تبیان، دستیار زندگی
گر چه در تاریخ ذکر شده است که اهل بیت(علیهم السلام) دارای ابهّت خاصی بوده اند ولی حضرت عسکری(علیه السلام) ابهتی فوق العاده داشته است. همه خلفای زمان ، سردمداران، ‌ کارگردان های خلافت در مقابل ایشان متواضع و از ایشان حساب می بردند. ابهت و شخصیت حضرت ، آنها
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نامه ای از دوست

امام حسن عسگری


روز هشتم ربیع الاول سال 260 هجری قمری یکی دیگر از خلفای سفاک عباسی (معتمد عباسی) به ظاهر و به زعم خود ستاره تابناک دیگری از آسمان امامت و ولایت را خاموش کرد و آن امام همام را به شهادت رساند و پیروان او را به سوگ نشاند.

از مادری مجلّله

اسم آن بزرگوار حسن و کنیه‌ مشهورش ابا محمد و ابن الرّضا و مشهورترین القاب آن بزرگوار عسکری است . در سال 232 هجری در مدینه چشم به جهان گشود . مادر والا گهرش زنی لایق و صاحب فضیلت و در پرورش فرزند نهایت مراقبت را داشت، تا حجت حق را آن چنان که شایسته است پرورش دهد. این زن پرهیزگار در سفری که امام عسکری (علیه السلام) به سامرا کرد همراه امام بود و در سامرا از دنیا رحلت کرد .

امام در تنگنا

امام عسکری(علیه السلام) اجبارا در سامرا به سر می بردند، در محلی که به نام «العسکر» یا «العسکری » نامیده می شد، یعنی محلی که محل سپاهیان و در واقع پادگان بود، یعنی خانه ای که در آن زندگی می کردند برایشان انتخاب شده بود که مخصوصا در پادگان باشند و تحت نظر.

ایشان در بیست و هشت سالگی از دنیا رفتند (پدر بزرگوارشان هم در حدود چهل و دو ساله بودند که از دنیا رفتند) و دوره امامتشان فقط شش سال طول کشید.

به نص تواریخ،تمام این مدت شش سال یا در حبس بودند یا اگر هم آزاد بودند ممنوع المعاشرة و ممنوع الملاقات بودند.از نظر معاشرت آزادی نداشتند، اگر هم احیانا رفت و آمدهایی می شد یا گاهی حضرت را می خواستند،تحت نظر بودند،وضع عجیبی بود.

از این جهت اصحاب نمی توانستند خدمت ایشان برسند و مجبور بودند که مسایل خود را در میانه ‌راه از ایشان سوال کنند.

گر چه در تاریخ ذکر شده است که اهل بیت(علیهم السلام) دارای ابهّت خاصی بوده اند ولی حضرت عسکری(علیه السلام) ابهتی فوق العاده داشته است. همه خلفای زمان ، سردمداران، ‌ کارگردان های خلافت در مقابل ایشان متواضع و از ایشان حساب می بردند. ابهت و شخصیت حضرت ، آنها را به وحشت انداخته بود. حضرت عسکری (علیه السلام) مظهر ابهت پروردگار عالم بوده است

ابّهت امام

هر یک از ائمه(علیهم السلام) گویی یک خصلت خاص بیشتر در او ظهور داشته است که خواجه نصیر در آن دوازده بند خودش هر یک از ائمه(علیهم السلام) را با یک صفتی توصیف می کند که بیشتر در او ظهور داشته است.

از امتیازهایی که برای حضرت عسکری (علیه السلام) نقل شده و خودی و بیگانه به آن اقرار دارند، ابهّت حضرت است. گر چه در تاریخ ذکر شده است که اهل بیت(علیهم السلام) دارای ابهّت خاصی بوده اند ولی حضرت عسکری(علیه السلام) ابهتی فوق العاده داشته است. همه خلفای زمان ، سردمداران، ‌ کارگردان های خلافت در مقابل ایشان متواضع و از ایشان حساب می بردند. ابهت و شخصیت حضرت ، آنها را به وحشت انداخته بود. حضرت عسکری (علیه السلام) مظهر ابهت پروردگار عالم بوده است.

نامه امام به ابن بابویه

«بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ، وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ»

اینها همه درس است. کاری را بدون«بِاِسْمِ اللَّهِ» شروع کنیم، بدون «الْحَمْدُ لِلَّهِ» ناقص است، «وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ» (الأعراف/128)

در تاریخ همیشه باطل‌ها برنامه ریختند و بالاخره پیروزی با حق بوده. «وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ»

(والجنّه للموحّدین)، بهشت از آنِ موحدین است، (والنّار للملحدین)، «فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِینَ» (البقرة/193)، (و لا اله الّا الله أحسن الخالقین)، (والصّلاه علی خیر خلقه محمد و عترته الطاهرین)

توفیق در راه خدا

(أمّا بعد، اوصیک یا شیخی و معتمدی و فقیهی) یعنی سفارش می کنم به تو، (یا شیخی و معتمدی) ای کسی که مورد اعتماد من هستی، و ای کسی که درجه فقاهت تو از من (امام عسکری علیه السلام) است.

(وفّقک الله لمرضاته) خدا توفقیقت بدهد (لمرضاتک) برای کارهایی که خدا راضی است.

بعضی‌ها توفیق دارند، موفّق هستند اما توفیقاتشان در راه رضای خدا نیست. پولدار می شوند، مشهور می شوند، اما توفیق در راه خدا بودن شامل حال آنها نمی شود.

