

بعد از 15 روز بیهوشی این اولین کلمه ای بود که به زبون آورد. هنوز داشت یا حسین  علیه السلام  می گفت که شهید شد...

راوی: مادر شهید حسین علی پور اسحاق

روز عاشورا

مشخصات شهید:

شهید محمد تکلو بیغش-قائم مقام فرمانده گردان علی اکبر لشکر 32 انصار الحسین-تولد: 1/1/1344- ملایر شهادت:21/6/1365- جزیره مجنون محل دفن: گلزار شهدای ملایر

یه آرزو داشت که همیشه به زبون می آورد.

می گفت:

«می خوام روز عاشورای امام حسین، عاشورایی بشم».

روز عاشورا داشت جعبه های مهمات رو جا به جا میکرد، که صدای انفجار بلند شد!

وقتی گرد و غبار خوابید، دیدم سرش از بدنش جدا شده.

سر جدا، پیکر جدا....

راوی: همرزم شهید

می روم مادر، که اینک کربلا می خواندم

مشخصات شهید:

شهید محمد حسین شهربانوزاده-از رزمندگان گردان بلال تیپ 3 لشکر 7 ولیعصر-شهادت:5/1/1367-والفجر 10-محل دفن: گلزار شهدای شهید آباد دزفول

پارچه رو که زدم کنار بُهتم برد. باورم نمی شد.

خود محمد حسین بود.

دوست همیشگی من. هنوز داشت می خندید.

شروع کردم به گشتن جیب هاش. می خواستم وسایلشو زودتر برسونم دست خانواده اش.

توی جیبش یه کاغذ پیدا کردم. روش نوشته بود:

«می روم مادر،که اینک کربلا می خواندم»

راوی: از رزمندگان گردان بلال لشکر 7 ولیعصر (عج)، از بچه های دزفول

بعد از نماز هم کار همیشگی ش خوندن زیارت عاشورا؛ حتی اگه مهمونی بود یا کار داشت یا موقع غذا بود تا زیارت عاشورا نمی خوند نمی اومد.

شب عاشورا یا توی مراسم دعا گریه اش دیدنی بود. طوری گریه می کرد که همه بدنش می لرزید. توی عزای امام حسین(ع)  سیاه می پوشید و صف اول سینه می زد.

دانشگاه امام حسین علیه السلام

مشخصات شهید:

شهید بهرام شیخی-فرمانده تیپ سوم مالک اشتر از لشکر 17 علی ابن ابی طالب  علیه السلام -تولد: 1339- خمین-شهادت: 14/1/1364-عملیات بدرمنطقه طلاییه -محل دفن: گلزار شهدای خمین

روی سرش نوشته بود:

«دانشگاه امام حسین علیه السلام ».

من و بهرام شیخی دم در اونجا ایستاده بودیم که یکدفعه دستی اومد و بهرام شیخی رو با خودش برد. اما منو راه ندادند.

گفتند: آقا خودش می آید و هر کسی رو که می خواد می بره.

از خواب بیدار شدم.

خیلی گریه کردم دیدم من کجا و اون کجا! هیچکدوم ازاعمال و رفتارهای بهرام شیخی توی من نیست. خدایی شهادت حقش بود. آخر هم به حقش رسید و توی دانشگاه امام حسین علیه السلام  قبول شد.

راوی: همرزم شهید از لشکر 17 علی ابن ابی طالب علیه السلام

اول زیارت عاشورا

مشخصات شهید:

شهید حاج یدالله کلهر-قائم مقام لشکر 10 سید الشهدا علیه السلام -تولد: 1333- روستای بابا سلمان شهریار-شهادت: 1/11/1365- کربلای 5 شلمچه-محل دفن: امامزاده محمد کرج

سفارشش نماز اول وقت بود.

بعد از نماز هم کار همیشگی ش خوندن زیارت عاشورا؛ حتی اگه مهمونی بود یا کار داشت یا موقع غذا بود تا زیارت عاشورا نمی خوند نمی اومد.

شب عاشورا یا توی مراسم دعا گریه اش دیدنی بود. طوری گریه می کرد که همه بدنش می لرزید. توی عزای امام حسین(ع)  سیاه می پوشید و صف اول سینه می زد.

خیلیها عاشق عزاداریش بودند.

وقت نوحه خونی و عزاداری کارشون شده بود نشستن کنار حاجی؛ بلکه از حالت های معنویش تأثیر بگیرند...

خاطرات شفاهی خانواده و دوستان شهید

ادامه دارد...

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع: وبلاگ شهادت131