امام حسن عسگری

سرمایه گذاری برای فرزندان صالح

(و جعل من صلبک أولادا)، امام عسکری(علیه السلام) به ابن بابویه می گوید :خداوند از صلب تو اولاد صالح به تو بدهد.

گاهی وقت‌ها یک کسی دو سه میلیون می دهد برای تغییر مبلش، صندلی‌اش، ماشینش، اما وقتی به او می گوییم که این مدرسه معلم هایش بهتر است، اعتقاداتشان قوی تر است حاضر نیست برای دین فرزندش خرج کند. یعنی برای عقاید و دین  بچه‌ اش پول نمی دهد ولی برای آنجایی که می نشیند که همه اش هم از سنگ و چوب است حاضر است خرج کند.

بعد می فرماید: (أوصیک بتقوی الله) تقوی، یعنی اینکه از خدا پروا کنید، برای خدا حریم قائل شوید .

راه تقوی هم دو چیز است : 1- ازدواج 2- نماز.

بهترین خودسازی داشتن تقوا است و یکی از مهمترین راه هایی که می توان ما را به تقوی برساند ازدواج(انتخاب همسر مناسب) است. (مَن تَزوَّجَ فقد احرز نصف دینه) : کسی که ازدواج کند حفظ کرده (نصف دینه) .

در حدیثی دیگر داریم اگر کسی زود عروس و زود داماد شود: (مَن تَزَوَّج فی حداثه سنّه)، (به قول ما می گوئیم دهانش بوی شیر می دهد، عروس و داماد شوند) نمی گوید نصف دینه، حدیث داریم می گوید(ثلث دینه) یعنی دو سوم دینش. تقوی این است.

یکی هم راه نماز است. «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنْ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ» (العنكبوت/45)نماز انسان را از فحشا و منکر باز می دارد. (أوصیک بتقوی الله) مسیر تقوی ازدواج است و نماز.

شرط پذیرش نماز

امام عسگری(علیه السلام) در نامه خود فرمودند: به مردم بگو نماز بی زکات قبول نمی شود : (فإنّه لا تقبل الصّلوة من مانع الزکاة)

حضرت در ادامه فرمودند : (أوصیکَ بمغفره الظّن) همدیگر را ببخشید.کسی به شما فحش و ناسزا می دهد ، به شما توهین می کند ، جسارت می کند ، تحقیر می کند غیظت را قورت بده. اگر شوهر یا زن یک جسارتی، یک حرفی که نباید بزند زد، قورتش بده. مردم خلاف کردند ببخشید.

رسیدگی به خویشاوندان

(و کظم الغی1 و صلة الرحم) فامیل را ببینید، (و مواسات الإخوان) با هم برادر باشیم، استخر داریم، چهار نفر را دعوت کنیم. ماشین داریم دو نفر را سر راهمان است سوار کنیم . پولی داریم، به هم وام بدهیم. (مواسات الإخوان)

گاهی وقت‌ها یک کسی دو سه میلیون می دهد برای تغییر مبلش، صندلی‌اش، ماشینش، اما وقتی به او می گوییم که این مدرسه معلم هایش بهتر است، اعتقاداتشان قوی تر است حاضر نیست برای دین فرزندش خرج کند. یعنی برای عقاید و دین بچه‌ اش پول نمی دهد ولی برای آنجایی که می نشیند که همه اش هم از سنگ و چوب است حاضر است خرج کند

تلاش برای رفع مشکلات دیگران

(و سعتی حوائجهم فی العُسرِ والیُسر) جنب و جوش کن تا بتوانی کار مردم را راه بیندازی. حدیث داریم هرکه راه برود برای اینکه کار مردم را راه بیندازد، انگار در سعی صفا و مروه راه می رود. نگو من خودم هم درگیر مشکلات هستم. با اینکه درگیر مشکلات هستی باز هم برو کارِ مردم را راه بینداز. شاید خدا بخاطر مشکل مردم را که راه انداختی، مشکل خودت هم حل شود.

لزوم شناخت عمیق دین

(والتّفقه فی الدّین) دین شناس باش. تفقّه، فقیه غیر از عالم است. عالم یک چیزی را می داند، ممکن است از روی کتاب‌ها و مجله‌ها و پوسترها یاد گرفته، فقیه به کسی می گویند که یک چیزی را عمیق بداند. (والتّثبت فی الأمور) مقاومت کن، با دو تا تهدید و تشر در نرو، (والتّعهد للقرآن) یک زمانی را برای قرآن بگذارید. حالا یا تلاوت، یا حفظ یا تفسیر،(و حُسن الخُلق و أمر المعروف)

سفارش امام به شیعیان

امام عسگری(علیه السلام) آخر نامه‌اش می نویسد که(و أمر شیعتی) به شیعیان من هم این سفارش را بکن، بعد فرمود: نماز شب هم یادت نرود. منتهی نماز شب را سه بار فرمود. امام عسگری(علیه السلام) نقل می کند که پیغمبر صلی الله علیه وآله به امام علی علیه السلام فرمود: (یا علی علیک بصلاة اللیل، علیک بصلاة اللیل، علیک بصلاة اللیل) نماز شب را سه بار سفارش کرد.

اصل ارزش ما بیشتر به نافله ‌ها و نمازهای مستحبی است. نمازهای واجب که واجب است. اگر نماز مستحبی خواندیم مهم است. توجه به مستحبات. این نامه ای بود که امام عسگری(علیه السلام) به ابن بابویه نوشته بود.

فرآوری : زهرا اجلال            

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منابع :

سایت حوزه.

سایت شیعه نیوز.

بیانات حجت الاسلام قرائتی در درس هایی از قرآن.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.